eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 برای برگزاری یک جشنواره فرهنگی به مناسبت هفته دفاع مقدس، دنبال لباس مناسب میگشتیم تا همه کادر برگزاری یک دست باشیم. پیشنهادات زیادی از لباس های نظامی مختلف مطرح می شد که همگی شامل رنگهای خاکی، سبز و لباس های نظامی بود. اما مسعود نظرش متفاوت بود. میگفت: مردم همش ما بسیجیارو با لباس نظامی دیدن و می بینند، این بار رو با یه لباس ساده و شاد به مردم خدمت کنیم. پیشنهادش متفاوت بود و عجیب... دوتایی سوار بر موتور راهی بازار شدیم تا لباسی که تو ذهنش نقش بسته بود رو پیدا کردیم و یک دست به سایز خودش خریدیم. لباس رو پیش فرمانده بردیم، ایشون هم با روی باز از این پیشنهاد استقبال کرد و برای همه پرسنل اجرایی اون جشنواره یک تیشرت آبی فیروزه ای و یک شلوار کتان طوسی خریدیم. نتیجش تو نگاه های مردم قابل لمس بود... | شهید مدافع حرم 📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر اخلاق خوش و بد در زندگی انسان استاد محمد شجاعی 📲 @mahdihoseini_ir
نریمان پناهی.mp3
6.95M
بَده که نوکرت بمیره و شهید نشه ... 🎙نریمان پناهی 🍂🌹 @mahdihoseini_ir
❤️🌱 جاذبـہ . . . هـمان چشـمهـای توست نگـــــاهـم كن كہ بی تــو در زمين و آســـــمان معلّق خـــــواهــــم ماند . . . | حاج مَهدی 🌱راه حسینی ادامه دارد ... 🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir 🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir 🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
📍
قسمتی از وصیت نامه شهید مدافع حرم مهدی حسینی(خطاب به همسرشان)
-استوار باش.همانند خانم زینب(س)که در صحرای کربلا مثل کوه بود.من دوست دارم تورا اینطور ببینم... راه حسینی ادامه دارد|🚩 💻| @MahdiHoseini_ir
سید مهدی20.jpg
1.61M
🖨نسخه قابل چاپ
با اینکه به تمام منطقه ی تحت سیطره ی نیروها با خبر بود.و به خوبی میتوانست نقشه های عملیاتی بکشد،اما همیشه از نیروهایش دعوت میکرد و برنامه های آنها را هم میپرسد. مهدی حسینی هیچگاه ادعای فرماندهی نداشت و هیچ وقت خودش را گُم نکرد. @MahdiHoseini_ir
یامهدی...💔 گاهی اوقات گناه که می کنم، تو سرت را پایین می اندازی…!! 📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨 ساعاتی قبل محسن فخری زاده یکی از دانشمندان حوزه هسته‌ای کشور به دست عوامل تروریست در آبسرد دماوند - تهران ترور شد. 🔴فعلا از وضعیت سلامتی ایشان از خبرگزاری رسمی، خبری اعلام نشده است. 📲 @mahdihoseini_ir
▪️متاسفانه دانشمند هسته ای آقای محسن فخری زاده به شهادت رسیدند... شهادتشان مبارک😔😭 منبع : شبکه خبر 📲 @mahdihoseini_ir
این دانشمند شهید رئیس سازمان نوآوری و پژوهش های وزارت دفاع بوده اند و علاوه بر پروژه های مهم دفاعی و نظامی بتازگی موفقیت های خیلی مهمی در تهیه واکسن کرونا ایرانی داشته اند که امروز توسط رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند .
شهادت این دانشمند برجسته عرصه دفاعی را به ایرانیان عزیز و رهبر انقلاب تسلیت عرض می نمایم .
باصدایی همراه با بغض و اشک پرسیدم«کی باید مراقب من باشه؟»بدون اینکه سعی در آرام کردن دلم داشته باشد،گفت«تو مقاومی» تمنای بی خزان خاطرات شهید مدافع حرم مهدی حسینی @mahdihoseini_ir
▫️روزی در منطقه‌ای در سوریه حاجی خواست با دوربین دید بزنه، خیلی محل خطرناکی بود. من بلوکی را که سوراخی داشت بلند کردم که بذارم بالای دیوار که دوربین استتار بشه. همین که گذاشتمش بالا، تک  تیرانداز بلوک رو طوری زد که تکه تکه شد ریخت روی سر و صورت ما. ▫️حاجی کمی فاصله گرفت. خواست دوباره با دوربین دید بزنه که این بار، گلوله‌ای نشست کنار گوشش روی دیوار، خلاصه شناسایی به خیر گذشت. بعد از شناسایی داخل خانه‌ای شدیم برای تجدید وضو، احساس کردم اوضاع اصلا مناسب نیست؛ به اصرار زیاد حاجی رو سوار ماشین کردیم و راه افتادیم. هنوز زیاد دور نشده بودیم که همون خونه در جا منفجر شد و حدود هفده تن شهید شدند. بعداز این اتفاق حاجی (۱) به من گفت : حسین امروز چند بار نزدیک بود شهید بشیم، اما حیف... خاطرات | ۱) 🌱 @mahdihoseini_ir
🛫هنگام بدرقه، تا پای پرواز همراهی‌ام کرد. این اولین باری بود که دلش نمی‌آمد برود و تاجایی‌که می‌توانست همراهی مان کرد. نزدیک پرواز، دستم را آرام فشرد و گفت: «مراقب خودت باش زهرای من!» و بعد آرام‌تر گفت: «خیلی یه جوری‌ام! حلالم کن زهرا.» دلم باز، از حرف‌هایش گرفته بود. مانده بودم بمانم، یا نه. ولی ناچار بودم برای برگزاری مراسم محرم، برگردم. سعی کردم آرامش کنم با این حرف‌ها، «مراسم تمام شود، برمی گردم. زود!» 😓دلم از حرف‌هایش آشوب بود. روزشماری می‌کردم زودتر ایام دهه اول محرم بگذرد و من پیش مهدی برگردم. هنوز محرم نیامده بود، همه جا را سیاه‌پوش کردم و خانه حسینیه شد. جای مهدی خیلی خالی بود. فردا (دوشنبه) روز اول محرم بود. رفتم کنار کتیبه‌ای و شماره مهدی را گرفتم. «سلام آقا مهدی!» «سلام به روی ماهت عزیزم، چه به موقع تماس گرفتی! خدا قوت، پشت سرت کتیبه رو می‌بینم. چه خوب شده. دل من همیشه و همه وقت با شماست...» | روایت همسر معزز 📲 @mahdihoseini_ir
إنَّ الشَّقِیَّ مَن حُرِمَ نَفعَ ما اُوتِیَ مِنَ العَقلِ و التَّجرِبَهِ. بدبخت کسى است که از عقل و تجربه خود بهره نگیرد. (ع)| میزان الحکمه، ج ۵، محمّد محمّدی ری شهری، ص ۶۰۰، قسمتی از نامه ۷۸ نهج البلاغه 📲 @mahdihoseini_ir
▪️محرم آغاز شد. دل زهرا در حرم حضرت زینب (س) بود. بعد از نماز صبح، خوابش نمی‌برد. حس مناجات و روضه شب قبلش، حال خوشی برایش درست کرده بود. اما این دلهره... 😢دستش به کار نمی‌رفت. دور خودش هی می‌چرخید و منتظر بود. زمانی پشیمان بود که چرا آرزوی شهادت کرده و زمانی هم به خودش افتخار می‌کرد که به خانم گفته بود : «حیفه مهدی شهید نشود.» 📲تک صدای گوشی بلند شد. «سلام صبح بخیر عزیزم.» پیام مهدی بود و کار خودش را کرد. کلا مهدی بلد بود چطور باید دل همسرش را آرام کند. دلهره‌ها تا ظهر بیشتر می‌شد و تنها آرامش بخش زهرا هم، نگاه به پیام سراسر آرامش و عاشقانه مهدی بود... 😞از آخرین پیام مهدی ساعت‌ها می‌گذشت، ولی خبری از او نبود. دومین شب هیات رسید. با ورود به حسینیه، رفتم گوشه‌ای نشستم و آنلاین شدم. رفتم روی صفحه مهدی، چشم دوختم به آخرین پیامش «سلام، صبح بخیر عزیزم» آن شب حال و هوای عجیبی داشت. فقط روضه حضرت زینب خوانده می‌شد و مداح هیات هم برای چندمین بار تکرار کرد : «نمی‌دانم چرا امشب هوای هیات زینبیه. امشب حضرت زینب یکی رو از بین ما خریده که این طوری شور زینبی افتاده توی هیات.»😭 | روایت همسر معزز 🖥 @mahdihoseini_ir
هوای این روزای من هوای سنگرِ سیدامیر حسینی.mp3
1.92M
هوای این روزای من هوای سنگرِ... 🎙سیدامیر حسینی| جامانده ایم و حوصله ی شرح قصه نیست... 📲 @mahdihoseini_ir
أوْحَى اللّهُ تَبارَكَ و تَعالى إلى داوود عليه السلام : اُذكُرْني في سَرَّائكَ أستَجِبْ لَكَ في ضَرَّائكَ. خداوند متعال به داوود (عليه السلام) وحى فرمود كه : در زمان آسايشت به ياد من باش، تا من هنگام گرفتارى ات دعاى تو را اجابت كنم. (ع)| ميزان الحكمه، ج۴، محمّد محمّدی ری شهری، ص۲۳ 📲 @mahdihoseini_ir
📱چشمم روی صفحه مهدی بود که متوجه شدم، همسر شهید پورهنگ پیامی فرستاد : «سلام زهراجان، چه اتفاقی برای شوهرت افتاده؟» سریع پیام دادم «چی شده؟» هیچ جوابی دریافت نکردم. بعد از آن، پشت سر هم پیام‌هایی با همین نوشتار از دوستان دیگر می‌رسید. نفسم داشت بند می‌آمد. از هیات خارج شدم. با یکی از دوستان که حدس می‌زدم با خبر باشد تماس گرفتم : «فقط به من راستش را بگویید!» 💔خبری که می‌شنیدم تاروپود قلبم را به هم بافت و راه رگ‌هایم را بست. نفس‌هایم به شماره افتاد. اشک‌هایم آرام آرام از زیر چادر جاری شد. سفارش‌های مهدی به ترتیب از ذهنم گذشت... ✨مهدی چهارشنبه صبح به معراج الشهدا تهران رسید. لباس نو پوشیدم و نماز شکر خواندم. به خود نهیب می‌زدم : «زهرا محکم باش، این لحظات دیگر تکرار نمی‌شود! شوهرت دارد می‌رود و دیگر جسم او را نمی‌بینی! محکم باش! محکم!» | روایت همسر معزز 📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داغ تو گران است، ولی گریه از آن است: با قاتل تو از چه نشستیم به لبخند؟ با قاتل تو از چه نشستیم و نکشتیم او را که دگرباره رها کرده سر از بند 📹مداحی مهدی رسولی در تشییع ۹۹.۰۹.۱۰ و 📲 @mahdihoseini_ir
اگر امام‌زمان(عج) غیبت کرده است این غیبت ماست نه غیبت او این ما هستیم که چشمانِ خود را بسته‌ایم این ما هستیم که آمادگی نداریم. @mahdihoseini_ir