💎 لبخند پر از شادی
شیطنت و بازیگوشی هایش را زیاد دیده بودم. ولی اخم کردنش را اولین بار وقتی دیدم که به بهانه عقدکنان یکی از اقوام تا قائم شهر آمده بود و وقتی با هزار وعده به دلش به در خانه ما رسیده بود و کسی در به رویش باز نکرده بود. از جذبه و اخمی که روی صورتش نشسته بود کمی دستپاچه شدم اما به خودم جرئت دادم و پرسیدم:
چند وقت که معطل شدی؟
ولی بعد این همه چشم به راهی دلم شکست وقتی گفت
- لااقل یک نفر خانه میماند تا در را روی من باز کنه.
حتی موقع گفتن یک نفر نگاهش سمت من نیامد. با بغض به اتاقم رفتم و آقا مهدی خداحافظی کرد و رفت؛ اما شکسته شدن شیشه همسایه بهانه خوبی برای برگشتش شد. خودش بعدها گفت:
وسط کوچه پسر بچه ای را دیدم که مثل ابر بهار زار میزد این قدر حواسش به مالیدن پشت دست روی چشمهایش بود که محکم به من خورد خم شدم پرسیدم چی شده عمو چرا گریه میکنی؟
+ شیشه همسایه مون را شکستم.
- عیبی نداره همه ی ما پسرها از این کارها میکنیم. برو به بابات بگو بیاد درستش کنه.
پسرک وسط هق هق گریه هایش گفته بود: من بابا ندارم.
همین حرف بهانه شده بود تا آقا مهدی از خیر رفتن بگذرد آستین همت بالا بزند و شیشه شکسته همسایه را به دلخوشی لبخند روی لب آن پسر از قاب پنجره در بیاورد و عوض کند. کارش که تمام شد خستگی اش با خوردن یک چای کنار خاله از تنش رفت. لبخندش دل من را پر از شادی کرد...
روایت همسر شهید
#شهید_مهدی_حسینی
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
مقام معظم رهبری:هر چه امروز کشور ما دارد و هرچه در آینده بدست بیاورد به برکت خون این جوانان شهیداست.
آنچه مهم است حفظ راه شهداست، یعنی پاسداری از خون شهدا، این وظیفه اول ماست.
#ای_ایران
#شهید_مهدی_حسینی
#راه_حسینی ادامه دارد....
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
.
در باد نشانههای بال و پر توست
بر گونه هنوز بوسۀ آخر توست
گفتند به من در آسمانی... بابا!
خورشید به خون نشسته شاید سر توست....
#شهید_مهدی_حسینی در کنار نازدانه اش #نغمه
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
2.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️وقتی یوسف تیموری از دلتنگیاش برای رفیق شهیدش #شهید_مهدی_عزیزی میگوید:
کسی که مدافع حرم بود و یادش همیشه با اوست...
در ادامه تأکید میکند: هیچ حرفی را بدون تحقیق و کنکاش نپذیرید و به سادگی به کسی نسبت ندهید...
پ.ن: شهید عزیزی، شهیدی هست که #شهید_مهدی_حسینی وصیت کرده بود نزدیک مزار او مزارش باشد....💔
و همچنین مرحوم آیت الله حق شناس می گفتند که به این آقا خیلی احترام بگذارید.
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙
💠 لذت دیدن لبخند...
مدیریت خوبی روی حساب و کتاب مالی زندگی داشت. همیشه تلاش میکرد چیزی را که دوست دارم برایم تهیه کند. اگر هم قیمت وسیله، لباس یا چیزی که میخواستم بالا بود حتماً پس انداز میکرد و بعد از مدت کوتاهی آن را برایم میخرید.
یکدست لباس دیده بودم که شیک و در عین حال گران بود، از مکث جلوی ویترین و دقت من متوجه شده بود که این لباس را دوست دارم. یکی دو ماه بعد با هم به همان مزون لباس رفتیم. باز هم من جلوی ویترین ایستادم و لباسی که دوست داشتم را برانداز کردم. مهدی پیشنهاد داد برویم داخل مغازه، بعد هم اصرار کرد لباس را با رنگ دلخواهم پرو کنم.
درست حدس زده بودم لباس به تنم خیلی می نشست و زیبا بود. از اتاق پرو که بیرون آمدم مهدی پول لباس را پرداخت کرده بود. از مزون که بیرون آمدیم بسیار خوشحال بودم و هزار مرتبه از مهدی تشکر کردم. ولی دل نگران گرانی لباس بودم مهدی با همان لبخند همیشگی گفت: خانمم با یکم پس انداز تونستم لباس رو برات بخرم. دوست دارم همیشه چیزی که دوست داری رو داشته باشی لذت دیدن لبخند تو از هر چیزی برام با ارزش تره.
روایت همسر #شهید_مهدی_حسینی
برشی از کتاب جاده سرخ، ص۷۶
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
.
📝 دستنوشته مدافع حرم #شهید_مهدی_حسینی
چند روز قبل از شهادت...
گل نرگس به مزار گل یاست رفتی
به مزار همه ی خوبی ها
بسپارش دل ما هم آنجاست
پیش آن یاس کبود
که در آن خاک غریب
ریشه اش علت پیدایش انسان دارد
بسپارش در شام
شمر منفور زمان
به مزار گوهری یکدانه، طمعی بد دارد
لیک ما هم آنجا
سینه هامان چو سپر
به طواف حرمیم
گوئیاحضرت عباس همان شیر دلیر
در نگهبانی خواهر دوسه لشکر دارد
و بگو مادر خوبی ها را
که کند نامه ما را امضاء
بدهد نام و نشانی زِ اباعبدالله
که شهادت به ره طایفه آل الله
آرزویست بزرگ
که به سرعاشق مجنون به زیارت دارد...
#تمنای_بی_خزان📚
#امام_حسين(ع)🍃
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
همان اول کار برای زیارت به حرم بی بی جانم #حضرت_رقیه(س) رفتیم. مهدی یک گوشه دنج پیدا کرده بود برای خودش روضه میخواند و ریزریز گریه میکرد. کارمان که شروع شد در عین خون گرم و مهربان بودنش خیلی هم جدی بود اگر به عمد خرابکاری میشد جدی برخورد میکرد. پای کار با کسی شوخی نداشت. اگر چیزی را بلد نبودیم یا راهنمایی میخواستیم با جان و دل کمک می کرد.
#شهید_مهدی_حسینی
روایت همرزم شهید
برشی از کتاب جاده سرخ📚
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
وقتی گفت خانه مان بیت الحسن باشد، نگاهی با عمق وجودم به چشمانش انداختم. تا یادم می آمد، دستش را کریم دیده بودم. می گویند کریم یعنی کسی که می بخشد بدون آن که منتظر جبران باشد و مهدی می بخشید بدون آن که در انتظار جبران باشد.
این جمله اش خوب توی ذهنم مانده که می گفت:
امام حسن غریبه، تا میتونیم باید کاری براشون انجام بدیم...
#شهید_مهدی_حسینی
#شهادت_امام_حسن(ع)🏴
نشر مجدد📍
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
✍خاطره به روایت دوست #شهید_حامد_سلطانی
بعداز شهادت فرمانده مهدی، حالش گرفته شده بود. در تنهایی گریه میکرد. یک روز به من گفت: چیکار کنم که اقامهدی منو ببره.
بهش گفتم: اقامهدی تاوقتی شهید نشده بود دست همه ی مارو میگرفت.. الان که شهید شده. حتما دست خدارو میذاره تو دستت..
[و] خداروشکر اقا حامد هم پرواز کرد...
یار را عاشق شوی
آخر شهیدت میکند...
#شهید_مهدی_حسینی
@mahdihoseini_ir
┄┅ ࿐჻ᭂ⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
يک لحظه از نگاه تو کافی است تا دلم
سودا کند دمی، به همه ی جاودانه ها...
#شهید_مهدی_حسینی
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
سر به سر خیالم نگذار؛
به دیدنم بیا
که هنوز از پسِ رفتنت؛ برنیامدهام...
.
#همسرانه💔
#شهید_مهدی_حسینی💔
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄
عاشق اگر نباشی شهادت نصیبت نمی شود...
بی پرده بگویمت
گر دل به دل دلدار ندهی دلت دل نمی شود...
#شهید_مهدی_حسینی
@mahdihoseini_ir
⸙⚘️⸙჻ᭂ࿐ ┅┄