eitaa logo
مهدی ایزدی 🚩
180 دنبال‌کننده
164 عکس
35 ویدیو
45 فایل
بیایین تقسیم وظایف کنیم؛ "من می‌نویسم، شما بخونید" 📲 پیام‌دونی: @mahdiizadi_pv 📱آدرس صفحه‌های توئیتر و اینستاگرام و کانال تلگرامم، همین آدرس هست⁦👇🏻⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
دهمین روز گذشت و همه‌ی غصه من شده غارت شدن و داغ شب یازدهم... 📥 @sardareshgh313
چه نمازی سحر یازدهم با دلِ خون، زینب خواند که امامش نگهی کرد زِ سر نیزه و او، قامت بست... 📥 @sardareshgh313
ثلث ماه رمضان بی تو سپر شد آقا؛ عمر ما بود که دور از تو هدر شد آقا... 📥 @sardareshgh313
سلام امشب یه شنیدنی داریم... پاشین برین هنذفری / هدفون‌هاتونو بیارین!
شنیدنیِ امشب از این جهت خاصه که مداحش، شهیده! شهید مدافع حرم! شهید حسین معز غلامی...
موقع شنیدن، به این تصویر هم نگاه کنید... آرامش خاصی موج می‌زنه از صدا و تصویر!
سحر چهاردهم، ذڪرِ منِ بی‌سَر و پا؛ شده العفو به حق حسن و خون خدا... 📥 @sardareshgh313
سحر چهاردهم، ماه شبیهِ تو شده؛ حضرتِ ماهِ بنی هاشمیون، یا عباس... 📥 @sardareshgh313
سحر شانزدهم آمده آقای غریب؛ رفت تا سال دگر باز بگویم حـسـن... 📥 @sardareshgh313
بریم برای امشب؟!
هدفون / هنذفری‌ها رو آماده کنین...
دعامون کنین...
سحر نوزدهم، بی پدری بد دردی‌ست؛ دَمِ زینب شده بازم مکن ای صبح طلوع..‌. 📥 @sardareshgh313
با زهر وضو گرفت آن تیغ، آنگاه؛ بر فرق علی نشست و قرآن وا کرد... 📥 @sardareshgh313
مهدی ایزدی 🚩
این اذان حُزن، اذان صبح شهادت حضرت امیر در مسجد کوفه هست... از حرف به حرف اذان، غم می‌باره...
اینک ما و وحشت دنیایِ بی علی... 📥 @sardareshgh313
. "باباعلی" شام غریبان باباعلی‌ست! البته از امشب شده "باباعلی"‌. تا امشب، همه او را «آن مَرد با نان آمد» می‌شناختند! امشب که راز آن مَرد برملا شده و نقش باباعلی لو رفته، کار حَسَنین شده آرام کردن یتیمان باباعلی! لَختی بعد، طبیب که از بیت الحسن بیرون آمد، قد و نیم‌قد‌های باباعلی دوره‌اش کردند که دردِ باباعلی را چه درمان است!؟ زخمش را کدام مرهم دوا می‌بخشد؟ طبیب، چشم در چشمِ ، سَری به استرجاع تکان داد. حسن بن علی بغضش را قورت داد و با لبخند کم رنگی، ندا داد که جانِ دل‌هایِ باباعلی، حضرتِ طبیب می‌گویند که شیر! شیرِ سفید می‌تواند مرهم شود بر زخمِ عمیقِ باباعلی! تا لفظ شیر از دهان بن علی چکید، یتیمان، چون مورچه‌های دنبال غذا، کوفه‌ی خراب‌شده را به تمنای کاسه‌ی شیری بالا و پائین کردند. طبیب، بن علی را کناره کشید که فدایتان، شیر چیست؟! زخم باباعلی کاریست! رنگ رخساره را ندیدی که باخبر از سِرّ درونش شوی؟! بن علی، لبخند کم رنگش را کم رمق کرد و گفت: طبیب؛ باباعلی، از دوشنبه‌ی آن کوچه، دیگر رنگ به رخسارش نیست! بن‌مُلجَم مباشر بود! سبب، قنفذ بود و قلافِ دربه‌درش! این یتیمان را هم فرستادم پِی حبه‌ای سیاه، تا هنگامه‌یِ یتیمی خود را نظاره‌گر نباشند! نمی‌دانی طبیب که چه دردی دارد یتیم، یتیمی خود را نظاره‌گر باشد! ما می‌دانیم! ما که دوشنبه‌ی نحس را دیدیم، می‌دانیم! بد دردیست! . پ.ن: متن، حاصل ذائقه‌ی جان نویسنده است نه حاصل جوهرهای کتب تاریخی! . . | 💔 | 📥 @sardareshgh313
سلام😊 خیلی وقته نداشتیم...
پاشین برین هدفون / هنذفری‌هاتونو بیارید که یه چیزی می‌خوام براتون بذارم که هرچی حرص و جوش و غصه و عصبانیت و جدی بودن داشتید رو بشوره ببره...
آماده‌این؟!