#متن_پست
#اینستاگرام
.
"مسافرت"
ما حالمان خوب است؛
اما شما باور نکنید!
بچههای کوچه همیشه با من و برادر بازی میکنند؛
اما شما باور نکنید!
خواهر، هرروز موهایش را به نیت شانه شدن میسپارد به دست مادر؛
اما شما باور نکنید!
ما بچهها، هر وعده از دست مادر لقمه قورت میدهیم؛
اما شما باور نکنید!
مادر، هر روز خانه را آب و جارو میکند و لباسهایمان را خودش رفو میکند؛
اما شما باور نکنید!
مادر، هر روز سرحالتر و غبراقتر از دیروزش است؛
اما شما باور نکنید!
صورت مادر، چون ماه شب چهارده میتابد؛
اما شما باور نکنید!
پدر، هر روز با دیدن روی مادر، گل از گلش میشِکُفَد؛
اما شما باور نکنید!
پدر، صبحها با لبخند از خانه میرود و شبها، با لبخند به خانه باز میآید؛
اما شما باور نکنید!
شهر، پدرم را عزت و احترام میکنند و سلامش میدهند؛
اما شما باور نکنید!
همسایهها با ما مهربان هستند؛
اما شما باور نکنید!
درب خانه سالم و سبک است؛
اما شما باور نکنید!
ما هیچ غمی نداریم؛
اما شما باور نکنید!
در خانهی ما، زندگی جریان دارد؛
اما شما باور نکنید!
شما باور نکنید!
باور نکنید!
نکنید!
راستی یادم رفت بگویم که زمزمهی همسایهها حکایت از آن دارد که مادر قصد "مسافرت" دارد؛
استثنائاً این یکی را شما باور کنید!
#بهتاریخبیستوپنجدیفاطمیهنودنه
.
.
| #فاطمیه |
📥 @sardareshgh313