eitaa logo
مهدی محمدصادقی/جاهد
34 دنبال‌کننده
121 عکس
3 ویدیو
1 فایل
اندیشه‌های سیاسی_اجتماعی یک دانش‌آموز جغرافیای دانشگاه‌تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
حرف راست را باید از بچه شنید! ✍️ مهدی محمدصادقی وقتی من بزرگ شم؛ بچه‌هام بدبخت میشن. این جمله برجسته‌ترین بخش گفتگوی امروزم با نوجوانی ۱۱ ساله بود! غروب تو مسیر برگشت به خانه، اپلیکیشن رو روشن کردم، مسافر پسری نورسته بود که می‌خواست به کلاس زبانش برسد! بدون اینکه حرفی بزنم شروع کرد به تعریف از مدرسه که: «امروز ورزش داشتیم و یک گلِ برگردون زدم؛ همه بهم میگن رونالدوی تهران؛ الآنم دارم میرم کلاس زبان. ده روز دیگه مدرسه تموم میشه و تعطیلات تابستونیمون شروع میشه اما چه فایده من بازم باید برم کلاس زبان، شنا.... و رباتیک»! کلامش رو با آه حسرت کشیدن قطع کرد و بلافاصله پرسیدم، دوست نداری این کلاس‌ها رو بری؟ ناراحتی یعنی؟! گفت:«ناراحت که نه، مامانم میگه برا آینده‌ام خیلی لازمه و وقتی برم متوسطه کلی سوال انگلیسی می‌پرسند تو امتحان که باید بلد باشم. اما می‌دونی خیلی تنهام؛ دوست داشتم چندتا داداش داشته باشم تا پشت هم در می‌اومدیم؛ حالا وقتی من بزرگ شم، بچه‌هام بدبخت میشن، نه پسرعمویی دارن نه پسر عمه‌ای که با هم بازی کنند»! بعد این جملات، ناخودآگاه کل مطالب و محتوایی که چند سال اخیر تو رسانه و گزارش‌های پژوهشی درباره تک فرزندی نوشته یا خونده بودم تو چشم بر هم زدنی از خاطرم گذشت! بهش گفتم، خب به بابا و مامانت بگو برات چندتا آبجی و داداش بیارن:) گفت: «میگم، ولی میگن، همین از پس تو یدونه هم بر بیایم، برا هفت پشتمون بسه؛ آخه می‌دونی من خیلی شیطون و بازیگوشم. وقتی میریم خونه عموهام کلی پسرعموهام رو اذیت می‌کنم». گفتم، عموهات؟؟ مگه بابات چندتا داداش داره؟ گفت: «خیلی، ی پنج شش تا داداش داره و یدونه آبجی. بابام اینا بچه اکباتان بودند، بعداً خودمون اومدیم اینجا، منم همون اکباتان به دنیا اومدم. بعدش اومدیم اینجا. حالا شاید برم باشگاه چندتا رفیق پیدا کنم و بتونم باهاشون برم کوچه فوتبال بازی». از شنیدن حرف‌های تلخ نیما، انقدر تو فکر بودم که هشدار به مقصد رسیدن مسیریاب رو نشنیدم، طفل معصوم بعد اینکه ی صد متری رد شده بودم، گفت: «ممنون آقای راننده، من باید سر کوچه قبلی پیاده می‌شدم، خداحافظ». با خنده بدرقه‌اش کردم و برام جالب بود که یکی از گزاره‌های پر تکرار پژوهش اخیرم در خصوص «علل فرهنگی کاهش نرخ باروری تو تهران» رو تو واقعیت دیده بودم. به مفهومی اطلاق می‌شود که پدر و مادرهای امروزی بسیاری از امکانات و آموزش‌های غیرضروری و خسته‌کننده رو برای یک یا نهایتا دو بچه تدارک می‌بینند؛ به همین دلیل، این انگاره در ذهن‌شان شکل می‌گیرد که با وجود هزینه‌های بالای فرزند و کمبود وقت همین یک بچه برای‌مان کافی است»! 📲 @mahdimsadeghi