♨️فراخوان مجازی حرف آورد(پویش سخن)
ویژه شهدای دانش آموزوحادثه شاهچراغ
🔷ارسال کلیپ۶۰ثانیه ای در قالب گویندگی،شعر،سرود و دل گویه
همراه با اهدای جوایز نفیس و ارزنده
🔷مهلت ارسال اثر:۱۵ آذر
به شماره تماس در ایتا 🔽
09399633839
#اداره_تبلیغات_شوش
#ستاد_نهضت_پیشرفت_بانوان_شوش
#شورای_هیأت_مذهبی_شوش
#کانون_مداحان
💠روابط عمومی و رسانه اداره تبلیغات اسلامی شهرستان شوش دانیال(ع)
ایتــــــــــــــا↙️
https://eitaa.com/nehzateslamishush
با عرض سلام و ادب خدمت همکاران گرامی حاضر در گروه
لطفا به دانش آموزان توانمند در عرصه گویندگی و نویسندگی اطلاع بدید
بهمون پیام بدن
چند مسابقه کشوری داریم که جوایز بسیار نفیس و با ارزش دارن
برای آسون تر کردن کار شما مستقیم خودمون باهاشون کار میکنیم
دانش آموزان ۱۰ سال به بالا میتونن شرکت کنن
🌷دلگرمی عاشق ها🌷
🌷باز هم نشستهام و غصه میخورم؛ غصّۀ این قصۀ تکراری را: چرا ما دلمان به تو گرم نیست؟
دلگرم نبودن به تو زندگیهایمان را سرد کرده، هیچ آتشی توان گرم کردن زندگیهای بیتو را ندارد. محبّتهای ما به یکدیگر هم سرد شده. مگر میشود دلی به تو گرم نباشد و به حقیقت محبت دست یابد؟!
🌷دلمان را به تو گرم نکردیم که شیطان توانست سرمان را گرم کند به دنیا. سرگرمیها جای دلگرمی را گرفتند و ما بیچاره شدیم. سرگرمی شد همۀ زندگی ما. به جای این که عادت به تو و نبودنت بشود درد بیدرمانمان، عادت کردیم به سرگرمیها، طوری که زندگی بدون آنها برایم تلخ شد.
🌷کی بناست سرمان بخورد به سنگ؟ این سرگرمیها اگر همین طور به حکومتشان ادامه بدهند، بعید است سنگی در عالم توان بیدار کردن ما را داشته باشد. همین الان هم بارها سرمان خورده به سنگ؛ ولی به هوش نیامدهایم.
تا کار از کار نگذشته به دادمان برس!
🌷شبت بخیر دلگرمیعاشقها!
#امام_زمان
#اللهم_عجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاری از بچه های مهدی یاور دبیرستان میثاق.
رقیه چنانی ،ریحانه مهدوی اصل،فائزه چنانی ،فاطمه محتوای،دلناز دیناروند ، هانیه سادات سهرابی، انسیه سادات اعرجی، دلناز دارعلی.
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ...
✨سلام بر تو ای یادگار بهانه خلقت، ای امیدِ مادر،
سلام بر تو و بر روزی که دولت زهرایی ات جهان را منور خواهد ساخت.✨
📚 دعاى استغاثه به حضرت صاحب الزّمان (صلوات الله عليه) - مفاتیح الجنان.
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#کلیپ_صوت_مهدوی
🎙استاد پناهیان
🔸مضطرانه برای ظهور دعا کنیم...
#اللهمعجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
مهدی یاوران جوان
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۱) 🔵 اثر حق الناس در عدم پیشرفت معنوی 🌺 آیت الله نجابت نقل می کند :
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۲)
🔵 پرهیز از شوخی با نامحرم
🌕 پیامبر اکرم (ص) فرمودند:
🔺 کسی که با نامحرمی شوخی کند، در مقابل هر کلمه ای که در دنیا به او گفته است، هزار سال در دوزخ حبس میشود.
📚 ميزان الحكمه ج ۱۲ ص ۴۲۵
#ویژگیهای_اخلاقی_منتظران
#اخلاق_مهدوی
#اللهم_عجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
✍شفایزمین تنها بدست امام زمان :
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:✨
به دست مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف تمام اختلافات - سیاسی، فرهنگی، دینی و اقتصادی بشر در کره زمین از بين ميرود..
ليرفع عن الملل والأديان الاختلاف.
📚 بحار 53/4.
و فرمودند:✨
با آمدن مهدی علیه السلام تمام مذاهب و فرقه ها از بین میرود..
پس در كره زمين هيچ مذهبی الا دین خالص اهل بیت علیهم السلام باقی نميماند..
📚 إلزام الناصب 2/91.
و فرمودند:✨
خداوند به دست مهدی علیه السلام شرق و غرب کره زمین را فتح ميكند
و دشمنانی که عناد دارند، و با دین حق باز ایمان نمی آورند و فساد میکنند،کشته میشوند..
👈 و در كره زمين غیر از دين محمد صلی الله عليه وآله هيچ دينی باقی نميماند..
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
═••✦💠𑁍﷽𑁍💠✦••═
زندگی به سبک نهج البلاغه
🔰درس اول🔰
✍ " وای بر عالِمِ جاهل!"
در خطبه اول نهج البلاغه بند۴ درباره فلسفه ارسال رسولان الهی آمده «لیُثیروا لَهم دَفائنَ العقولِ»
یعنی تا عقلهای دفن شده در زیر جهالت و ضلالت و عصبیت کور را نورانی و آشکار کنند.
⬅️عقل چیزی است که انسان را از افراط و تفریط حفظ می کند. لذا حضرت در حکمت ۷۰ فرمودند:" جاهل را نمی بینی مگر اینکه یا در حال افراط است یا در حال تفریط"
🔻اکنون به سه مسأله در این رابطه دقت کنید:
1⃣ عالم بودن مهمتر است یا عاقل بودن؟
جواب: عاقل بودن؛ زیرا حضرت در حکمت ۱۰۷ فرمود:
«رُبَّ عالمِِ قد قَتَلَه جَهلُه و عِلمُه معه لایَنفَعُه»
«چه بسا عالمی که جهلش او را کشت و با وجود علمی که داشت از آن سودی نبُرد!»
👌 پس ممکنه کسی علامه باشد و بی عقل و در مقابل کسی بیسواد باشد و عاقل!
2⃣ اعتدال در مقابل افراط و تفریط، چه نشانه هایی دارد؟
🟢ممکنه هرکسی از ظن خود اعتدال را تعریف کند تا خودش را میانه رو بداند ولی باید دانست اعتدال آنجاست که امر و رضای خداوند و قرآن و عترت است.
«و کذلک جعلناکم امهّ وسطاً لتکونوا شهدآء علی الناس»(سوره بقره / ۱۴۳)
«ما گروه میانه ایم آن که جلو زده باید به ما برگردد و آنکه عقب مانده باید به ما برسد.»(حکمت ۱۰۹)
👈بعضیها خیال می کنند اگر کمی مومن باشند و کمی همرنگ جماعت امروزی، میانه رو هستند.
غافل از اینکه این خصلت منافقان است نه اعتدال!
چادر سر می کنند ولی به هر قیمتی میخوان تبرج و جلوه گری هم داشته باشند، از آرایش، نمایش زیورآلات، تنگ پوشی نمایان، صدای پاشنه کفش، ادکلن جذاب و...
👈هم محرّم خونه شون روضه میگیرند و نذری میدهندو هم تو عروسیها و مهمونیها اختلاط و رقص و آواز و ولخرجی و ... را لازم می دانند. بعد به این سبک زندگی میگویند "معتدل"
3⃣ آثار و نشانه های زندگی عاقلانه:
۱. سخن کمتر زندگی بهتر (حکمت ۷۱)
۲. سخن کمتر، حیاء و ورع بیشتر در نتیجه قلب زنده تر (حکمت ۳۴۹)
۳. موعظه پذیری (نامه ۳۱ )
۴. رازداری (حکمت ۶)
۵. حفظ تجارب ( نامه ۳۱)
۶. برترین ثروت ( حکمت ۳۸)
۷. خیرخواه بی کلک ( حکمت ۲۸۱)
۸. قاتلِ هوای نفس ( حکمت ۴۲۴)
۹. دوستی با مردم ( حکمت ۱۴۲)
۱۰. عامل نجات ( حکمت ۴۰۷)
✍ادامه دارد....
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
🍃🪴🍃
🍃امام مهربان تر از مادر
🍃عشق میان مادر و کودک، برای ما ضرب المثل عشقهای داغ این دنیاست.
مادر در کنار کودکش آرام است و کودک، در کنار مادر.
🍃🪴🍃
🍃مادر از نگاه به فرزندش خسته نمیشود و کودک از شنیدن صدای نفس مادر ملول نمیشود.
🍃خستگی برای مادری که زحمت کودکش را میکشد معنا ندارد و در یک کلام تار و پود رابطۀ مادر و کودک را عشق تشکیل میدهد و تمام.
🍃🪴🍃
🍃شنیدهام که تو از مادر مهربانتری؛ اما چرا من مثل کودکِ عاشق نیستم.
همیشه وقتی به عشق یک طرفۀ تو به خودمان فکر میکنم، از مهربانیات کوهی از سؤال میشوم و از بیوفایی خودم، دریایی از عرق شرم میریزم.
🍃🪴🍃
🍃یک روز میرسد که عشق میان ما دو طرفه خواهد شد.
آن روز به لطف تو دور نخواهد بود.
🍃شبت بخیر امام مهربانتر از مادر!
🍃🪴🍃
#امام_زمان
#اللهم_عجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی.
سلام بر تو و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت، سیراب خواهی کرد.
📚 صحیفه رضویه، زیارت امام زمان عجّل تعالی فرجه در حرم شریف امام رضا علیه السلام.
#اللهمعجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴چه کنم که امام زمانم از من راضی باشد؟
🎙 #استاد_مومنی
#امام_زمان
#اللهم_عجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
مهدی یاوران جوان
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۲) 🔵 پرهیز از شوخی با نامحرم 🌕 پیامبر اکرم (ص) فرمودند: 🔺 کسی که با ن
🔴 ویژگیهای اخلاقی منتظران (۳)
🔵 عدم عقوق والدین
🌕 پیغمبر اکرم (ص) فرمودند:
از هر گناه کبیره بزرگتر، شرک به خدا و عقوق والدین است.
🔹عواقب عقوق والدین در دنیا و آخرت
🔺 موجب خشم خدا و پیغمبر (ص) است
🔺 مانع قبولی نماز است.
🔺 سلب توفیق میکند و گره در کار میاندازد.
🔺 دعا اجابت نمیشود.
🔺 فقر و تنگدستی میآورد.
🔺موجب جوان مرگی است.
🔺 گرفتگی زبان هنگام مرگ برای شهادتین
🔺مایه حزن و اندوه و عذاب دنیاست.
🔺 خداوند با عاق والدین سخن نمیگوید.
🔺 خداوند نگاه رحمت به او ندارد.
🔺عاق والدین از جمله فراموششدگان است.
🔺 بهشت بر عاق والدین حرام است.
#ویژگیهای_اخلاقی_منتظران
#اخلاق_مهدوی
#اللهم_عجللولیکالفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
🔴 عجایب دنیای ظهور
⭕️ درختانی که میشکنند!
💚 امام حسین علیه السلام در بیان آنچه هنگام ظهور امام مهدی عجل الله فرجه رخ مىدهد فرمودند:«برکت از آسمان به سوى زمین فرو مىریزد؛ تا آنجا که درخت از میوه فراوانى که خداوند در آن مىافزاید، مىشکند. مردم میوه زمستان را در تابستان و میوه تابستان را در زمستان مىخورند؛ و این معناى سخن خداوند متعال است: و اگر مردم آبادىها ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکتهایى از آسمان و زمین به روى آنان مىگشودیم؛ لیکن تکذیب کردند.»(اعراف/۹۶)
✅ مردم اگر میدانستند که خدای عزیز چه بهشت برینی بروی همین زمین برایشان تدارک دیده کار و زندگیشان را رها کرده و فقط برای فرج دعا میکردند..
📗مختصر البصائر،ج۱، ص۱۶۸
#امام_زمان
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
📕 رمان اختصاصیِ #جنایت_خاموش
📖 قسمت۱۴
کاغذ شماره و کارت ملیاش را در یک دست و کیفش را در دستی دیگر گرفت و بلند شد و به سمت باجهها که حالا کمی خلوتتر شده بودند رفت و موازی آنها شروع کرد به قدم زدن و دوباره خاطراتش را مرور کرد. پیراهنها و مانتوهای زیبا را که از خیاط تحویل گرفت و در لایو و پستهایش از آنها استفاده کرد، اعتماد به نفس دو چندانی به او دست داد و تعداد فالوورهایش که زیادتر شد به تدریج احساس کرد نیاز یک فرد اجتماعی این است که با افرادی با عقاید مختلف ارتباط برقرار کند...
با صدایی که شمارهاش را میخواند از افکار خود خارج شد: "شمارهی ۳۱۵ به باجهی ۷"
به سرعت به سمت باجه رفت و بستهی عطر و ادکلن را از کیفش بیرون آورد... .
به آپارتمانش که رسید کلید انداخت و در را باز کرد. از یادآوری کارهایی که روی هم تلانبار شده بود لبش را گزید و ابروهایش در هم گره خورد.
کیف و مانتویش را روی مبل پرت کرد و به طرف آشپزخانه رفت و با صدای تلق و تلوق و شتابان مشغول جمع کردن ظرفهای صبحانه از روی میز شد؛ ناگهان بشقاب بنفش کریستال از دستش افتاد و با صدایی بلند با زمین برخورد کرد. از میان انبوه ظرفهایی که در دستش بود گردنش را بزور به طرف راست خم کرد و پایین را نگاه کرد. تکههای خرد شدهی بشقاب نقش سرامیکها شده بود. داد زد:
-لعنتی، سرویسم ناقص شد!
و با سرعت باقی ظرفها درون سینک ریخت.
ادامه دارد ⬅️
نویسنده✍ سفیرِ ستارهها
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran
📕رمان اختصاصیِ #جنایت_خاموش
📖 قسمت۱۵
سپس به طرف کیفش که توی سالن افتاده بود رفت و موبایلش را بیرون آورد و روی مبل دراز کشید. زیر چشمی به ساعت روی دیوار نگاه کرد. یازده و نیم بود؛ اگر سریع کار استوری و پست کردن عکسها را انجام میداد؛ میتوانست تا ساعت دوازده، که موقع تعطیلی آموزشگاهِ آوا بود، با شتاب خودش را به آنجا برساند. اینستا را که باز کرد، انبوه پیامهای دایرکت و کامنتها سرازیر شد؛ میخواست باز کردنشان را به شب محول کند ولی به شدت وسوسه شد:
- حالا مگه چهقدر طول میکشه، سریع میبینم بعد میرم دنبال آوا.
بین دایرکتها چندتایی فحش و بد و بیراه بود که سریع از کنارشان رد شد و ترجیح داد به جای وقت تلف کردن با آنها پیامهای درخواست تبلیغ را مرور و بهترین را انتخاب کند. پیامها از تبلیغ رستوران گرفته تا لوازم خانگی و عطر و روسری و لباس همه چیز را شامل میشد. بین تبلیغات خوراکی چشمش به درخواست یک فروشگاه قنادی افتاد. در این چهار ماهی که الهام بلاگر شده بود تبلیغات رستوران و خوراکی برایش در اولیت نبود؛ زیرا از آن خاطرات چندان خوشی نداشت. نام قنادی شادیما برایش آشنا آمد و در فکر فرو رفت. موبایل را روی میز عسلی شیشهای کنارش گذاشت و انگشت اشاره و شستش را زیر چانهاش گرفت:
- خدایا کجا اسمش رو شنیدم؟
بعد یکهو انگار که چیزی یادش آمده باشد آهان بلندی گفت و لبخندی زد:
- ببین مرتیکه، شانسم بین این همه پیج باز اومده سراغ من!
یاد چهار سال پیش افتاد؛ وقتی که بیست ساله بود و تازه به دنبال شغل بلاگری افتاده بود؛ آن روزهایی که دیده بود بعضیها با این شغل برای خود کار و کاسبی خوبی بهم زدهاند و به نان و نوایی رسیدهاند او هم تصمیم گرفت همین کار را انجام دهد. اکنون پیراهنهای خوشمدل و چیندارش و مانتوهای بلند و زیبایش جای خود را به تونیکهایی کوتاه و اسپرت داده بودند. و روسریهای کوتاهی که پشت گوش میبست تا برق گوشوارههایش در دوربین به خوبی مشخص باشد. گاهی اوقات هم شال های رنگارنگ که از جلو باز و رها بودند. به هر حال زمانه زمانهای نبود که بتواند بر خلاف دیگران با آن لباسها و روسریهای بلند بسته به رستوران برود و مشتری جذب کند! اولین بار همین قنادی شادیما به او در خواست تبلیغ داده بود و او با هزاران دلواپسی و دلهره درخواست را قبول کرده بود و راهی آنجا شده بود.
ادامه دارد ⬅️
نویسنده✍ سفیرِ ستارهها
https://eitaa.com/mahdishoshyavaran