.
⁉️ پسرم خیلی به نقاشی علاقه داره ، بعد از اتمام دوره، اگر بخوام پسرم رو در دوره نقاشی ثبت نام کنم تا ادامه بده، از کجا متوجه بشم کدوم سطح مناسبشه؟
✅ مربی پشتیبان با بررسی سطح فعالیت های دلبندتون قطعا راهنمای شما خواهد بود، همونطور که عرض کرده بودم این دوره یک دوره استعدادیابی هم محسوب میشه 👌
.
.
⁉️ دوره مهدکودک مجازی همینجا تموم میشه؟
✅خیر 😊 دوره رایگان فقط شش درس از دوره مهدکودک مجازی قرآن و عترت باشگاه مهدی یار رو شامل میشه ، بعد از اتمام این شش هفته، برای ادامه دوره میتونید از طریق سایت اقدام کنید.
.
.
⁉️ امتیاز تمام فعالیت ها یکسانه؟ فرزندمون چطور میتونه امتیاز بیشتر بگیره؟
✅با توجه به نوع فعالیت، امتیاز متفاوت خواهد بود، ان شاءالله هنگام شروع دوره ، مربی پشتیبان کامل درباره روند امتیازدهی خدمتتون توضیح خواهند داد🎁
.
.
❄️ همچنان پاسخگوی سوالات شما عزیزان
درباره دوره مهد کودک مجازی خواهم بود✍
👇👇👇
@davate_jahani
@davate_jahani
.
.
💫ای ان که کتابش برای پرواپیشگان
مایه پند و یادآوری است....
🌙شبتون بخیر عزیزان
در پناه خداوند متعال باشید
@mahdiyarorg
.
.
❄️نیکوکار از کار نیکویش بهتر است ...
@mahdiyarorg
#هر_روز_با_نهج_البلاغه
.
.
❄️سلاااام عزیزان وقتتون بخیر و سلامتی 😊
طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق تعالی
.
.
❄️چشم بهم زدیم رسیدیم به
روزهای پایانی اولین هفته دی ماه...⌛️⏳
.
.
❄️هفته آینده برای والدین دغدغهمند هفته ویژهای خواهد بود😇
و دلبندانشون آموزش در مهد کودک مجازی مهدییار رو تجربه میکنند
.
.
🖋رمان جدید میم مثل مقاومت
قسمت چهارم
#رمان_با_مضمون_مسائل_تربیتی
#هر_هفته_روزهای_زوج
@mahdiyarorg
.
_ آخه فقط یه هفتست که بابا ….
به چشمانش زل زدم . نگاهش را دزدید . انگار خودش هم فهمیده بود .
_ دختر نازم ! زینب مامان ! زینت بابا ! ما هممون ناراحتیم .
منم دلم برای بابا تنگ شده ! منم هر اتفاقی میوفته خاطره هاش به یادم میاد . اما اگر غمگین باشیم نباید زندگیمون رو ادامه بدیم ؟ !!
مخالف بودن زینب ، از چشمانش می بارید . اما من محکم ادامه دادم :
_ فکر می کنی بخندیم یا حسام بازی کنه ، بابا ناراحت می شه ؟!
مطمئن باش به اون فرشته ای که خط واحدش از زیر خاک تا بهشته میگه اولین ایستگاه پیادش کنه تا برگرده !
زینب نتوانست جلو خنده اش را بگیرد و با کلی تلاش و کنترل ، لبخندی تحویلم داد .
_ بخند مامان ! راحت بخند ! بابا تمام عمرش رو برای شادی شما تلاش کرد .
لبخندی به زینب زدم و خواستم که به جمعمان بپیوندد.
خواستم از اتاقش خارج شوم اما به سختی جای خالی برای گذاشتن کف پایم پیدا می کردم . کلافه گفتم :
_ زینب مامان نگاه ! چه وضعیه آخه ؟! جمع جور کن دختر ! امشب دایی اومده .
_ خب دایی اومده چه ربطی به اتاق من داره مهربون ! ؟
_ نکنه توقع داری تو اتاق ما بخوابه ؟! امشب شما پیش من مهمونی .
_ وای مامان نه ! من به تختم عادت دارم ! اونجا خوابم نمی بره ! چرا توی سالن براشون ….
نگذاشتم حرفش تمام شود ، گفتم :
_ چند شبه که حسام شب ادراری گرفته ، چیز تمیزی نیست که براش پهن کنم !
زینب که چاره ای ندید ، موافقت کرد . و با اکراه برای مرتب کردن اتاقش دست جنباند .
آن شب هم مانند شب های قبل به سختی گذشت . انگار عقربه ها هم دل و دماغ حرکت نداشتند . چندین بار به ساعت نگاه کردم . منتظر بودم به ده برسند و به بهانه ای خاموشی بزنم .
_ آبجی شما کی می خوابین ؟ من خیلی خستم ! فکر نکنم تو بچگیم هم انقدر بازی کرده باشم !
خوشحال شدم و گفتم :
_ هر وقت شما بخوای بخوابی .
بلند شد و گفت :
_ خب پس شب همگی بخیر .
به سمت اتاق زینب اشاره کردم .
_ بفرما داداش !
_ خب پس خودش کجا می خوابه ؟
_ میاد پیش من .
_ نه آبجی ! یه پتو بده من همینجا رو مبل می خوابم ! بذار رو تختش بخوابه !
در دل خدا خدا می کردم که زینب خودش چیزی بگوید .
اما زینب سکوت کرده بود . چرا از جزیره اش دل نمی کند ؟!!
جواد دوباره روی مبل نشست و درخواست پتو کرد .
با چشم و ابرو به زینب اشاره کردم . زینب بالاخره زبان آمد
_ اینجا که خنک نیست دایی . اتاق من خیلی خنکه ، برید اونجا بخوابید . من دوست دارم امشب پیش مامانم بخوابم .
آن شب زینب و حسام سر روی دستانم گذاشتند . هر چند خسته بودیم اما انگار تازه به حرف آماده بودیم . از خاطرات گذشته می گفتیم .
گاهی آرام می خندیدیم و گاهی بغض می کردیم .
احساس صمیمیت بیشتری با بچه ها کردم . هم خلأ روحی خودم پر می شد و هم جا پای محبتم را در دل بچه ها محکم تر می کردم .
حسام زودتر از ما بخواب رفت .
دست نوازشم از مو و گونه های زینب جدا نمی شد . غرق در احساسات بودم که یکباره زینب گفت :
.
.
.
ادامه دارد … .
#رمان_میم_مثل_مقاومت
#رمان_با_مضمون_مسائل_تربیتی
#هر_هفته_روزهای_زوج
@mahdiyarorg
.
.
❄️فردا ان شاءالله قسمت دوم سوالات شما عزیزان رو پیرامون دوره مهدکودک مجازی پاسخ خواهم داد😊
.
.
❄️ای پروردگار صحراها و دریاها...
شبتون بخیر عزیزان
@mahdiyarorg
.
.
❄️سلاااام همراهان عزیز روزتون بخیر و سلامتی 😊
ان شاءالله پایان هفته بینظیری پیش رو داشته باشین
.
باشگاه اولیاء مهدی یار
. ❄️و اماااا مسابقه جذاب کانال کودکان 💫 امیدوارم دلبندان شما جزء برندگان باشند😇 👇👇👇 https://eit
.
اگر قصد شرکت در مسابقه شعر خوانی رو دارین عجله کنین
فقط تا امشب فرصت دارین عزیزان ...⏳😊✋🎁
.
.
⁉️ اگر در گروهی که فرزند من عضو هست بچه های خیلی باهوش تر عضو باشند به اعتماد به نفسش اسیب نمیزنه؟؟
✅ ما ابتدای کلاسبندی به همین جهت تعیین سطح انجام دادیم تا کودکانی که تقریبا در یک سطح قرار دارند در یک کلاس قرار بگیرند😊
.
.
⁉️ ببخشید چون ما بیشتر باید کلیپ ارسال کنیم گاهی بالا بودن حجم اذیت میکنه راه حل بدید لطفا؟؟
✅ فردا ان شاءالله اپلیکیشنهای مناسب کم کردن حجم ویدئو خدمتتون معرفی میکنم تا دیگه از این نظر هیچ مشکلی پیش نیاد😌
.
.
.
⁉️ یادگیری زبان دوم مثل انگلیسی قبل از شروع دبستان لازمه؟
✅ هدف آشنایی است نه تسلط کامل بر زبان
کودکان اگر قبل از ورود به دبستان، با زبان مادری و زبان دوم آشنایی داشته باشن، وقتی وارد محیط آموزش رسمی میشن قطعا موفقتر خواهند بود.
.
.
⁉️ من شاغلم و در اون ساعت نمیتونم کنار دخترم باشم تا در کلاس آنلاین شرکت کنه چکار باید بکنم؟
✅ اگر امکان استفاده از کلاس همراه با مربی رو ندارین، میتونین آموزشها رو از کانال ویژه کودکان دنبال کنید 😊
.
.
⁉️ کاربرگ ها رو حتما باید رنگی وبا هم پرینت بگیریم؟
✅مادر مهربان رنگی یا سیاه سفید بستگی به انتخاب خود شما داره🙂 ولی قطعا کاربرگ ها بخش مهمی از روند یادگیری محسوب میشن، پیشنهاد میکنیم فایل کاربرگها رو بصورت یکجا پرینت بگیرید چون مربوط تمام دوره است.
.
.
❄️ای آفریننده...
🌙شبتون بخیر عزیزان
در پناه خداوند متعال باشید
@mahdiyarorg
.
.
❄️چه زمان به چشمههای پر آبت وارد میشویم تا سیراب گردیم؟
السلام علیک یا صاحب الزمان...
#سلام_مولای_من
#دعای_ندبه
.