eitaa logo
•|بـنـیـاد دخترانِ مــاهِــد|•
1.4هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
149 ویدیو
45 فایل
|الْأَرضَ‌فـَرَشنـاها‌فـَنـِعْمـَ‌الْمـاهِدُونـ۴۸ذاریــات|----- |بــه نـامـ‌ خدا،گهواره دارِ رشـد خلائق|---- |مجالی بـرای انـدیــشـیـدنـ🧠|----- ادمین‌بنیادماهد @mahed_ad لینک ناشناس👇 https://daigo.ir/secret/758567916
مشاهده در ایتا
دانلود
خانم یگانه گلستانی به نــامِ جــان آفــَرین و جـــان سـِتان! به نــامِ مفرد ترین ذاتِ نیرومند در ســَراسـرِ کـیهان! | از زبانِ راوی سوم شخصِ حــَــک شده در هــَمین حــَوالی | پرده ی چوبیِ آویخته شده که در بطن دیوار حک شده بود، خسیس مــزاج و با حــوصله، مشغولِ سـتاندنِ آفتابِ پهن شده ی در آغوشِ قالـیچه بود و روشنایِ مـَـکان نـَم نـَـمَـک رو به مغرب می رفت... نـَبض زَمین کـُــند می نـَـواخت و تنها این زَمان بود که کمر بسته بود به پــیشرانی! غــوغای آسمان بر سر زبان ها افتاده بود و امواجِ پر تلاطمش به واسطه ی پنجره ی صلح جو، پایِ پرچمِ حسینیه رکود می کرد... نــگاهِ مِحــراب و منـبر و قالیچه ی پا خــورده ی سـَـرِ راه، به چهار چـوبِ دَر دوخته شده بود و دلتنگ نوشته شد لحظه لحظه ی احـوالِ حسینیه... دلتنگِ هـَـمهَمه و برونگراییِ دورهـَـمنشینی های عده ای تا کنون که پس از چند هفته ای، آهسته از راه رسیدند اَهــالیِ مـــاهد! و بارِ دگر ثبت شد لبخندِ چند صـَف خـاتون، درکنارِ چــالِ گونه ی عــمیقِ ماهد و طبق نـــوبت قلم خورد خــاطره ی روزنگارشان به نامِ دورهـَمی هشتم و به یادِ امامِ هشتم، و طبق رسمِ عـاشقی آغــــاز شد سلسله ی سلوکِ دل هایشان با نــام حضرت حجت... واحِـــدِ بـَـرادرانِ حسینیه به نمایندگیِ حاج‌آقا طباطبایی، سخن از کـلامی غــَریب و بعید اما آشنا و کهنه به میان آوردند. به عـنوانِ مقدمه، نقل قـــول کردند حــاج‌آقا، سخنانِ عـــارفان و مومنانِ حقیقی را که به دنبال آرامش و ارتحالِ روح مانده بودند. و دانستند که هرآنچه زیبا منظر و لذت بخش و مطبوع و ظریف است به اندازه ی وسعِ خویش از کمالِ خــداوند بهره برده است و بی تردید تنها نیروی دارنده ی حـالاتِ خــوب، اوست... و هنگامه ی دوست داشتنِ ثروت و پیشرفت و زیبارویی و همزمان شامل آرامش ذهنی و روحی بودن، با خــودِ حضرت دوست ممکن است و جدای از او از محالات است.... اگر چنین را ندانستی و خداوند را از لذت های خویش جدا خواندی و رسم عــاشق را به جا نیاوردی، او تو را به خود می خواند و نورِ حقانیت را در راهِ تو مستقر می کند... نخست با فرستادن نعمت و دلربایی از تو... پس از ندانستنِ قدر نعمت و بروز انانیت و منیت در داشتن نعمات، بلایی رشته به رشته به سوی تو خـواهد فرستاده شد و اگر همان بندِ اول و پایِ کلمه به کلمه ی اندوهِ نخستِ فرستاده شده از عبودیت او، ظرفِ وجودت را به سویِ رحمت خدا گرداندی و صدایش کردی، تمام خواهد شد و تو می مانی و پروردگارِ بسیار بخشاینده... اما اگر باز هم سبکسر و دیر فهم شدی و خود را در احاطه ی خدا نیافتی، ابتدا صبر و تحمل بیشتر در رنج و سپس رنج و بلا بیشتری خواهی یافت، تا بدانی که او محیطِ بر توست و تو جدای از او نیستی... تا صدایش کنی و آسمان را از دلتنگ بودن رها سازی... و حــالا که در یقین به درجه ی رسانده شدیم، بایست در پی وقوف و شناختِ آن خـــدای احــد باشیم... اما قبل از آن کـــه می گوید که خــدایی هست؟ برای اثباتِ حضرت حــق همین بــَــس که می یابی او را در بطن و فطرت خویشتن و دوستـــدارِ او هستی از بدو ورود به عالم ماده... اما جوابی دندان شکن هم می شود یافت برای منطقِ بی رحمِ درونِ آدمیزاد... برهان و دلیلی وجود دارد که بی نقص است به نامِ این که بدانند و بدانیم که ترتیب سیاره ها و زاویه ی ستاره ها و لطافتِ گلبرگ و شعورِ زمین و ارتفاعِ آسمان و عنبیه ی خوشرنگِ انسان و روندِ زندگیِ موجودات و مثال های فراوانِ دیگر... وجودشان، بدون وجودِ خــالقی ناممکن است و غیرمنطقی و از ترتیب و نظم و ظرافتِ موجودات و مخلوقات، پی به باشعور و درک بودن خــالق می بریم این که خـــالق و آفریدگاری محیط بر هــَــستی است که از سرِ حــساب و کتاب و منطق و علمی بی پایان خلق می کند و ما در احاطه ی پروردگاری عـــاشق و لطیف و عــالـِم هستیم و کسی غیرِ این چنین خــداوندی برای اداره ی محسوسات و فــراتر از آن ممکن نیست... و حــالا مــا ماندیم و پروردگار البته باید این گونه نوشت خــدا بود و ما نبودیم خــدا ما را آفرید و ما هــنوز هم نیستیم ما منعکس کننده ی صفاتِ او هستیم و او حبل الورید است بر ما حــالا که مخـــاطبِ ما چنین معبودِ بی نظیری است پس خرم است احــوالِ عــبد، که احاطه شده است با خــداوندِ ارحم الراحمینی که اوجِ صفاتِ خوب است و چه نیک است که او را دریابیم و با او باشیم که بود و نبودِ ما، تنها اوست... و حـالا که پایان یافت مــَــنِ درونِ ما چه عـــاشقانه است سخن گفتن با معشوقِ بزرگِ آسمان... و چه زیباست تواضع و خشوعِ رکـــوعِ نمازِ دورهمی هشتم... و من الله توفیق