#نماز_مشکل_گشا
🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠
🌺 زمستان سال 61 بود و ما در اردوگاه موصل بودیم. #عیدمبعث فرا رسید. #حاج_آقا_ابوترابی رهبر آزادگان ایران سفارش کرد که در صبح روز عید، هر کس می تواند نماز #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله را بخواند. این #نماز #مشکل_گشاست و حاجت ها را برآورده می کند.
🌹 #نماز #حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_و_آله دو رکعت است؛ در رکعت اول پس از حمد پانزده مرتبه سوره ی قدر ( انا انزلناه... ) خوانده می شود. در رکوع و پس از رکوع نیز پانزده مرتبه سوره ی قدر قرائت می شود. در سجده ی اول و پس از آن هم چنین در سجده ی دوم و پس از آن نیز پانزده مرتبه این سوره ی شریفه قرائت می گردد. رکعت دوم نیز مانند رکعت اول عمل می شود؛ پس این نماز، نمازی طولانی است.
🌹آن روز خیلی از بچه ها رو به قبله این #نماز را شروع کردند. هوا بسیار سرد بود. عراقی ها دیدند تعداد بسیار کمی در محوطه ی اردوگاه قدم می زنند، شک کردند و به سراغ آسایشگاه رفتند و مشاهده کردند که بیشتر افراد در حال #نماز هستند. آن ها پنکه ها را روشن کردند تا بر شدت سرما بیفزایند و #نمازگزاران را اذیت کنند. یک ساعت و نیم بعد ما #نمازمان را تمام کردیم. وقتی که پشت پنجره ی آسایشگاهی رفتیم که حاج آقا در آن جا ساکن بود، او تازه رکعت دوم را با تأنی شروع کرد.
آن #نماز ما را در ذکر خدا فرو برد و در وجودمان آرامش و طمأنینه ایجاد کرد.
📚قصه ی نماز آزادگان، ص 206،
خاطره ی عبدالمجید رحمانیان
🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠
ایتا
https://eitaa.com/maheramezaan
واتساپ
https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX
✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾
*❁﷽❁*
💕 🎀 #هدیه_معنوی
⭕️ داستان واقعی _ دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا
👈 وقتی #امام_زمان عج اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند👌
❄️ صدای #اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به #راننده گفت : نگه دار #نمازمان را بخوانیم.
راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم میخوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت میگویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در #جاده خواند و آمد کنارم نشست...
⁉️پرسیدم از او چه #دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه #تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟
👈 جوان گفت :من در یکی از شهرهای #اروپا درس میخواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا #دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای #امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های #بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان عج #متوسل بشوید...
🙏در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید #قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام #جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند...
🌀 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، #نمازِ_اول_وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد...
💚 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...»
من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم
شاید گِره خورد، به تو نزدیک تر شَوَم...
📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان عج صفحه ۸۵
💞 #ربیع_الاول
💝 #ما_ملت_شهادتیم
💞 #من_محمد_را_دوست_دارم
🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤
🍃🌺منتظران حضرت مهدی🌺🍃
https://eitaa.com/maheramezaan
https://chat.whatsapp.com/FJffl3Op2pb4Can2BvdRjX
✾❀🌻🍃🌸🌺🌸🍃🌻❀✾
🎀 #هدیه_معنوی کانال
⭕️ داستان واقعی _ دانشجویِ ایرانی مقیم اروپا
👈 وقتی #امام_زمان علیه السلام اتوبوس حامل مسافر را تعمیر می کنند👌
❄️ صدای #اذان از رادیو بلند شد، جوانی که صندلی کنار من نشسته بود بلند شد و رفت به #راننده گفت : نگه دار #نمازمان را بخوانیم.
راننده با بی تفاوتی جواب داد : الان که نمی شود، هروقت رسیدیم میخوانی، جوان با لحن جدی گفت :بهت میگویم نگه دار...، سر و صدا بلند شد، دستِ آخر نگه داشت، جوان نمازش را در #جاده خواند و آمد کنارم نشست...
⁉️پرسیدم از او چه #دلیلی دارد آنقدر مهم است برایت نماز اول وقت؟ جوان جواب داد : «آخر من به امام زمان ارواحنافداه #تعهد داده ام نمازم را اول وقت بخوانم»، تعجب کردم! پرسیدم چطور!؟
👈 جوان گفت :من در یکی از شهرهای #اروپا درس میخواندم،فاصله شهر محل سکونتم تا #دانشگاه زیاد بود،بالاخره نوبت آخرین امتحان ترم آخر رسید، برای #امتحان با اتوبوس راهی دانشگاه شدم، در میانه راه اتوبوسِ پر از مسافر ناگهان خراب شد، از آنجایی که خیلی امتحان مهمی بود نگرانی زیادی داشتم از اینکه به امتحان نرسم و زحماتم برباد برود، شنیده بودم وقتی به لحظه های #بحرانی میرسید که کاری از شما ساخته نیست به امام زمان علیه السلام #متوسل بشوید...
🙏در دلم گفتم یا امام زمان اگر کمکم کنید #قول می دهم به شما نمازم را تا آخر عمرم اول وقت بخوانم، در این هنگام #جوان بسیار زیبایی را دیدم که از دور نزدیک اتوبوس شد،با زبان و لهجه خودشان به راننده گفت چه شده، راننده جواب داد :خود به خود خاموش شد، جوان زیبارو مدت کمی مشغول به تعمیر موتور شد،بعد کاپوت را بست و به راننده گفت استارت بزن، اتوبوس روشن شد، همه مسافران خوشحال شدند...
🌀 ناگهـــــــــــان دیدم جوان آمد داخل اتوبوس، مرا به اسم صدا زد و گفت : « تعهدی که به ما دادی یادت نرود ! ، #نمازِ_اول_وقت» ،بعد از آن رفت و من متوجه شدم او امام زمان بود... گریه ام بند نمی آمد...
💚 جوان دانشجو یک عهدِ دلی با مولایش بست و پایبند ماند به آن ، اما مولا جان ببخش اگر عهدها بسته ایم با شما و شکسته ایم همه را، قبول داریم خوب نبودیم، اما هرجا هم که برویم برمی گردیم به سمت شما،مانند کبوتران جلدِ گنبد امام رضا، ببخش بی معرفتی هایمان را آقاجان، هر چه باشیم و به هر جا برویم دوست داریمت تورا «عشق جان...»
من رشته ی محبتِ تو پاره می کنم
شاید گِره خ ورد، به تو نزدیک تر شَوَم...
📚برداشتی آزاد از کتاب نماز و امام زمان علیه السلام صفحه ۸۵
https://eitaa.com/joinchat/2113863728C2c2c70cc22