eitaa logo
مهستان | بسیج دانشجویی پیام نور رشت
315 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
553 ویدیو
45 فایل
مهستان | رشد و تربیت انسان تراز الهی رسانه‌ی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز رشت 📌 راه های ارتباطی : @mahestaan_pnu ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید: https://mahestaan.yek.link
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 جناب آقای استاندار؛ شخصا به این مسئله ورود کنید/ رئیس دانشگاه آزاد اسلامی قزوین باید پاسخگوی اقدام به دور از شأن خود باشد 🔸 نامه شورای تبیین مواضع بسیج دانشجویی استان قزوین خطاب به استاندار قزوین پیرامون صدور حکم غیابی انضباطی دانشگاه آزاد و اخراج مسئول و جانشين بسیج دانشجویی از دانشگاه 🔗 این نامه را از نشانی زیر بخوانید: https://vrgl.ir/YEsWD ✊ اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
کریمی - ببار بارون.mp3
9.49M
🎧 🎤 📅 فاطمیه ۱۴۴۵ #️⃣ #️⃣ شب جمعه بهترین مداحی ای که میشه گوش داد اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
مهستان | بسیج دانشجویی پیام نور رشت
❤ بسم رب الشهدا❤ #داستان_مذهبی #قسمت_دوم #شروع_خواستگاری_با_صحبت_از_شهدا 🌺 در همان جلسه اول با پدر
❤ بسم رب الشهدا❤ ❣چون خودم در ورزشهای رزمی دفاع شخصی و کنگفو کار می کردم علاقه داشتم همسرم هم رزمی کار باشد. 🍃 ‌هر رشته‌ای را اسم می‌بردم، علی تا انتهای آن را رفته بود! در 4 رشته ورزشی جودو، کنگ‌فو، کاراته و کیک بوکسینگ مقام کشوری داشت، آن‌ هم مقام اول یا دوم ! 💕 همان جلسه اول گفت رشته ورزشی شما به نوعی برای خانم‌‌ها مناسب نیست و حتی پیشنهاد جایگزین‌هایی داد! 🍃گویا مقالاتی در این زمینه نوشته بود و حتی رشته ورزشی جدیدی را ابداع کرده بود... 💞 من فکر می‌کردم آدم نظامی پاسدار، با این همه غرور، افتخارات و تخصص در رشته‌های ورزشی چیزی از زن‌ها نمی‌داند! اما انگار برعکس شده بود!! 🌟اصلاً‌ زمانی نداشته که بین این‌همه زمختی به زن و زندگی فکر کند. 👌اما گفت «زندگی شخصی و زناشویی‌ و رابطه‌ام با همسرم برایم خیلی مهم است! مطالعات زیادی هم در این زمینه داشته‌ام و مقالاتی هم نوشته‌ام.» 💟واقعاً بهت زده شده بودم... با خودم می‌‌گفتم آدمی به این سن و سال چگونه این همه اطلاعات دارد. انگار می‌دانست چگونه باید دل یک زن را به دست بیاورد... ✳ هیچ چیزی را به من تحمیل نمی‌کرد مثلاً‌ می‌گفت فلان رشته ورزش ضررهایی دارد، می‌توانید رشته خودتان را عوض کنید اما هرطور خودتان صلاح می‌دانید. ✳ من کنگ‌فو کار می‌کردم که به نظر علی این رشته آدم را زمخت می‌کرد و حس مردانه به خانم می‌دهد.  این‌ها موجب می‌شود که زن احساساتی نباشد. ✔به جزئی ترین مسائل خانم‌ها اهمیت می‌داد. واقعاً‌ بلد بود خودش را در دل یک زن جا بدهد! من همچنان گزینه سکوت را انتخاب کرده بودم... درمقابل علی حرفی برایم نمانده بود.... همیشه فکر می‌کردم با سخت گیری خاصی که من دارم به این راحتی به هر کسی جواب مثبت نمی‌دهم. 💑این جلسه، اولین جلسه‌ای بود که ما تنها صحبت کردیم. 👌خصوصیات اخلاقی‌مان شباهت زیادی به هم داشت..... ادامه دارد.... [قسمت چهارم : قرارد داد قبل ازدواج ] اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
مهستان | بسیج دانشجویی پیام نور رشت
❤ بسم رب الشهدا❤ #داستان_عاشقانه_مذهبی #قسمت_سوم #اولین_جلسه_خصوصی ❣چون خودم در ورزشهای رزمی دفاع
❤ بسم رب الشهدا❤ 💟 29بهمن صیغه محرمیت خوانده شد. ‌اولین جایی که بعد محرمیت رفتیم لواسان بود. 💐 بعد از آن با خنده و شوخی به علی گفتم: «شما هر جا خواستگاری رفتید دسته گل به این بزرگی می‌بردی که جواب مثبت بشنوی؟» گفت:«من اولین‌بار است به خواستگاری آمده‌ام!» 🌹راست می‌‌گفت،هم علی و هم من به نحوی با خدا معامله کرده بودیم! هر کس را که به علی معرفی می‌کردند نمی‌پذیرفت. 🏠جالب اینجاست که هر دومان حداقل 8 سال در بلوک‌های روبه‌روی هم زندگی می‌کردیم اما اصلاً یکدیگر را ندیده بودیم. ❗️حتی آنقدر علی سخت‌‌گیر بود که وقتی هم قرار شد به خواستگاری بیایند خواهرش گفته بود داداش با این همه سخت‌ گیری ممکن است دختر را نپسندد که در این صورت خیلی بد می‌شود. 🍃 با این حال این علی مغرور و سخت‌گیر، بعد خواستگاری به مادرش می‌گفت تماس بگیرد تا از جواب مطمئن شوید 💕 بعد از ازدواج فهمیدم، علی قبل از خواستگاری به حرم حضرت معصومه (سلام الله)رفته بود. آنجا گفته بود : 🍃 «خدایا، تو می‌دانی که حیا و عفت دختر برای من خیلی مهم است. کسی را می‌خواهم که این ملاک‌ها را داشته باشد...» 🌟بعد رو به حضرت معصومه (سلام الله) ادامه داده بود«خانم؛ هر کس این مشخصات را دارد نشانه‌ای داشته باشد و آن هم اینکه اسم او هم نام مادرت حضرت زهرا (سلام الله) باشد.» 💌 علی می‌گفت «هیچ وقت اینطور دعا نکرده بودم، اما نمی‌دانم چرا قبل خواستگاری شما، ناخودآگاه چنین درخواستی کردم!» 💔مادرش که موضوع مرا با علی مطرح کرد، فوراً اسم مرا پرسیده بود. تا نام زهرا را شنید، گفته بود موافقم! ‌به خواستگاری برویم! می‌گفت «با حضرت معصومه معامله کرده‌ام.»(پس فهمیدید اسم من زهراس😁) 💕من هم قبل ازدواج، هر خواستگاری می‌‌آمد به دلم نمی‌نشست! برایم اعتقاد و ایمان همسر آینده‌ام خیلی مهم بود. 🍃دلم می‌‌خواست ایمانش واقعی باشد نه ظاهر و حرف... می‌دانستم مؤمن واقعی برای زن و زندگی ارزش قائل است. 👌شنیده بودم چله زیارت عاشورا خیلی حاجت می‌دهد این چله را آیت‌الله حق‌شناس فرموده بودند با صد لعن و صد سلام!!!!! کار سختی بود اما ‌به نظرم ازدواج موضوع بسیار مهمی بود که ارزش داشت برای رسیدن به بهترین‌ها، سختی بکشم. 🌟 آن‌هم برای من که همیشه دوست داشتم از هر چیز بهترین آن را داشته باشم... 💟 چهل روز را به نیت همسر معتقد و با ایمان خواندم. 4-3 روز بعد از اتمام چله، خواب شهیدی را دیدم. چهره‌اش را به خاطر ندارم اما یادم هست که لباس سبز به تن داشت و روی سنگ مزار خودش نشسته بود. دیدم همه مردم به سر مزار او می‌روند و حاجت می‌خواهند اما به جز من هیچ‌کس او را نمی بیند که او روی مزار نشسته... شهید یک تسبیح سبز به من داد و گفت حاجتت را گرفتی!!!!! 🔴 هیچ‌کس از چله من خبر نداشت.... به فاصله چند روز بعد از آن خواب علی به خواستگاری‌ام آمد، شاید یک هفته از چله عاشورا گذشته بود... ادامه دارد..... [قسمت پنجم : خرید عقد ] اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
مهستان | بسیج دانشجویی پیام نور رشت
❤ بسم رب الشهدا❤ #داستان_مذهبی #قسمت_چهارم #قرارداد_قبل_ازدواج 💟 29بهمن صیغه محرمیت خوانده شد. ‌او
❤ بسم رب الشهدا ❤ 💍 روز آماده شدن حلقه‌های ازدواجمان، گفت : «باید کمی منتظر بمانیم تا آماده شود!‌ « گفتم «آماده است دیگر منتظر ماندن ندارد!» 💯 حلقه‌ها را داده بود تا 2 حرف روی آن حک شودZ&A،اول اسم هردومان روی هر دو حلقه حک شده بود.... سپرده بود که به حالت شکسته حک شود نه ساده! واقعاً‌ از من هم که یک خانم‌هستم، بیشتر ذوق داشت. 🍃 بعدها که خوش‌پوشی علی را دیدم به او گفتم چرا در خواستگاری آنقدر ساده آمده بودی؟» به شوخی و به خنده گفت: «می‌خواستم ببینم منو به خاطر خودم می‌‌خواهی یا به خاطر لباس‌هام!» (همه می‌خندیم!) 💕 از این همه اعتماد به نفس بالا حیرت زده شده بودم و کلی با هم خندیدیم. 👗👔 خرید لباس‌هایمان هم جالب بود لباس‌هایش را با نظر من می‌خرید. می‌گفت باید برای تو زیبا باشد! من هم دوست داشتم او لباس‌هایم را انتخاب کند. سلیقه‌اش را می‌پسندیدم. عادت کرده بودیم که خرید لباس‌هایمان را به هم واگذار کنیم. 🎁یکبار با خانواده نشسته بودیم که علی برایم یک چادر مدل بحرینی هدیه خرید. چادر را که سرم کردم، پدرم گفت: «به ‌به، چقدر خوش سلیقه!» 🍃 وقتی برای خرید لباس جشن عقد رفتیم، با حساسیت زیادی انتخاب می‌کرد و نسبت به دوخت لباس دقیق بود. 👌حتی به خانم مزون‌دار گفت : «چین‌ها باید روی هم قرار بگیرد و لباس اصلاً‌ خوب دوخته نشده!» فروشنده عذرخواهی کرد... 💕 برای لباس عروس هم به آنجا مراجعه کردیم وقت تحویل لباس، خانم مزون‌دار گفت : «ببخشید لباس آماده نیست!‌ گل‌هایش را نچسبانده‌ام!» با تعجب علت را پرسیدیم ، گفت :«راستش همسر شما آنقدر حساس است که با خودم فکر کردم خودشان بیایند و جلویایشان گل‌ها را بچسبانم!» 💔علی گفت :«اگر اجازه بدهید چسب و وسایل را بدهید من خودم می‌چسبانم!» ✳‌ حدود 8 ساعت آنجا بودیم و تمام گل‌های لباس و دامن را و حتی نگین‌های وسط گل‌ها را خودش با حوصله و سلیقه تمام چسباند! 🌟 تمام روز جشن عقد حواسش به لباس من بود و از ورودی تالار، چین‌های دامن مرا مرتب می‌کرد!‌ واقعاً خودم مردِ به این جزئی‌نگری که حساسیت‌های همسرش برایش مهم باشد ندیده بودم... 💞علی بسیار باسلیقه بود. حتی تابلوهای خانه را میلی‌متری نصب می‌کرد که دقیقاً وسط باشد. 🔆 یا مثلاً لامپ داخل ویترین را سفید انتخاب کرد و گفت : «این نور روی کریستال قشنگ‌تر است!» ✔ بالای سینک ظرفشویی را هم لامپ‌های کوچک ریسه‌ای وصل کرده بود و می‌گفت «وقت شستن ظرف، چشم‌هایت ضعیف می‌شود!» ادامه دارد..... [قسمت ششم : کیف سنگین عروس ] اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
8.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🕜 ۱:۲۰ 🏴 إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ سردار رشید اسلام و انقلاب به شهادت رسید... 🎙گوینده : رضا ولایت پناه 📝 تهیه : سید محمد باقر ابراهیمی 💻 تدوین : خانم لایق برحق اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | کاری‌ از مرکزرسانه‌ای بسیج‌دانشجویی دانشگاه پیام‌نور‌رشت
سردار دل ها ..-AudioConverter.mp3
9.31M
به مناسبت شهادت سردار دلها، سلیمانی عزیز بشنوید صوت وصیت نامه سردار را. 🎙گوینده : فاطمه کریمی 📝 تهیه : راضیه شفیعی اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | کاری‌ از مرکزرسانه‌ای بسیج‌دانشجویی دانشگاه پیام‌نور‌رشت
مهستان | بسیج دانشجویی پیام نور رشت
❤ بسم رب الشهدا ❤ #داستان_مذهبی #قسمت_پنجم #خرید_عقد 💍 روز آماده شدن حلقه‌های ازدواجمان، گفت : «با
❤ بسم رب الشهدا ❤ ! 💟 علی همیشه عادت داشت کیف مرا نگه دارد، می‌‌گفت «سنگین است!!»  در مراسم عروسی هم کیف کوچک مرا نگه داشته بود. آنقدر این کار را ادامه داد که فیلمبردار شاکی شد و گفت:  «آقای داماد کیف خانمتان را به خودش بدهید. شما داماد هستید!» علی به او گفت «آخر کیفش سنگین است.» فیلمبردار با عصبانیت گفت:  «این کیف که دیگر سنگینی ندارد!!» ⭐ بعدها هرکس زندگی خصوصی مارا می‌دید برایش سخت بود باور کند مردی با این‌همه سرسختی و غرور، چنین خصوصیاتی داشته باشد. 🍃موضوع این نبود که خدایی نکرده من بخواهم به او چیزی را تحمیل کنم یا با داد و بیداد موضوعی را پیش ببرم، خودش با محبت مرا در به اسارت خودش درآورده بود. واقعا سیاست داشت در مهربانیش. ✳ معمولاً سعی می‌کردیم برای هم وقت بگذاریم بسیاری از کارها را با هم انجام می‌دادیم حل جدول، فیلم دیدن و... 👌 علی از آنجا که برای زمان‌هایش برنامه‌ریزی داشت ، می‌‌خواست اگر فرصتی در محل کار پیش آمد مطالعه کند و اگر لحظه‌ای در خانه فرصتی پیش آمد از آن هم بی‌‌نصیب نماند. 💟 علاقه عجیبی به زن و زندگی داشت و واقعاً وابستگی خاصی به هم داشتیم، شاید بیش از حد.... ✔ حتی بعد از عروسی هم خرید هدایایش ادامه داشت. اصلاً اگر دست خالی می‌آمد با تعجب می‌پرسیدم برام چیزی نخریدی؟! می‌گفت «فکر می‌کنی یادم می‌رود برایت هدیه بخرم؟ برو کوله‌ام را بیاور...» حتماً چیزی در کوله‌اش داشت؛ مجسمه، کتاب، پاپوش یا هر چیز دیگر... خیلی زیاد وابسته‌اش بودم. ادامه دارد..... [ قسمت هفتم : من نوکر نیستم ] اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
"بسم الله قاصم الجبارین" در پی شهادت تعدادی از هموطنان عزیزمان در حادثه تروریستی کرمان، بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور مرکز رشت بیانیه صادر کرد. متن کامل بیانیه در تصویر قابل مطالعه است اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج 🖤 ••• @Basij_pnur  ••• ▪️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
✅پویش نذر خون 💠 پویش نذر خون جهادگران و دانشجویان استان گیلان برای حادثه دیدگان حمله تروریستی 🗓 زمان: پنج شنبه و جمعه ۱۴ و ۱۵ دی ماه 📍مکان : پایگاههای انتقال خون استان گیلان اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج 🖤 ••• @Basij_pnur  ••• ▪️ مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت
🏴 به مناسب سالگرد تدفین شهید گمنام دانشگاه پیام نور، آیین گرامی‌داشت مقام شهید گمنام برگزار می‌شود: 🔹به همراه نشست تبیینی محکومیت حادثه جنایت بار تروریستی در کرمان و شهادت ۹۵ نفر از هموطنان و بررسی و تبیین ابعاد حادثه تروریستی. 🔶 مهمان ویژه: برادر مجتبی صولتی 🔶 🔳 حضور عموم آزاد است 🔳 📅 ۱۶ دی ۱۴۰۲ | ساعت ۱۲:۳۰ ⏬ مکان : سالن شهید بابک نوری دانشگاه پیام نور مرکز رشت اللّٰهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّڪَ الۡفَرَج ♥️ ••• @Basij_pnur  ••• ◽️مهستان | بسیج‌‌دانشجویی‌‌پیام‌‌نور‌رشت