#وصیت_نامه🥀
مصطفی، وصیتی هم کرده بود؟ از وسایلش چه چیزهایی به جا ماند؟
وصیت نامه کوتاهی با این مضمون نوشته که مختصری نماز و روزه بدهکارم و پدرش را وصی خود انتخاب کرده است. خواسته بود او را کنار شهدای گمنام پارک قائم(منطقه 18)دفن کنیم و اگر نشد، هر جایی پدرش راضی بود دفن شود. همچنین وصیت کرده بود او را در امامزاده زید، دفن نکنیم. شاید به این خاطر بوده که میگفتم: «من را در امامزاده زید به خاک بسپارید.» وقتی مصطفی دلیلش را میپرسید، میگفتم:«چون نزدیک است و راحت میتوانید کنار مزارم بیایید.» به نظرم فکر میکرده اگر اینجا دفن شود، تمام کار و زندگیام را تعطیل میکنم و دائم سر مزارش میروم و به همین دلیل، نخواسته بود اینجا به خاک سپرده شود. چند روز پیش وسایلش را برایمان آوردند. خیلی ناراحت شدم و تک تک لباسهایش را بو کردم. یک تسبیح شاه مقصود از مشهد خریده بود و همیشه همراهش بود. توی وسایلش یک تسبیح قرمز رنگ بود که گفتم این برای مصطفی نیست، ولی وقتی مهرههای آن را در دستانم فشردم، متوجه شدم خونهای پسرم، روی آن خشک شده و آن را قرمز رنگ کرده است.
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
#وصیت_نامه🥀
مصطفی، وصیتی هم کرده بود؟ از وسایلش چه چیزهایی به جا ماند؟
وصیت نامه کوتاهی با این مضمون نوشته که مختصری نماز و روزه بدهکارم و پدرش را وصی خود انتخاب کرده است. خواسته بود او را کنار شهدای گمنام پارک قائم(منطقه 18)دفن کنیم و اگر نشد، هر جایی پدرش راضی بود دفن شود. همچنین وصیت کرده بود او را در امامزاده زید، دفن نکنیم. شاید به این خاطر بوده که میگفتم: «من را در امامزاده زید به خاک بسپارید.» وقتی مصطفی دلیلش را میپرسید، میگفتم:«چون نزدیک است و راحت میتوانید کنار مزارم بیایید.» به نظرم فکر میکرده اگر اینجا دفن شود، تمام کار و زندگیام را تعطیل میکنم و دائم سر مزارش میروم و به همین دلیل، نخواسته بود اینجا به خاک سپرده شود. چند روز پیش وسایلش را برایمان آوردند. خیلی ناراحت شدم و تک تک لباسهایش را بو کردم. یک تسبیح شاه مقصود از مشهد خریده بود و همیشه همراهش بود. توی وسایلش یک تسبیح قرمز رنگ بود که گفتم این برای مصطفی نیست، ولی وقتی مهرههای آن را در دستانم فشردم، متوجه شدم خونهای پسرم، روی آن خشک شده و آن را قرمز رنگ کرده است.
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
بسم رب الشهداء و الصدیقین
اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله
اینجانب حیدر جلیلوند فرزند محمّد در صحت کامل این #وصیت_نامه را مینویسم.
من عبد گناهکار بودم و شرم دارم خود را از بندگان خداوند بخوانم.
خداوند منان را سپاسگزارم که به من توفیق حضور در جبهه حق علیه باطل را بر من ارزانی داد و از او خواستار مرگ باعزت یعنی شهادت هستم. گرچه اصلاً خود را لایق نمیدانم امّا هرچه از مهربانی و رحمت پروردگارم بگویم کم است.
سلام گرم مرا به پدر و مادرم برسانید و به برادرانم همچنین.
در این دنیا همسری دارم که بسیار مهربان و باصداقت بوده در زندگانی من خدای عزوجل را شاهد میگیرم که هیچ بدی از او ندیدم و بسیار برایم قابل احترام است از او تقاضا دارم دختر عزیزم ثنا جان را بهخوبی خودش تربیت کند.
دلم برایشان تنگشده است امّا خدا میداند که جهاد فی سبیل الله چقدر مهم است. انشاءالله که مقبول گردد.
همسرم از تو میخواهم در نبود من صبوری کنی و از مادر سادات حضرت صدیقه طاهره(س) استمداد کنی، عفت پیشه کنی و به فرزندمان بیاموزی، که در محشر سرافکنده و خجل ظاهر نشوی.
از پدر و مادر بزرگوارم که مرا تربیت نموده و در این راه قرار دادهاند تشکر میکنم و از آنها خواستار صبر و شکیبایی هستم.
خداوندا من بنده گنهکار توأم مرا ببخش و بیامرز.
دوست داشتم در زمان حیاتم یکبار با همسر و دخترم خدمت رهبر عزیزم برسم امّا نشد. ولی الآن از خدا میخواهم که بعد از شهادتم رهبر بزرگوارم دست نوازشی بر سر دخترم بکشد و رهبرم اجازه بدهند خانوادهام ایشان را ملاقات نمایند.
تمام حسابوکتاب زندگی من را همسرم میداند و همهچیز را اعم از دارای هرچه که هست را به او میبخشم.
در پایان، دوست دارم در گلزار شهدای ملارد در جوار سنگ یادبود شهید حاج حسن تهرانی مقدم دفن شوم و این مکان را به دوستم برادر پاسدار مهدی شریفی گفتهام و مکان را نشانش دادهام و فقط و فقط به خانوادهام و همسرم میگویم که نماز اول وقت را فراموش نکنند و عفت پیشه کنند.
هرچه که در زندگی دارم از کرامات و بزرگی حضرت زهرا (س) است.
و همه شما را به خداوند عزوجل میسپارم.
#روحشان_شاد🕊
#نام_یادشان_گرامی✨❤🌹
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
اولین سفارش که بعنوان#وصیت_نامه دارم همین کلمه است، روحانیت، آخوند، ملا، طلبه، چقدر این کلمات ارزش دارد و معنا، ای همهی کسانی که سفارشم به گوش و دیدهتان خواهد رسید مبادا روحانیت را تنها بگذارید، بدانید که تمام تلاش ابرقدرتها در از بین بردن اسلام، روبروی روحانیت قرار دارد.
سفارش دوم من درباره سپاه می باشد به عنوان بازوی مسلح ولایت فقیه و روحانیت؛ باید سپاه آنچنان شود که پاسداران بعنوان فریضه واجب خدمت نمایند، نه به عنوان شغل، چرا که این دو بازوی ولی فقیه سپاه و روحانیت شغلی ندارد و نباید سپاهی بودن و روحانی بودن را شغل حساب نمود، چقدر ابر قدرتها از این سپاه نو پا میترسند، چرا که برادر سپاهی به عنوان فریضه وارد سپاه میگردد، نه حق مأموریت میخواهد نه فوقالعاده بدی آب و هوا، بلکه هر کجا که سختر باشد وارد میشود که اجرش عظیمتر است.
پدر و مادرم از اینکه زحمات بسیار در تربیت فرزندتان کشیدید، امیدوارم که خداوند اجرتان را افزونتر دهد، من خود به یاد دارم که قرآن را در دامان مادرم فرا گرفتم و با بیل پدرم رنجها را چشیدهام. پدر جان تو خود بهتر میدانی که دنیا دار فناست و آخرت مسلماً بهتر است و باقی که: «الدنیا دار الفناء و الاخرة خیر و ابقی»....
در خاتمه آخرین کلمات را به نگارش درمیآورم: برادران فقط باید به فکر اسلام بود و بس و برای یاری اسلام باید اکنون از روحانیت و سپاه یاری جست و امام را یاری کرد و باید بدانیم که به قول قرآن: «ماعندکم ینفد و ماعند الله باق، ماتنفقوا من شیء فی سبیل الله یوفّ علیکم»...
۱۳۶۰/۸/۱۱، مطابق با عید فطر.
#روحشان_شاد🕊
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
بسم الله…
💥قسمت 8️⃣1️⃣💥
📛قبل از خواندن حتما حتما #نیت کنید📛
💙نکته: این پست کلیپ هست حتما گوش بدین😭
😔قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.😢
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."😌
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"😩
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."😍
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش.😔یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت. 😌
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
.
#ادامه_دارد
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
💠 حرف آخر
آنچه #شهدا میبینند ما نمیتوانیم ببینیم و آن را درک کنیم. #شهدا انسانیهایی وارسته هستند که خود نعمت #شهادت به آنها الهام میشود. در زمان 8 سال دفاع مقدس میدیدیم رزمندگان که دهها عملیات بودند اما #وصیت_نامه نمینوشتن اما در آن عملیاتی که #شهید میشدند از شب قبل اقدام به نوشتن #وصیتنامه میکردند که اینها همه نشان از ذات پاک و #الهامات_الهی دارد.
حرف آخر آنکه #شهادت نعمت و سعادتی است که لایق اهلش میشود. زمانی که #عبدالرحیم به #شهادت رسید. سردار کمیل به منزل #شهید آمدند و گفتند:به پدر#شهید حاجی هشت سال جبهه بودی نتونستی #شهید بشی. اما پسرت چه زود به این #سعادت رسید.پدر#شهید می گوید:
در آن لحظه یاد سخنان حضرت آقا، #مقام_معظم_رهبری افتادم که فرمودند.
ما سینه زدیم، بیصدا باریدند از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیانِ صفِ اول بودیم از آخر مجلس #شهدا را چیدند
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
💠زندگینامه💠
مصطفی روز پنج شنبه هجدهم آبان ۱۳۷۴ در ساعت ده و نیم صبح متولد شد. نوزاد سالمی بود که جای شکر کردن داشت. پنج سالش بود که تجربه جدیدی در بازیهایش پیدا کرد. مصطفی از گل چیزهای قشنگی میساخت که در آن سن دور از انتظار بود. آجرهای گلی ریز میساخت و بعد از خشک شدن با آنها خانههای زیبایی میساخت. خیلی به جعبه ابزار علاقه داشت. برایش یک جعبه ابزار اسباب بازی پلاستیکی تهیه کردیم؛ اما باز سراغ ابزار واقعی میرفت. آشنایی با جعبه ابزار، زمینه ابتکار و خلاقیت را در او زنده کرد. کاردستیهای بسیار زیبایی میساخت. اول یک تراکتور، بعد خانههای زیبا و ظریف، چراغ خواب و … ساخت. ذهن خلاقی داشت و استعداد مهندسیاش از همان دوران کودکی شکوفا بود. اولین تابستانی که سرکار رفت، شانزده ساله بود. همراه پسر خاله اش رنگکاری وسایل چوبی انجام میدادند. با اولین حقوقش برای من بلیت سفر مشهد خرید.
در دبیرستان رشته ریاضی فیزیک را انتخاب کرد.
از انتخاب رشته ریاضی در دبیرستان هدف داشت. فقط بحث علاقه نبود. میگفت: «میخواهم در آینده طراح ناو شوم. یک روزی میرسد که ناوی را طراحی کنم و ناظر ساختن آن میشوم. حتماً مهندسیاش را خودم به عهده میگیرم و کامل نظارت میکنم تا به بهترین نحو ساخته شود.» اولین سال کنکورش، فیزیک اتمی دانشگاه دولتی بیرجند قبول شد. سال بعد مهندسی مکانیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران غرب و رشته فیزیک مهندسی دانشگاه دولتی دامغان قبول شد، اما بخاطر علاقه زیاد به مکانیک رشته مهندسی مکانیک را برای ادامه تحصیل انتخاب کرد.
شهیدان عباس بابایی، شهید آوینی و شهید چمران الگوی خود قرار داده بود. کتابهای دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی، رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه میکرد. میگفت رویای اصلی من این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تلآویو بزنم.
مصطفی بسیار نوآور بود اول راهنمایی که بود به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی جهت نمایشگاه مدرسه هلیکوپتر و زیر دریایی ساخت.
روزی که میخواست عازم سوریه شود، آرام و قرار نداشت. منتظر ماند تا اذان ظهر شود. سجده رکعت دوم بودم که متوجه بستن در و صدای مصطفی شدم که گفت: «مامان، من رفتم خداحافظ».
علاقهی مصطفی به کتابخوانی به قدری بود که سه کتاب از جمله زندگی نامه حاج قاسم سلیمانی را با خود به سوریه برد. مصطفی در دیدارش با حاج قاسم خواسته بود کتابش را امضاء کند که سردار گفته بود من دست شما را میبوسم و شما باید به من امضاء بدهید.
#وصیت_نامه کوتاهی با این مضمون نوشته که مختصری نماز و روزه بدهکارم و پدرش را وصی خود انتخاب کرده است. خواسته بود او را کنار شهدای گمنام پارک قائم(منطقه 18)دفن کنیم و اگر نشد، هر جایی پدرش راضی بود دفن شود. همچنین #وصیت کرده بود او را در امامزاده زید، دفن نکنیم. شاید به این خاطر بوده که میگفتم: «من را در امامزاده زید به خاک بسپارید.» وقتی مصطفی دلیلش را میپرسید، میگفتم:«چون نزدیک است و راحت میتوانید کنار مزارم بیایید.» به نظرم فکر میکرده اگر اینجا دفن شود، تمام کار و زندگیام را تعطیل میکنم و دائم سر مزارش میروم و به همین دلیل، نخواسته بود اینجا به خاک سپرده شود. چند روز پیش وسایلش را برایمان آوردند. خیلی ناراحت شدم و تک تک لباسهایش را بو کردم. یک تسبیح شاه مقصود از مشهد خریده بود و همیشه همراهش بود. توی وسایلش یک تسبیح قرمز رنگ بود که گفتم این برای مصطفی نیست، ولی وقتی مهرههای آن را در دستانم فشردم، متوجه شدم خونهای پسرم، روی آن خشک شده و آن را قرمز رنگ کرده است🌷
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
با آرزوى طول عمر هر چه بیشتر امام امت رهبر عزیزمان و امید تمام مسلمین و مستضعفان جهان و بالاخص ایران و پیروزى هر چه بیشتر و زودتر رزمندگان اسلام، #وصیت_نامه خود را آغاز میکنم .
🍂نخستین وصیت من این است که در هر موقع و هر کجا که هستید اول به امام عزیزمان دعا کنید و شعار "خدایا خدایا تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار" را هیچ موقع فراموش نکنید و ذکر همیشگیتان باشد.🌹
🍂دومین وصیت من این است که همیشه روحانیت مبارز را پشتیبان باشید تا شکست نخورید که به قول امام "اسلام بدون روحانیت، مثل کشور بدون طبیب است".🌹
#روحش_شاد🕊
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
12.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
امام خمینی (رحمةالله):
پنجاه سال عبادت کردید و خدا قبول کند ،یک روز هم یکی از این #وصیت_نامه ها رو بگیرید و مطالعه کنید و فکر کنید.
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
🌷قسمتی از #وصیت_نامه
#شهید_نورعلی_شوشتری:
✍دیروز از هر چه بود گذشتیم،
امروز از هر چه بودیم گذشتیم.
_ آنجا پشت خاکریز بودیم
و اینجا در پناه میز.
_دیروز دنبال گمنامی بودیم
و امروز مواظبیم ناممان گم نشود.
_ جبهه بوی ایمان میداد
و اینجا ایمانمان بو میدهد.
_ آنجا بر درب اتاقمان مینوشتیم
یاحسین فرماندهی ازان توست؛
_ الان مینویسیم:
بدون هماهنگی وارد نشوید.
الهی نصیرمان باش
تا بصیر گردیم،
بصیرمان کن تا از مسیر برنگردیم.
آزادمان کن تا اسیر نگردیم....🤲🏻🤲🏻
#شادی_روح_شهدا_صلوات...
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگینامه_شهید
🌷 #شهید_براتعلی_اکبرآبادی در خانواده ای مذهبی در روستای اکبرآباد کوار متولد شد و پس از گذراندن دوره راهنمایی نزدیک به دوسال در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک میکرد .اما بعد از آن در شهر شیراز کمک میکرد و در این زمان به دلیل اینکه اوایل انقلاب بود در چندین نوبت محل کار خود را ترک میکرد و به تظاهرات کنندگانِ #علیه_رژیم_پهلوی میپیوست .
در تاريخ ۲۲/۲/۱۳۶۰ از طريق اعزام نيروي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كوار همراه با شهيد غلامرضا باقري که دوست او بود حدود ۱۵ماه براي گذراندن دوره آموزشي عمومي بسيج به اكبرآباد اعزام شدند.آنها درطول اين مدت با توجه به اينكه آموزش هاي سخت و فشرده ای داشتند بخاطر عشق و علاقه زيادي كه به #اسلام و #حضرت_امام (ره) داشتند ، همه آن سختی ها را به جان خريدند .به حدی که زمانی که ازدوره آموزشي برای مرخصي به منزل آمده بودند آنقدر از روحيه بالا و نشاط برخوردار بودند كه موجب تعجب دیگران میشدند آنها چنان بي طاقت و مشتاق بودند كه دوست داشتند هر چه زودتر به #جبهه اعزام شوند .
شهید بزرگوار در تمام دوران زندگي از اخلاق ويژه اي برخوردار بود و براي پدر و مادرش احترام خاصي قائل بود.هميشه با مردم به مهرباني و عطوفت رفتار مي كرد و به #نماز_اول_وقت اهميت زيادي مي داد و همچنين به روزه گرفتن و انجام کار خیر بسيار مقيد بود تا آنجائيكه درماه مبارك رمضان كار روزمره خود را انجام مي داد و هر سال روزه خود را به دقت به جا می آورد.بیشتر وقتش را به #مسجد مي رفت و در نماز جماعت شركت مي كرد و نسبت به #انجام_واجبات و #ترك_محرمات كوشا بود.
شهيد عزيز با شهيد غلامرضا باقري از همان دوران كودكي با هم بودند و در هنگام مدرسه و در موقع كار در شيراز و همچنين در مجتمع شير و گوشت فزريس هر دو با هم بودند و هر دو با هم به آموزشي رفتند و با هم به مرخصي آمدند و مجددا به جبهه اعزام مي شدند تا اينكه در ميدان تير آبادان بر اثر اصابت تركش خمپاره دريك سنگر به درجه رفيع شهادت نائل شدند و حتی هر دو يك #وصيت_نامه تنظيم كرده بودند .🌷
#یاد_نامش_گرامی
#راهش_پر_رهرو✨️❤️🌹
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══