eitaa logo
محفل شهدا🌹
2.4هزار دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
5 فایل
کوچه هایمان را به نامشان کردیم که هرگاه آدرس منزلمان را می‌دهیم بدانیم از گذرگاه خون کدام شهید است که با آرامش به خانه می‌رسیم. ارتباط باما : @karbala13701370
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر اسمت را عاشق می‌گذاری پس برای مناجات با معشوقت درنگ مکن؛ رسم عاشقی تاخیر نیست ...! «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 دوازدهم مرداد سال هزارو سیصد و چهل در يك خانواده مذهبي در شهر كاشان ديده به جهان گشود. چون روز تولدش مصادف با اربعين حسيني بود نام او را حسين گذاشتند. نماز خواندن را در هفت سالگی شروع كرد. استعداد و هوش بالایی داشت و در هر سه مقطع تحصيلي جزو دانش آموزان درس خوان مدرسه بود. صوت خيلي زيبایی داشت؛ وقتی در مجالس عزاداري قرآن تلاوت می کرد احساس معنويت خاصي به شنوندگان دست مي داد. در سالهاي آخر دبيرستان در برپايي تظاهرات عليه حضور فعال داشت حتی يكبار هم  به خاطر اين مسئله به شدت مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. يكي از خصوصيات برجسته حسین وفاي به عهد بود، طوري كه وقتي به کسی وعده اي مي داد سعي مي كرد هر طور شده به آن کند. به پدر و مادرش حتی به همسايه ها كمك مي كرد. بعد از پیروزی انقلاب جلسات زيادي براي آموزش قرآن برپا كرد و درسواد آموزي به بي‌سواد‌ها درس می داد. با عضویت در در ساختن حمام و مدرسه درروستاهاي محروم حضور فعال داشت.  به خيلي اهميت مي داد، وقتي به هر علتي نمازش دير مي شد براي خودش جريمه اي تعيين كرده بود كه حتما فرداي آن روز بايد مي گرفت. نماز شبش هيچ موقع ترك نمي شد و با حالاتي وارد نماز مي شد كه متوجه اطرافيان نبود. پس از اخذ ديپلم با شركت در كنكورسراسری وکسب رتبه بالادر دانشگاه تهران پذيرفته شد. قرائت دلنشين قرآن او در مراسم معارفه دانشجويان جديد هنوز هم در گوش بسياري از دوستان و هم كلاسهايش طنين انداز است. از همان بدو ورود با عضويت در انجمن اسلامي، از اعضاي فعال آن شد. همزمان با تعطيلي دانشگاه ها با عضویت در به مناطق جنگي اعزام شد. اوايل جنگ به عنوان پزشكيار در سنندج خدمت كرد. بعد ازچند ماه به سقز و بعد به منطقه پاوه رفت و هرچند ماه يك بار به ديدار خانوده مي آمد. در يكي از اين ديدارها به پدرش كه علاقه خاصي به او داشت مي گويد تا كي بايد از صفحه تلويزيون تصویر شهدا را ببينيم ؟ فرداي قيامت كه امام خميني دريك طرف و شما در طرف ديگر، مي پرسد براي انقلاب چه كرديد؟ شما اگر شهيد داده باشي سر افراز خواهي بود. حسين در زمان فتح بستان (چهل روز قبل از شهادت) در كاشان بود و براي وداع آخر آمده بود. خانواده و دوستانش از حالات صحبت و حركاتش حدس مي زدند كه آخرين باري است كه او را مي بينند، همه را به تقوا و مخصوصاً به نماز توصيه مي كرد. عكس یادگاری گرفت و به مادرش گفت مقاوم باشد و از او خواست كه به پدرش هم روحيه بدهد. براي ديدار امام راهي جماران شد، ولي موفق به زيارت امام نشد.حسین دوباره به جبهه رفت و درتاریخ دوازده دی ماه سال شصت درعمليات محمد رسول الله در منطقه نوسود پاوه دعوت حق را لبیک گفت و به فیض نایل آمد. پيكر مطهرحسین پس از پنج روز در زير برف مانده بود توسط همرزمانش به پشت جبهه و از آن جا به زادگاهش منتقل شد و در دارالسلام شهرستان كاشان به خاك سپرده شد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 در نهم تیرماه سال 1341 در مشهد مقدس در چشم به جهان گشود. از همان اوان کودکی به خاطر توجه خانواده به مسائل دینی در مجامع و محافل مذهبی همراه والدین خود شرکت می کرد. دوران ابتدایی را در مدرسه جوادیه زیر نظر استاد عابدزاده به پایان رسانید. بعد از پایان دوران ابتدایی وارد هنرستان شد و پس از دو سال با راهنمایی های پدر راهی دانشسرای قوچان شد و دوران دانشسرا را با و همگام با حرکت مردم آغاز کرد. پس از گذراندن دوران دانشسرا با ، راهی سنگر تعلیم و تربیت در مدرسه شد و همزمان با تشکیل بسیج به عضویت آن درآمد و مدتی را در امور تبلیغات، برگزاری کلاس های ایدئولوژی برای اعضا و سرپرستی بسیج مسجد فقیه سبزواری مشغول به خدمت شد. با تشکیل ستاد تسهیلات زائرین فعالیت دیگری آغاز کرد و مدتی را در بخش بازرسی و کشفیات ستاد مذکور سپری نمود. شهید علی اسفندیاری در مسائل زندگی حلال و حرام را به خوبی رعایت می کرد و هیچ گاه از مطالعه کتاب های مفید و و از قبیل: تفسیر نمونه، اصول کافی، کتب شهید مطهری، مثنوی معنوی، کلیات سعدی، کلیله و دمنه، تاریخ بیهقی، آداب تعلیم و تربیت، عین الحیوه، معراج السعاده، نهج البلاغه و نهج الفصاحه غافل نمی شد. به علت تعهد و اعتقادی که داشت به عنوان (_دینی، و در مدارس راهنمایی « » مشغول تدریس شد. در سال 63 دیپلم فرهنگ و ادب گرفت و در کنکور سراسری با پذیرفته شد و به دلیل هوش و استعداد سرشارش هم زمان در دانشگاه فردوسی مشهد نیز قبول شد. او فردی متواضع و متبسم بود و در اجرای احکام الهی، اقامه ، شرکت در و جماعت و دیگر مسائل مذهبی و انقلابی بسیار کوشا بود سخن او همیشه این بود که باید شعار را به شعور تبدیل کنیم. همیشه در گفتن سلام بر دیگران سبقت می گرفت. او مقلد امام بود و این را در عمل هم نشان داد. این شهید علاوه بر فعالیت در سنگر علم و دانش جمعاً شش بار به رفت و در عملیات های «خیبر، والفجر3، رمضان و کربلای 1» شرکت نمود. قبل از شهادت یک بار از ناحیه بینی مجروح شد اما پس از بهبودی دوباره به جبهه رفت. در آخرین مرحله ای که عازم جبهه بود، خواهرش از او می خواهد که به جبهه نرود و همسرش را به منزل بیاورد. ایشان در جواب می گوید: «رفتن به جبهه از هر امری واجب تر است ان شاء الله پس از برگشتن به توفیق خدا در 22 بهمن همسرم را خواهم آورد.» وی می گفت: «تقاضای من از شما این است که مانع رفتن همسرتان به جبهه نشوید و آن ها را هرچه بیش تر تشویق به رفتن به کنید.» شهید علی اسفندیاری برای آخرین بار و در حالی که دانشجوی سال دوم بود، دانشگاه را رها کرد و به جبهه رفت و در عملیات کربلای 4 و در تاریخ چهارم دی ماه 1365در منطقه شلمچه به لقاء الله پیوست.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
مجنونِ عشق اگر شوی هر لحظہ‌ات به بندگی‌ست ... دی‌ ماه ۱۳۶۵ عراق، شرق بصره ، آب گرفتگی بوبیان رزمنده مهدی صمدی صالح گردان۱۵۴ حضرت‌علی‌اکبر (ع) لشکر۳۲ انصارالحسـین (ع) عکاس : محمود بدرفر «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند محمدتقی در سال 1342 در شهر سبزوار چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی در زادگاهش گذراند و بعد ترک تحصیل کرد و به شغل کارگری ساختمان مشغول شد. اوقات فراغتش را با ورزش های مختلف از جمله ، و سپری می‌کرد. جوانی ، ، و بود. به والدینش احترام می گذاشت و در کارها به آنها کمک می کرد. بسیار شجاع و دلسوز بود و به محرومان و مستضعفان رسیدگی می نمود. مومن و متدین و در انجام فرائض دینی کوشا و دقیق بود. به اهمیت می داد و به طور مداوم در مسجد حضور می‌یافت. به ائمه اطهار(ع) عشق می ورزید و در همه کارها به خداوند توکل داشت و همیشه می‌گفت: راضیم به رضای خدا. او قبل از انقلاب اسلامی به همراه دوستانش در تظاهرات و راهپیمایی های مردم علیه رژیم ستمشاهی شرکت می‌کرد و شب‌ها و عکسهای حضرت امام را پخش می نمود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه بسیج فعالیت می‌کرد و به حضرت امام ارادت خاصی داشت. محمود برای گذراندن خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش جمهوری اسلامی پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در بیرجند به جبهه های نبرد حق علیه باطل در منطقه غرب کشور اعزام شد. مسئولیتش بود. ایشان سرانجام در تاریخ 1363/4/24 در منطقه سردشت و در درگیری با گروههای ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به سر و شکمش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد. مادر شهید می گوید: هنگام آخرین وداع، من او را از رد کردم. او برگشت و گفت: ! من شهید می شوم. من با صدای بلند گریه کردم. برگشت قرآن را بوسید و گفت: مادر! گریه نکن، بلکه شهید شوم و بعد ادامه داد تا نخندی من نمی روم و تا زمانی که من آرام نگرفتم نرفت. مادر شهید از زبان او نقل می کند: زمانی که محمود کشیک می داد، به او حمله کرده اند تا بی سیم او را بگیرند و چون با مقاومت محمود روبرو می شوند او را با چندین گلوله به می رسانند.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
” بیستم مردادماه سال شصت‌وپنج بود که رضا پا به دنیایی گذاشت بی‌نهایت زلال. قلب‌های آینه‌‌گون پدر و مادر، جایگاه رضا شد. با هزاران امید دوران کودکی‌‌اش را در روستای خورزان سپری می‌‌کرد. آقا علی‌اکبر کشاورز بود و معطر بود با و . پس دلنشین بود برای رضا، داشتن چنین پدر و مادری. رضا بزرگ شده‌‌ بود و دبستان کوچک و مردپرور روستای کبوترخان پذیرای او شد. تحصیلات دوران ابتدایی را در کبوترخان گذراند. برای ادامه تحصیل در دورۀ راهنمایی و دبیرستان به دامغان مهاجرت کردند. تحصیلات دوره راهنمایی را در مدرسۀ باقرالعلوم (شهید فراتی) و متوسطه را در دبیرستان حضرت ابوالفضل(ع) و در با موفقیت به پایان رساند. فرزند اول و پسر بزرگ خانواده بود و راهنمای حمید تنها برادرش. همیشه دعای پدر و مادر تنها خواسته‌اش بود. به پدر، مادر، دوستان و اقوام احترام زیادی می‌گذاشت و عصای دست پدر بود از دوران نوجوانی تا جوانی. در مزرعه و زمین هم‌‌پای پدر کار می‌کرد. حتی گاهی بیشتر از او، تا کمی از سنگینی ‌‌بار زندگی را که بر روی شانه‌های پدر بود، کم کند.  بعد از شرکت در کنکور سراسری در همان سال در رشته زبان و ادبیات فارسی قبول شد و مدرک کارشناسی خود را گرفت. مهربان و آرام مسیر زندگی را طی می‌کرد. و توکل تنها نیروهایی بودند که او را در تندباد حوادث یاری می‌‌کردند. او خود را برای خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی آماده می‌کرد. برای انجام‌ وظیفه نظامی خود در سپاه دامغان ثبت‌نام کرد. دوره‌های آموزشی‌اش شروع شده‌‌ بود؛ دوران تکمیلی را می‌‌گذراند که گردان کربلا برای مانور و راه‌پیمایی طولانی از اردوگاه قدس خارج شد. آموزش‌های کمین و ضدکمین آغاز شد و او در یک مرحله از نیروهای کمین‌‌زننده، مورد اصابت تیر قرار گرفت و در تاریخ بیست‌‌ویکم اسفندماه سال هشتادوهفت به فیض شهادت‌‌ نائل‌ ‌شد. فردوس‌‌رضای دامغان، بهشت ابدی رضا شد و او را تنگ در آغوش گرفت.🌷 “ ” «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند محمدتقی در سال 1342 در شهر سبزوار چشم به جهان گشود. تحصیلات خود را تا پایان دوره راهنمایی در زادگاهش گذراند و بعد ترک تحصیل کرد و به شغل کارگری ساختمان مشغول شد. اوقات فراغتش را با ورزش های مختلف از جمله #کوهنوردی و سپری می‌کرد. جوانی خوش خلق، مظلوم، متین و مودب بود. به والدینش احترام می گذاشت و در کارها به آنها کمک می کرد. بسیار و بود و به محرومان و مستضعفان رسیدگی می نمود. مومن و متدین و در انجام فرائض دینی کوشا و دقیق بود. به اهمیت می داد و به طور مداوم در مسجد حضور می‌یافت. به ائمه اطهار(ع) عشق می ورزید و در همه کارها به خداوند توکل داشت و همیشه می‌گفت: راضیم به رضای خدا. او قبل از انقلاب اسلامی به همراه دوستانش در و های مردم علیه رژیم ستمشاهی شرکت می‌کرد و شب‌ها اعلامیه‌ها و عکسهای حضرت امام را پخش می نمود. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در پایگاه بسیج فعالیت می‌کرد و به حضرت امام ارادت خاصی داشت. محمود برای گذراندن خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش جمهوری اسلامی پس از گذراندن دوره آموزش نظامی در بیرجند به جبهه های نبرد حق علیه باطل در منطقه غرب کشور اعزام شد. مسئولیتش بود. ایشان سرانجام در تاریخ 1363/4/24 در منطقه سردشت و در درگیری با بر اثر اصابت گلوله به سر و شکمش به فیض شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در گلزار شهدای شهر سبزوار به خاک سپرده شد. مادر شهید می گوید: هنگام آخرین وداع، من او را از زیر قرآن رد کردم. او برگشت و گفت: ! من شهید می شوم. من با صدای بلند گریه کردم. برگشت قرآن را بوسید و گفت: مادر! گریه نکن، بلکه دعا کن شهید شوم و بعد ادامه داد تا نخندی من نمی روم و تا زمانی که من آرام نگرفتم نرفت. مادر شهید از زبان همرزمان او نقل می کند: زمانی که محمود کشیک می داد، به او حمله کرده اند تا بی سیم او را بگیرند و چون با مقاومت محمود روبرو می شوند او را با چندین گلوله به می رسد.🌷🌷🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 فرزند علی در سال 1346 در روستای دهنو از توابع شهرستان خوشاب متولد شد. تحصیلات دوره ابتدایی را در زادگاهش گذراند و پس از آن برای تحصیل علوم دینی به شهر قم نقل مکان کرد و در حوزه علمیه آنجا به تحصیل مشغول شد. در اوقات فراغت به زادگاهش برمی گشت و در کارهای کشاورزی به پدرش کمک می کرد. علاقه زیادی به داشت. جوانی مهربان و خوش اخلاق بود و با اطرافیان به نیکی رفتار می کرد. به والدین خود علاقه زیادی داشت. در انجام کارهای خیر پیش قدم می شد. در انجام فرائض دینی کوشا و دقیق بود و به اهمیت می داد. به ائمه اطهار(ع) ارادت خاصی داشت و در مراسم عزاداری امام حسین(ع) فعالانه شرکت می کرد. او پس از پیروزی انقلاب اسلامی به عضویت بسیج درآمد. همچنین به عنوان به تبلیغ و آگاه کردن مردم می پرداخت. به حضرت امام عشق وافری می ورزید و همیشه به دوستان روحانی خود می گفت که مبلغ امام باشید و او را تنها نگذارید. وی در تاریخ 1365/1/30 و از طریق بسیج به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. مسئولیتش لشکر 5 نصر بود و سرانجام پس از چند ماه خدمت مجاهدانه در تاریخ 1365/5/1 در منطقه مهران بر اثر اصابت ترکش به صورت و شکمش به فیض عظمای شهادت نایل آمد. پیکر پاک و مطهر ایشان پس از تشییع باشکوه، در به خاک سپرده شد.🌷 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌷 در خانواده ای مذهبی در روستای اکبرآباد کوار متولد شد و پس از گذراندن دوره راهنمایی نزدیک به دوسال در کارهای کشاورزی به پدر خود کمک میکرد .اما بعد از آن در شهر شیراز کمک میکرد و در این زمان به دلیل اینکه اوایل انقلاب بود در چندین نوبت محل کار خود را ترک میکرد و به تظاهرات کنندگانِ میپیوست . در تاريخ ۲۲/۲/۱۳۶۰ از طريق اعزام نيروي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كوار همراه با شهيد غلامرضا باقري که دوست او بود  حدود ۱۵ماه براي گذراندن دوره آموزشي عمومي بسيج به اكبرآباد اعزام شدند.آنها درطول اين مدت با توجه به اينكه  آموزش هاي سخت و فشرده ای داشتند  بخاطر عشق و علاقه زيادي كه به و (ره) داشتند ، همه  آن سختی ها را به جان خريدند .به حدی که زمانی که ازدوره  آموزشي برای  مرخصي به منزل آمده بودند آنقدر از روحيه بالا و نشاط برخوردار بودند كه موجب تعجب دیگران میشدند آنها  چنان بي طاقت و مشتاق بودند كه دوست داشتند  هر چه زودتر به اعزام شوند . شهید بزرگوار در تمام دوران زندگي از اخلاق ويژه اي برخوردار بود و براي پدر و مادرش احترام خاصي قائل بود.هميشه با مردم به مهرباني و عطوفت رفتار مي كرد و به اهميت زيادي مي داد و همچنين به روزه گرفتن و انجام کار خیر بسيار مقيد بود تا آنجائيكه درماه مبارك رمضان كار روزمره خود را انجام مي داد و هر سال روزه خود را به دقت به جا می آورد.بیشتر وقتش را به مي رفت و در نماز جماعت شركت مي كرد و نسبت به و كوشا بود. شهيد عزيز با شهيد غلامرضا باقري از همان دوران كودكي با هم بودند و در هنگام مدرسه و در موقع كار در شيراز و همچنين در مجتمع شير و گوشت فزريس هر دو با هم بودند و هر دو با هم به آموزشي رفتند و با هم به مرخصي آمدند و مجددا به جبهه اعزام مي شدند تا اينكه در ميدان تير آبادان بر اثر اصابت تركش خمپاره دريك سنگر به درجه رفيع شهادت نائل شدند و حتی هر دو يك تنظيم كرده بودند .🌷 ✨️❤️🌹 «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
9.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️هنگام نماز ؛ سلاح جنگی را بر زمین می‌گذاشتند، تا سلاح ایمان را در دست گیرند و جان را به یاد دوست جلا می‌دادند ... ◇ تصاویری زیبا از اقامه نماز شهـدا. ثانیه‌های آخر فیلم رو از دست ندهید!!! ‎‎‌‌‎‎‌‎‌ ‎‎‌‌‎‎‌‎‌ «لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
🌹 🌻 انسان یک تذکر در هر ۴ ساعت به خودش بدهدبد نیست بهترین موقع بعد از ،وقتی سر به می‌گذارید مرورۍ بر اعمال صبح تا شب خود بیندازید آیا کارمان برای رضای بود..❤️‍🩹!؟ "بسم رب حسین" 💚✨«لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══
✨میهمان از شهرستان رسیده بود. باید شام تدارک می دیدم. ایمان را برای خرید صدا زدم. هیچ وقت جواب درخواستم را رد نمی کرد. نزدیک اذان مغرب بود، مِن و مِنی کرد و گفت: مامان اگه اجازه بدی، اول برم مسجد، نمازمو بخونم بعد میخرم. با معذرت خواهی از میهمانها راهی مسجد شد. نماز اول وقت دغدغه زندگی اش شده بود. مسجد به صدای قدمهایش آشنا بود. ✨ آن شب غذای روی سفره عطر ایمان را داشت... اَللّهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّکَ‌الفَرَج❤️بسم‌رب‌الشهـدا‌وصدیقین...💔🌷"بسم رب حسین" 💚✨«لبیک یا سید الشهدا» ✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲 🌙 ═══❖══════❖═══ @Mahfele_shohada60 ═══❖══════❖═══