✍ #زندگینامه_شهید_یداله_محبی
🌷 #شهید_معزز_یدالله_محبی در پنجمین روز از آخرین ماه فصل زیبای بهار سال 1345 در روستای گردآلو از توابع بخش قره آغاج شهرستان هشترود در یک خانواده ی مذهبی و صمیمی دیده به جهان گشود. او دوران کودکی خود را در کنار خانواده ای مهربان و زحمتکش خویش سپری کرد ، از همان اوایل سنین کودکی در امور #کشاورزی و #دامپروری به خانواده خود کمک می کرد. وقتی که هفت سال تمام داشت همانند سایر کودکان روستا نام او را در مدرسه روستا ثبت نام کردند و او نیز به سبب استعداد سرشار و علاقه ای که به امر تحصیل داشت دوره ی ابتدایی را با نمرات خوب سپری کرد. او در حین تحصیل به کشاورزی نیز مشغول بود و پس از کسب مدارک دوره ی ابتدایی دوره ی راهنمایی را نیز با نمرات خوب به پایان رساند و برخلاف مشکلات زیادی که بر سر راه داشت به تحصیل در مقطع دبیرستان مشغول شد و با سعی و تلاش و پشتکار فراوان در سال 1364 توانست مدرک دیپلم خود را در #رشته_ی_اقتصاد_اجتماعی از دبیرستان شهید علی آبادی چاراویماق کسب کند. ایشان پس از کسب مدرک دیپلم به نمایندگی کائولن مشغول شدند. شهید محبی همکاری فعالی با #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی داشتند و در سال 1365 از طریق سپاه به خدمت مقدس سربازی اعزام شدند و در منطقه سردشت به حراست از وطن پرداختند. ایشان در مورخ 1366/4/7 در منطقه سردشت #شیمیایی شدند و پس از اتمام مدت خدمت سربازی به شهر قره آغاج برگشتند و پس از پنج سال در سال 1371 ازدواج کردند و حاصل این ازدواج دختری به نام فائزه بود. شهید یداله محبی به سبب شیمیایی بودن، از ناحیه سینه و ریه در سختی و رنج به سر می بردند اما این رنج ها مانع از انجام وظایف پدری و همسری ایشان نمی شد و ایشان فردی خانواده دوست و با گذشت بودند و سرانجام در تاریخ 1377/4/28 بر اثر عوارض و مشکلاتی که شیمیایی به ریه ایشان گذاشته بود به مقام رفیع #شهادت نائل آمدند.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #سردار_شهيد_ولي_الله_نوري در سال 1340 در سعادت شهر و در خانواده اي شيفته اهل بيت عصمت و طهارت (ع) چشم به جهان گشود و تحت توجهات پدر و مادري مهربان، رشد و پرورش يافت. وي اولين فرزند خانواده بود و به همين دليل در جمع آشنايان و اقوام از علاقه و احترام خاصي برخوردار بود. فتح الله – پدر شهيد – همزمان با سن مدرسه، او را دريكي از دبستانهاي سعادت شهر ثبت نام كرد و ولي نوري نيز با جديت تمام سالهاي تحصيل را پشت سر گذاشت و بعد از سالها تلاش و كوشش موفق به اخذ مدرك #ديپلم گرديد.
شهيد ولي نوري ايام نوجواني خود را در سالهاي خون و قيام گذراند و با وجود سن كم در بسياري از تظاهرات و راهپيماييها شركت كرد. وي در مهر ماه سال 1361 رسما به عضويت #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامي در آمد و بعد از گذراندن دوره هاي مختلف آموزش در پادگان امام حسين (ع) خود را براي دفاع از اسلام و ايران اسلامي آماده كرد. سرزمين خونرنگ خرمشهر در همان سال پذيراي قامت رساي آن پاسدار سرافراز بود و رشادتها و قهرمانيهاي اين دلاور مرد عرصه هاي نور را به نمايش گذاشت. وي از آن پس به دفعات در جبهه هاي جنوب و غرب حضور يافت و با پذيرفتن مسئوليت هاي مختلف در چندين عمليات شركت كرد.
سردار شهيد ولي الله نوري كه در سالهاي جنگ، عهده دار مسؤوليت پرسنلي سپاه مهاباد بود بعد از مدتي به دليل بروز رشادتهايش، به سمت فرماندهي گردان منصوب شد و چندين ماه در اين مقام مقدس، با #دشمنان_انقلاب و #منافقين به نبرد و مبارزه پرداخت. وي با وجود برجستگي هاي نظامي، عارفي وارسته بود كه جز خدا و رضاي حق به چيزي نمي انديشيد. #تواضع، #ايمان، #اخلاص و #شجاعت از ويژگيهاي بارز اخلاقي وي بود، آن عزيز با تماموجود، در خدمت مردم محروم بود و مدتي كه در كردستان حضور داشت، چنان درخشيد و چنان شخصيتي والا از خود بروز داد كه مردم دل در گرو محبت او سپرده و به او #فعاليتها ي_خالصانه او علاقه نشان دادند. وي از روحيه اي بالا برخوردار بود و در شبهاي عمليات به ديگران از روحيه اي بالا برخوردار بود و در شبهاي عمليات به ديگران روحيه مي داد و همواره همرزمان و نيروهاي تحت امر خود را به اخلاق و آداب اسلامي سفارش مي كرد.
سردار شهيد ولي الله نوري #عاشق_اسلام، #انقلاب و #امام (ره) بود و سرانجام نيز جان عزيز خود را در گرو اين عشق ماندگار تقديم كرد. آن شهيد عاليقدر پس از دو سال خدمت شايسته در جبهه غرب و علي رغم تمام تهديدها و مشكلات، تا آخرين لحظه به مبارزه ادامه داد، تا آنكه سرانجام در تاريخ هفده خرداد 1366 به همراه شش تن از همسنگرانش در كمين دشمن بعثي قرار گرفته، پس از چندين ساعت مبارزه، به در جه رفيع #شهادت نايل آمد و نشان پر افتخار زخم را به سينه ما لامال از عشق خود نصب نمود.
پيكر مطهر آن پاسدار شهيد چند روز بعد، طي مراسمي باشكوه در سعادت شهر تشييع و در جوار ديگر همرزمان به خون خته اش به خاك سپرده شد.🌷
#یادش_گرامی_باد.
#راهش_پر_رهرو✨❤🌹
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
#یادی_از_شهید_جعفر_چناری_فرمانده_قرارگاه_تاکتیکی_لشگر_۱۱_امیرالمؤمنین(ع)
🌷 #شهید_جعفر_چناری، بیست و هفتم اردیبهشتماه سال ۱۳۴۴ش در کانون گرم خانوادهای #مذهبی چشم به جهان هستی گشود. جعفر، دوران تحصیلات ابتدایی خود را با موفقیت پشت سر گذاشت و در سالهای مقطع راهنمایی - که مصادف با مبارزات مردمی انقلاب شکوهمند اسلامی بود - بهواسطه شرکت در تظاهرات و اقدامهای انقلابی همگام با دیگر مردم مسلمان، حضور خویش را در #صحنههای_نبرد بیامان علیه استکبار نشان داد. در نیمه سال ۱۳۵۹ش و در پی آغاز جنگ تحمیلی استکبار جهانی علیه نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، شهید چناری در سال اول دبیرستان مشغول به تحصیل بود.
جعفر در همان روزها به عضویت نهاد مقدس #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی درآمد. شهید بزرگوار همچنین با شرکت در آموزشهای نظامی، خود را آماده پیکار و رویارویی در جبهههای نبرد حق علیه باطل نمود. آنگاه که دشمن قسمت وسیعی از کشور اسلامیمان را اشغال کرده بود، نخلستانهای مهران و کنجانچم، شاهد #نبرد_دلاورانه جعفر و دیگر رزمندگان مردمی بود.
در سال ۱۳۶۲ش که عملیات پیروزمندانه والفجر ۳ در مهران آغاز شد، شهید چناری در طول عملیات با #اخلاص کامل و #فداکاری و #ایثار_زائدالوصفی همپای دیگر رزمندگان جانبرکف، به قلع و قمع دشمن متجاوز بعثی پرداخت.
در بهمنماه همان سال، بهدنبال شروع عملیات ظفرآفرین والفجر ۵، جعفر مجدداً به سوی جبهههای نور علیه ظلمت شتافت و در تیپ امیرالمؤمنین (ع) به رویارویی و نبرد با صدامیان مزدور پرداخت و در عملیات #فعالانه شرکت جست.
با پایان عملیات والفجر ۵، شهید چناری دیگر از #جبهه بازنگشت بلکه همراه دیگر رزمندگان به ستیز بیامان علیه دشمن زبون تداوم بخشید و مسئولیتهایی در گروهان و گردان به این شهید والامقام واگذار شد.
در شهریورماه سال ۱۳۶۴ش، گروهی از #مزدوران دشمن به مواضع خودی نفوذ کردند که شهید چناری به محض اطلاع از موضوع بههمراه چند تن از فرماندهان به خط مقدم عزیمت و با جمعآوری رزمندگان و کسب آمادگی برای مقابله با دشمن به طرف نیروهای #بعثی حرکت کرده و تا فردای روز بعد آنان را زیر نظر داشته و در نزدیکی ظهر روز بیست و پنجم شهریور با نیروهای بعثی به درگیری تن به تن پرداختند و پس از به هلاکت رساندن تنی چند از مزدوران، جعفر بر اثر اصابت گلوله کفار حزب بعث در تاریخ بیست و پنجم شهریورماه سال ۱۳۶۴ هجری شمسی در سن بیست سالگی و در آستانه ماه محرم، به مولایش اباعبدالله (ع) #اقتدا نمود و شربت گوارای #شهادت را نوشید. سردار جعفر چناری هنگام عروج، فرماندهی قرارگاه تاکتیکی لشگر ۱۱ امیرالمؤمنین علیهالسلام را بر عهده داشت.🌷
#روحش_شاد_و_راهش_پر_رهرو
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگينامه_شهید
🌷 #شهيد_حسين_الماسي دوازدهم مرداد سال هزارو سیصد و چهل در يك خانواده مذهبي در شهر كاشان ديده به جهان گشود. چون روز تولدش مصادف با اربعين حسيني بود نام او را حسين گذاشتند. نماز خواندن را در هفت سالگی شروع كرد. استعداد و هوش بالایی داشت و در هر سه مقطع تحصيلي جزو دانش آموزان درس خوان مدرسه بود. صوت خيلي زيبایی داشت؛ وقتی در مجالس عزاداري قرآن تلاوت می کرد احساس معنويت خاصي به شنوندگان دست مي داد. در سالهاي آخر دبيرستان در برپايي تظاهرات عليه #رژيم_ستم_شاهي حضور فعال داشت حتی يكبار هم به خاطر اين مسئله به شدت مورد ضرب و شتم ماموران قرار گرفت. يكي از خصوصيات برجسته حسین وفاي به عهد بود، طوري كه وقتي به کسی وعده اي مي داد سعي مي كرد هر طور شده به آن #عمل کند. به پدر و مادرش حتی به همسايه ها كمك مي كرد. بعد از پیروزی انقلاب جلسات زيادي براي آموزش قرآن برپا كرد و درسواد آموزي به بيسوادها درس می داد. با عضویت در #جهاد_سازندگي در ساختن حمام و مدرسه درروستاهاي محروم حضور فعال داشت.
به #نماز_اول_وقت خيلي اهميت مي داد، وقتي به هر علتي نمازش دير مي شد براي خودش جريمه اي تعيين كرده بود كه حتما فرداي آن روز بايد #روزه مي گرفت. نماز شبش هيچ موقع ترك نمي شد و با حالاتي وارد نماز مي شد كه متوجه اطرافيان نبود.
پس از اخذ ديپلم با شركت در كنكورسراسری وکسب رتبه بالادر #رشته_پزشكي دانشگاه تهران پذيرفته شد. قرائت دلنشين قرآن او در مراسم معارفه دانشجويان جديد هنوز هم در گوش بسياري از دوستان و هم كلاسهايش طنين انداز است. از همان بدو ورود با عضويت در انجمن اسلامي، از اعضاي فعال آن شد. همزمان با تعطيلي دانشگاه ها با عضویت در #سپاه_پاسداران به مناطق جنگي اعزام شد. اوايل جنگ به عنوان پزشكيار در سنندج خدمت كرد. بعد ازچند ماه به سقز و بعد به منطقه پاوه رفت و هرچند ماه يك بار به ديدار خانوده مي آمد. در يكي از اين ديدارها به پدرش كه علاقه خاصي به او داشت مي گويد تا كي بايد از صفحه تلويزيون تصویر شهدا را ببينيم ؟ فرداي قيامت كه امام خميني دريك طرف و شما در طرف ديگر، مي پرسد براي انقلاب چه كرديد؟ شما اگر شهيد داده باشي سر افراز خواهي بود.
حسين در زمان فتح بستان (چهل روز قبل از شهادت) در كاشان بود و براي وداع آخر آمده بود. خانواده و دوستانش از حالات صحبت و حركاتش حدس مي زدند كه آخرين باري است كه او را مي بينند، همه را به تقوا و مخصوصاً به نماز توصيه مي كرد. عكس یادگاری گرفت و به مادرش گفت مقاوم باشد و از او خواست كه به پدرش هم روحيه بدهد. براي ديدار امام راهي جماران شد، ولي موفق به زيارت امام نشد.حسین دوباره به جبهه رفت و درتاریخ دوازده دی ماه سال شصت درعمليات محمد رسول الله در منطقه نوسود پاوه دعوت حق را لبیک گفت و به فیض #شهادت نایل آمد. پيكر مطهرحسین پس از پنج روز در زير برف مانده بود توسط همرزمانش به پشت جبهه و از آن جا به زادگاهش منتقل شد و در دارالسلام شهرستان كاشان به خاك سپرده شد.🌷
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید_رحیم_اسماعیلی
🌷در سوم شهریور ۱۳۴۳، قدم به کاشانه «اکبر و زینب» گذاشت. نورسیدهای که «رحیم» نام گرفت و در دامان پدر و مادری مؤمن و مُحبّ اهل بیت پرورش یافت.
پنج سال ابتدائی را در زادگاهش «پاییندزا»، و مقاطع راهنمائی و دبیرستان را در «ساری» سپری کرد؛ اما سال سوم دبیرستان بود که به دلیل وضعیت نامناسب اقتصادی آن روزها، از ادامه تحصیل بازماند.
در ایّام انقلاب، یک شب که مشغول چسباندن #پوستر و #اعلامیه بود، بهوسیله منافقان مورد حمله قرار گرفت. آنها رحیم را به اندازهای کتک زده بودند که از حال رفت و در جوی آب افتاد. منافقان هم با تصور اینکه رحیم مُرده است، فرار کردند؛ اما او بعد از رفتن آنها به هوش آمد و خودش را نجات داد.
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل نهادهایی، چون #جهاد_سازندگی، #کمیته و #سپاه_پاسداران به فرمان امام خمینی، رحیم در سال ۱۳۶۱، جامه پاسداری را به تن کرد و به حراست از آرمانهای انقلابی پرداخت.
جنگ که به سالهای حساس خود رسید، رحیم نیز دوشادوش همرزمانش به جبههها شتافت و به دفاع از وطن پرداخت. همسرش «سیده طاهره موسوی»، دفتر آن روزها را چنین ورق میزند:
«اوایل ازدواجمان، همیشه جبهه بود. یکبار به او گفتم: دیگر از تنهایی خسته شدم. ایندفعه که میروی، با تو میآیم. گفت: آنجا خطرناک است. گفتم: هر خطری که تو قبول میکنی، من هم قبول میکنم. اگر قرار است شهید بشوی، من هم میآیم که با هم شهید بشویم. خیلی اصرار کردم. تا اینکه قبول کرد و با هم به کردستان رفتیم.». «فاطمه، محسن، علی و محمد» ثمره ازدواج رحیم و سیدهطاهره هستند.
رحیم در ۱۳۶۶/۰۴/۰۵ در منطقه عملیاتی ماووت، در اثر بمباران شیمیایی، دچار عوارض جسمی شدیدی شد؛ و سرانجام بعد از سالها درد و رنج، در ۱۳۷۷/۰۵/۲۴ به درجه رفیع شهادت نائل آمد و به جمع یارانش پیوست. پیکر پاکش نیز بعد از تشییع، بهوسیله اهالی ساری، در «امامزاده صادقرضا» در #زادگاهش به خاک سپرده شد.🌷
#روحش_شاد_و_یادش_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
#زندگینامه_شهید_مدافع_حرم_حاج_علی_آقا_عبداللهی
🌷#حاج_علی_آقا_عبداللهی در تاریخ ۶۹/۷/۱۰ در تهران به دنیا آمد و در سال ۷۶ در دبستان رسالت منطقه ۱۱ ثبت نام و کلاس اول رو سپری نمود و سال ۷۷ به دبستان امید امام منتقل و تا کلاس پنجم دبستان را در آنجا گذراند دوران راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابن سینا منطقه ۱۱ سپری نمود کلاس اول دبیرستان را در دبیرستان شهید مفتح گذراند و دوم و سوم دبیرستان را در هنرستان فنی شهدا در منطقه ۱۲ در رشته #برق و #الکترونیک گذراند . کاردانی رشته الکترونیک خود را در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری سپری نمود .
بلافاصله پس از اتمام درس در سال ۱۳۹۰ به استخدام #سپاه_پاسداران انقلاب اسلامی درآمد و پس از گذراندن یک دوره یکساله در #دانشگاه_امام_حسین(علیه السلام) در سپاه انصار مشغول خدمت شد . در سال ۹۱ ازدواج نمود و در سال ۹۳ صاحب فرزند پسری به نام امیرحسین شد . در تاریخ ۹۴/۹/۲۲ پس از دو سال پیگیری موفق به اعزام به سوریه گردید و در تاریخ ۹۴/۱۰/۲۳ درست ۳۱ روز پس از اعزام در منطقه #خالدیه_خان_طومان به درجه رفیع #شهادت نائل گردید و پیکر مطهر ایشان تاکنون #بازنگشته است و همانطور که به #حضرت_زهرا«سلام الله علیها» ارادت ویژه ای داشت همانند ایشان #بی_نشان ماند .🌷
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید_رضا_علی_حیدری
🌷شهید رضاعلی حیدری فرزند مهدی در سال 1345 در ورزنه تولد یافت و در یک خانواده #کشاورز و #زحمت_کش بزرگ شد.دوره ابتدایی را در دبستان شهید مقصودی(یادبود سابق)به پایان رساند و دوره سه ساله راهنمایی را نیز با موفقیت به پایان رساند.چون از ادامه تحصیل به سبب عدم امکانات مالی محروم شده بود به کار و فعالیت پرداخت.با شعله ورشدن تنور آتشین جنگ و رسیدن آن به مرحله حساس و سرنوشت ساز٬ شهید حیدری که اینک در خود #توانایی_رزم_با_دشمنان را می یافت جهت فراگیری #فنون_نظامی و #تاکتیک_های_جنگی به پادگان آموزشی رفت و پس از طی یک دوره 45 روزه عازم جبهه های نبرد شد...
اولین ماموریت سه ماهه او که به پایان رسید به زادگاهش ورزنه بازگشت و اندکی بعد جهت گذراندن خدمت سربازی او که علاقه خاصی به #سپاه_پاسداران داشت وارد سپاه شد و از تاریخ 64/3/1 در مهندسی رزمی لشکر مقدس امام حسین (ع) به خدمت مشغول شد.شهید حیدری در عملیاتهای مختلف منجمله عملیات والفجر8 و کربلای3 حضور فعال داشت.
سرانجام شهید رضا علی حیدری این رزمنده دلیر و مقاوم در مرحله تکمیلی عملیات کربلای5 درمنطقه عملیاتی شلمچه ٬در تاریخ 1365/12/5 به فیض عظیم #شهادت نائل آمد.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید_علیرضا_جبلی
🌷در سال 1339 در محله ی امیرخیز تبریز به دنیا آمد ، خانه ای که او در آن رشد کرد و به سن جوانی رسید ، در بین دو خانه ای قرار داشت که هر یک ، شهیدی را به انقلاب تقدیم کرده بودند که یکی از آن دو شهید #مقصود_محمد_پور بوده است.
شهید علیرضا جبلی ضمن برخورداری از تربیت دینی پدری بزرگوار ، از وجود راهبرانی چون مقصود محمد پور نیز بهره های فراوانی برد.
در دوران دبیرستان حضوری مستمر و گسترده در #فعالیت_های_انقلابی داشت. او مسجد شعبان را که محل سخنرانی علمایی چون آیت الله قاضی طباطبایی بود و ساواک حساسیت خاصی نسبت به آن داشت ، به عنوان پایگاهی برای خود برگزید و رابط علمای انقلابی و دوستداران انقلاب گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، موفق به کسب #دیپلم_ریاضی و #فیزیک از دبیرستان دهخدا گردید و بی درنگ برای پیوستن به #سپاه_پاسداران اقدام کرد.
پس از گذراندن یکی از دوره های آموزش چریکی (( #سعید_گلاب_بخش )) ، برای مبارزه با ضد انقلاب راهی کردستان شد.
حدود دو ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی ، به جبهه های جنوب رفت و طولی نکشید که به گروه چریکی علی تجلایی پیوست و یکی از #حماسه_سازان واقعه ی سوسنگرد شد. به گونه ای که شهید علی تجلایی به مسئولین سپاه در تبریز سفارش نمود که از استعداد های درخشان او در امور نظامی ، برای بالابردن کیفیت آموزش نظامی استان استفاده کنند.
زمانی که سوسنگرد در آستانه ی سقوط قرار گرفته بود ، علی تجلایی مدخل ورودی یکی از خیابان های مهم و حساس شهر را به او می سپارد و از وی می خواهد تا از نفوذ نیرو های عراقی به داخل شهر جلوگیری کند. شهید جبلی تا رسیدن نیرو های کمکی ، به تنهایی در این پست باقی می ماند و سدی می شود در برابر دشمن تا دندان مسلح و تانک های پیشرفته آن ها.
بدین ترتیب فرماندهان ، او را در بخش آموزش سپاه ، در پادگان سیدالشهدا به یاری می گیرند ، اما از سوی دیگر فرماندهانی چون مهدی باکری از مسئولین آموزش می خواهند تا وی را به واحد های رزمی انتقال دهند.
سرانجام یکی از فرماندهان آموزش منطقه ، #مسئولیت_واحد_تحقیق و #پژوهش پادگان سیدالشهدا را به جبلی واگذار می کند تا از سویی نقش خود را در ارتقا آموزش ایفا کند و از سوی دیگر بتواند به هنگام عملیات ها در مناطق عملیاتی حضور یابد.
در عملیات های متعددی از ناحیه سر ، گردن و کتف مجروح می شود. در یکی از عملیات ها سرش هرف ترکش قرار می گیرد و زخمی کاری بر می دارد و سرانجام در بیست و دوم اسفند ماه سال 1363 در عملیات بدر در حالی که هدایت گردانی از گردان های لشگر سرافراز عاشورا را بر عهده داشته است ، تیر دشمن قلبش را می شکافد و به لقای الهی می پیوندد.
پیکر وی را در مزار شهدای قبرستان وادی الرحمت تبریز به خاک می سپارند.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگینامه_شهید_مدافع_حرم_حاج_احمد_مجدی
🌷سردار شهید حاج احمد مجدی در ۱۳۴۶/۰۲/۰۵ در دزفول پا به عرصه وجودگذاشت. صدای اولین گریه های تولدش هم زمان با بانگ الله اکبر موذن برای نماز صبح بود.
?او از کودکی در شهر اندیمشک زندگی کرد. با شروع جنگ تحمیلی به عضویت #بسیج درآمد. ایشان در زمان جنگ با وجود سن کم برای اولین بار در تیپ امام حسن(ع) در #جزیره_مجنون و #هورالعظیم درجبهه حضور یافت و سپس با رزمندگان اندیمشک در لشکر ۷ ولیعصر(عج) در ماموریتهای مختلف درگردان حمزه سیدالشهدا بعنوان یک #رزمنده_سربازی_امام_زمان (عج )پذیرفت .
?او درعملیات والفجر۸ غواص و خط شکن بود و به شدت مجروح شد و حتی تا #مرز_شهادت هم پیش رفت اما پس از چندین ماه تحمل و رنج و بدست آوردن سلامتی نسبی، به جبهه بازگشت و به خدمت در جبهه ادامه داد و در سال ۱۳۶۶ به عضویت رسمی #سپاه_پاسداران درآمد و پس از افتخار پوشیدن لباس سبز و در کسوت پاسداری در عملیات های دیگر شرکت نمود دوره های نظامی مختلف را در شیراز و مشهد سپری نمود .
?در پایان جنگ سنگر تحصیل را برای خدمت بیشتر انتخاب کرد #فوق_دیپلم_مدیریت را از دانشگاه پیام نور دزفول گرفت و دوره ی #سطح_یک_افسران را در دانشگاه امام حسین(ع) تهران به پایان رساند، ایشان همچنین مدرک فوق دیپلم علوم پایه نظامی و لیسانس علوم پایه جهادی با گرایش به جنگ نرم را نیز در همین دانشگاه اخذکرد.لیاقت وشایستگی او فرمانده هان وقت را به این باور رساند که حاج احمد می تواند یک فرمانده باشد ودر طول خدمت از پایین ترین رده فرماندهی شروع ودر دوره های مختلف موفقیت کسب کرد تا به فرماندهی گردان حمزه سید الشهداء در تیپ ۳ لشکر ۷ ولیعصر( عج )منصوب گردید.
?احمد چون در طراحی و مشاوره جنگی تفکر خوبی داشت با صلاح دید فرماندهی بعنوان جانشین در معاونت طرح عملیات بکار گیری شد و با تشکیل لشکر عملیاتی ۷ ولیعصر (عج)از مجموعه تیپ جدا و به عنوان مسئول معاونت طرح عملیاتی لشکر۷ ولیعصر (عج) راهی اهواز مرکز استان خوزستان شد .
? حاج احمد برای بار دوم به سوریه (بعنوان #فرمانده_گردان مدافعان حرم لشکر ۷ ولیعصر)جهت دفاع ازحرم زینب کبری( س)رهسپارگردید و در عملیات جبهه مقاومت در بهمن ماه سال ۱۳۹۴ که منجر به آزاد سازی دوشهر شیعه نشین نیل و الزهرا شد در حالی که با نیروهای تکفیری در جنگ تن به تن بود بوسیله تیر قناسه دشمن درتاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۱۳ مظلومانه به درجه رفیع #شهادت نائل شد، ماحصل ازدواج حاج احمد دو فرزند دختر می باشد.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید
🌷 #شهید_مدافع_حرم " #رضا_خرمی" بیست و نهم آبان ماه سال 1353 درخانوادهای مذهبی در محله مولوی تهران دیده به جهان گشود. از این شهید بزرگوار سه فرزند به یادگار مانده است که پسرش ابوالفضل هنگام شهادت پدر 14 ماهه بود. او که از مدافعان حرم آلالله و نیروی قدس #سپاه_پاسداران بود، پس از حضور در سوریه چهاردهم خرداد ماه سال 1395 در منطقه خانطومان سوریه به #شهادت رسید. پیکر این شهید والامقام در امامزاده اسماعیل محله مولوی تهران آرام گرفته است.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید_علیرضا_جبلی
🌷در سال 1339 در محله ی امیرخیز تبریز به دنیا آمد ، خانه ای که او در آن رشد کرد و به سن جوانی رسید ، در بین دو خانه ای قرار داشت که هر یک ، شهیدی را به انقلاب تقدیم کرده بودند که یکی از آن دو شهید #مقصود_محمد_پور بوده است.
شهید علیرضا جبلی ضمن برخورداری از تربیت دینی پدری بزرگوار ، از وجود راهبرانی چون مقصود محمد پور نیز بهره های فراوانی برد.
در دوران دبیرستان حضوری مستمر و گسترده در #فعالیت_های_انقلابی داشت. او مسجد شعبان را که محل سخنرانی علمایی چون آیت الله قاضی طباطبایی بود و ساواک حساسیت خاصی نسبت به آن داشت ، به عنوان پایگاهی برای خود برگزید و رابط علمای انقلابی و دوستداران انقلاب گردید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، موفق به کسب #دیپلم_ریاضی و #فیزیک از دبیرستان دهخدا گردید و بی درنگ برای پیوستن به #سپاه_پاسداران اقدام کرد.
پس از گذراندن یکی از دوره های آموزش چریکی (( #سعید_گلاب_بخش )) ، برای مبارزه با ضد انقلاب راهی کردستان شد.
حدود دو ماه پس از آغاز جنگ تحمیلی ، به جبهه های جنوب رفت و طولی نکشید که به گروه چریکی علی تجلایی پیوست و یکی از #حماسه_سازان واقعه ی سوسنگرد شد. به گونه ای که شهید علی تجلایی به مسئولین سپاه در تبریز سفارش نمود که از استعداد های درخشان او در امور نظامی ، برای بالابردن کیفیت آموزش نظامی استان استفاده کنند.
زمانی که سوسنگرد در آستانه ی سقوط قرار گرفته بود ، علی تجلایی مدخل ورودی یکی از خیابان های مهم و حساس شهر را به او می سپارد و از وی می خواهد تا از نفوذ نیرو های عراقی به داخل شهر جلوگیری کند. شهید جبلی تا رسیدن نیرو های کمکی ، به تنهایی در این پست باقی می ماند و سدی می شود در برابر دشمن تا دندان مسلح و تانک های پیشرفته آن ها.
بدین ترتیب فرماندهان ، او را در بخش آموزش سپاه ، در پادگان سیدالشهدا به یاری می گیرند ، اما از سوی دیگر فرماندهانی چون مهدی باکری از مسئولین آموزش می خواهند تا وی را به واحد های رزمی انتقال دهند.
سرانجام یکی از فرماندهان آموزش منطقه ، #مسئولیت_واحد_تحقیق و #پژوهش پادگان سیدالشهدا را به جبلی واگذار می کند تا از سویی نقش خود را در ارتقا آموزش ایفا کند و از سوی دیگر بتواند به هنگام عملیات ها در مناطق عملیاتی حضور یابد.
در عملیات های متعددی از ناحیه سر ، گردن و کتف مجروح می شود. در یکی از عملیات ها سرش هرف ترکش قرار می گیرد و زخمی کاری بر می دارد و سرانجام در بیست و دوم اسفند ماه سال 1363 در عملیات بدر در حالی که هدایت گردانی از گردان های لشگر سرافراز عاشورا را بر عهده داشته است ، تیر دشمن قلبش را می شکافد و به لقای الهی می پیوندد.
پیکر وی را در مزار شهدای قبرستان وادی الرحمت تبریز به خاک می سپارند.🌷
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══
✍ #زندگی_نامه_شهید
#بسم_رب_الشهداءوالصدیقین
🌷حسن در چهارمین روز از خردادماه سال هزاروسیصدوبیستوهشت خورشیدی زمینی شد و نور وجودش در خانۀ کاظمآقا و صغراخانم تابیدن گرفت. زندگی سخت دهۀ سی و سختی تحصیلات موجب شد که تنها شش کلاس درس بخواند و زودتر با فرازوفرود زندگی آشنا شود. از بیستوهفتم خرداد سال چهلوهشت تا بیستوهفتم خرداد سال پنجاه سرباز بود.
پس از آن از گرگان به دامغان آمد و از سال پنجاهویک #کارگر_ذوبآهن البرزشرقی شد و ساکن روستای طزرۀ دامغان. برای خود نامی و اعتباری دستوپا کرد تا وقتی به خواستگاری صغریخانم غربا میرود حرفی برای گفتن داشته باشد.
زندگی مشترک آغاز شد و فرزندش محمد هم در سال پنجاهوشش به دنیا آمد. با #انقلابیون همراه شد تا در پیروزی انقلاب هم سهیم باشد. جنگ خانمانسوز او را نیز مانند بسیاری از پاکان این آب و خاک به جبهه فراخواند و در آبانماه سال شصت راهی جبهه شد. فرزند دیگر او فاطمه نیز در همین سال روشنیبخش خانواده شده بود. در سال شصتوسه ولادت رسول پیامآور خیر و شادی خانوادۀ حسن بود.
اسفندماه همین سال رخت به جبهه جنگ کشید و مجروح شد. وظیفۀ پدری او را به خود خواند تا مدتی نزد خانواده بماند اما در سال شصتوپنج عضو #سپاه_پاسداران شد و در عملیات کربلای ۵ شرکت جست تا خاک شلمچه خونش را فرو بَرَد و گواهی بر دلاوری و جانفشانی او در راه آرمانهای مقدسش باشد.
بالاترین مسؤولیتش فرمانده دسته بود که بیستودوم دیماه سال شصتوپنج ترکش خمپارهای آنچنان از نزدیک و از پشت سر به او برخورد کرد که پیکر بیسرش از پا افتاد و دست از پیکار کشید اما برادرش، حسین، بیدرنگ سلاح او را به دوش گرفت تا خون برادر بیخونخواه نماند.
حسین نیز لحظاتی چند پس از برادر بزرگ، به خاکوخون کشیده شد و دو کبوتر سبکبال، #عاشقانه و #بیادعا از یک پنجره پرواز کردند و تا آشیانه خورشید بال گشودند. پیکرهای بهخونتپیدۀ آنان بر دستهای باوفای دوستان و در میان فریادهای عاشقانهشان تشییع شد و در جوار امامزادهاسماعیل طزره آرام گرفتند🌷
“ #راهش_جاوید_ باد”
#نام_یادشان_گرامی
«لبیک یا سید الشهدا»
✍️ جهاد تبیین به عشق امام حسین🤲
#محفل_شهدا🌙
#به_کانال_خودتان_بپیوندید
═══❖══════❖═══
@Mahfele_shohada60
═══❖══════❖═══