eitaa logo
محفل امام رضایی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
حسین وقتی که شنید پدرم می‌خواسته چه بلایی سرم بیاره با صدای بلندی داد زد دیگه حق نداری به اون مرتیکه بگی پدر بی‌ناموس بوی از انسانیت نبرده و نمی‌تونه پدر تو باشه... یک سال عقد بودیم بعد از اینکه مادرم خودش بخشی از جهیزیمو جور کرد با حسین ازدواج کردم بعد از ازدواجمون حسین خیلی هوامو داشت. اما تاکید می‌کرد که حق ندارم برم خونه پدرم و باهاشون ارتباط داشته باشم پدرم هم به گفته حسین حق نداشت که بیاد خونمون اما مادرم هر از گاهی میومد به دیدنم به همراه خواهر کوچیکم... من که خودم اون روز نجات پیدا کردم به لطف خدا از دست پدر بی‌وجدانم خلاص شدم و الان در کنار حسین خوشبختم اما تمام نگرانیم برای خواهر کوچیکم حسنا بود که نکنه بعداً اونم مثل من گرفتار بشه. پایان. کپی حرام.
نماز ۱۰_1.mp3
18.39M
📿 ▫️قسمت (دهم) ▫️فرق خسران وضرر ✍در تمام انتخابها و کارها باید عظمت آخرت را در نظر بگیریم حاجیه خانم رستمی فر ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
18.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 اکسیر اعظم 🍁 🍀هیچ چیز بالاتر از زیارت عاشورا نیست ☘ 💥 حتما ببینید ــــــــــــــــــــ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
سرباززینبی: گـاهـےڪہ‌چـادࢪم‌خـاڪےمیشـود … ازطعنــہ‌هــاۍمــࢪدم‌شـهــࢪ … یـاد"چفیـہ‌هـایے"مےافتـم … ڪہ‌بـــــࢪاۍ‌چادرۍ ماندنم … خــونـے شدند …! ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
1 ۲۲ سالم بود که تن به دوستی با نامحرم دادم یه رابطه رو با یکی از همکلاسیام شروع کردم سیاوش که هر دو ترم آخر بودیم از همون موقع رابطمون با هم شروع شد و با هم در ارتباط بودیم بعد از تموم شدن کلاس های دانشگاه با هم بیرون می‌رفتیم و بقیه روز رو با هم می‌گذروندیم... منو سیاوش حسابی عاشق هم شده بودیم سیاوش می‌گفت بعد از دانشگاه حتما با هم ازدواج می‌کنیم از اونجایی که چیزی به تموم شدن درسمون نموده بود منم امیدوار بودم. وقتی که مادرم فهمید با یکی از همکلاسیام رابطه دارم مانعم شده از اونجایی که خانواده من خانواده خیلی مذهبی بودند سخت مخالف یه همچین دوستی‌هایی بودن مادرم گفت باید قید دوستی با سیاوش رو بزنی پدرت اگه بفهمه خیلی عصبی میشه. ادامه دارد. کپی حرام.
🔰 حجةالاسلام شیخ جعفر ناصری : 🔰 الآن متأسفانه در مجامع گوناگون، ابزار مختلف آمده و همه را به خود مشغول کرده؛ یکی با گوشی تلفن، یکی با تلویزیون و … 🔰 ما اگر بخواهیم دنبال این سبک زندگی برویم، بیچاره خواهیم شد. همه توفیقاتمان و همه ذائقه معنوی ما را تغییر خواهد داد. 🔰 ما باید در بین ۲۴ ساعت، یک زمانی خودمان را به اصطلاح چک کنیم؛ یک جایی باید از حیث معنوی تجدید قوا کنیم؛ یک جایی روح خودمان را تقویت کنیم. 🔰 و چه وقتی بهتر از سحر؟ اگر سحر نباشد، در وقت دیگر، این ارتباط و تقویت، سخت می شود. 📚 پایگاه اینترنتی بنیاد ضیاءالصالحین ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥اثر ذکر بر زندگی ما،حتما ببینید 🌻الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬خود را بسازیم! 🎙️علامه(ره) ‎‌ ‌‌‌‌ ‌‌ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یک شبهه رایج مگه خدا نمیگه لا‌اکراه فی الدین، پس چرا این‌همه احکام اجباری داره اسلام، مثلا حجاب یا چیزای دیگه پاسخ دکتر غلامی را بشنوید ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
2 اونقدر عاشق سیاوش بودم که نمی‌تونستم همچین کاری بکنم قبول نکردم به مامانم گفتم مامان من عاشقشم قراره که با هم ازدواج کنیم تو رو خدا مانع ما نشو ما که قصد بدی نداریم دوستی که آخر و عاقبتش ازدواج باشه چه عیبی داره؟ مادرم گفتم این دوستی ها هیچ کدوم نتیجه‌شون ازدواج نیست همچین دوستی‌های گناهن زندگی‌هایی که با همچین دوستی‌هایی شروع بشن برکت ندارن! برخلاف اصرارهای زیاد مادرم دوستیم رو با سیاوش ادامه دادم بعد از اینکه دانشگاهمون تموم شد از سیاوش خواستم که با خانوادش در مورد من حرف بزنه اما زیر بار نمی‌رفت و می‌گفت یه مدت دیگه با هم بمونیم مگه چه عیبی داره اینطوری با اخلاق‌های هم بیشتر آشنا میشیم ما که هنوز سنی نداریم زوده که ازدواج کنیم. ادامه دارد. کپی حرام.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 خداوندا : نابودی اسرائیل را اَلعَجل ، مُقَّدر بفرما و مردم مظلوم غزه را نجات بده ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═
حس می‌کردم که داره بهم دروغ میگه با این حال چون دوستش داشتم صبر کردم و یک سال دیگه که سیاوش بهم گفت خانواده‌اش می‌خوان اون رو بفرستند خارج بهش التماس کردم که نرو همین جا بمون تا با هم ازدواج کنیم اما قبول نکرد و رفت. حتی باهام خداحافظی هم نکرد گوشیش رو هم خاموش کرد و دیگه التماس ‌های من بی‌فایده بود. اون موقع بود که مادرم بهم گفت آخرش به حرف من رسیدی بهت گفتم که هیچ کدوم از این دوستی ها آخر و عاقبت خوشی نداره. باورم نمی‌شد که سیاوش انقدر زود منو رها کرده باشه من خیلی دوسش داشتم تو این مدت خیلی بهش وابسته شدم چطور تونستی همچین کاری با من بکنه ؟ وجودم پر از غم بود دنیام تاریک شده بود اصلاً حال و روز خوشی نداشتم. ادامه دارد. کپی حرام.