مجله مجازی محفل
🔹تقویم رو که ورق میزنیم و میرسیم به ۱۶ مهر؛ مناسبت روز رو میزنه «روز جهانی کودک»
🔹محفل هر شماره یه یادداشت مخصوص داره که کاربردش برای بچههاست.
#محفل_کتاب
@mahfelmag
مجله مجازی محفل
🔹تقویم رو که ورق میزنیم و میرسیم به ۱۶ مهر؛ مناسبت روز رو میزنه «روز جهانی کودک» 🔹محفل هر شماره
🔸«فاطمه سادات شهروش» تو بخش «محفل کتاب» ما رو با چند کتاب کودک با موضوع اون شماره آشنا میکنه.
🔸«من پرستار هستم» یکی از اون کتابهاست که تو محفل «پرستار» معرفی شده. تو این کتاب بچهها با وسایل مورد نیاز پرستاری و کارهایی که یک پرستار انجام میده آشنا میشن.
🔸امروز بهونهٔ خوبیه که به این مطلب سر بزنید و با این کتابها آشنا بشید. شاید بچههاتون از خوندن داستانهایی با شخصیت پرستار خوششون بیاد.
#محفل_کتاب
#محفل_پرستار
@mahfelmag
🔻یه پیشنهاد محفلی🙃:
🔺چون امروز روز کودکه و موضوع محفل پرستاره؛ میتونید بشینید کنار بچههاتون و کمکشون کنید کاردستی ماکت پرستار درست کنن.
اینجوری میتونید هم بچهها رو خوشحال کنید و هم به این بهونه اونها رو با «پرستار» و وظایفش آشنا کنید.
🔻اگه دلبندانتون کاردستی درست کردن عکسش رو برامون بفرستید. حتما از دیدنش خوشحال میشیم😊
#محفل
#پرستار
@mahfelmag
🔷«زنعمو فرزانه هرجا میرفت مقنعهٔ مشکی سر میکرد. مهمانی یا تولد فرقی نداشت. زنعمو هولهولکی از همکارها خداحافظی میکرد و با همان مقنعهٔ مشکی مینشست بغل دست عمو توی پراید بژشان. همیشه دیر میآمد و زود میرفت. هیچوقت دلم نخواست پرستار شوم، اما روحیهٔ زنعمو فرزانه برایم جذاب بود. کمکم همهٔ ما به این نتیجه رسیدیم که روحیهاش خط و ربطی با شغلش دارد. این که هیچوقت ناراحتی نمیکرد.»
🔹برشی از روایت «رد اشک روی مقنعه مشکی» از «حکیمه سادات نظیری»
🔹 یادداشتی که از خونهٔ پرستارش بوی سوپ خامه به مشام میرسه و خستگیش رو با خنده میشوره میبره.
#محفل_روایت
#محفل_پرستار
@mahfelmag
مجله مجازی محفل
محفل یک بخش به نام «شوخ شیرین» داره. یادداشتهای این بخش طنز هستن.
یکی از یادداشتهای شوخ شیرین این شماره «تذکرة الاصناف» از « فرزانه زینلی» است در وصف و «ذکر نام پرستار دامه عزه»
#محفل_پرستار
@mahfelmag
مجله مجازی محفل
محفل یک بخش به نام «شوخ شیرین» داره. یادداشتهای این بخش طنز هستن. یکی از یادداشتهای شوخ شیرین این
زینلی تذکرهاش را اینگونه شروع کرده است:
«آن گذرانندهٔ شیفتهای فراوان، آن نجاتدهندهٔ مریضان و بدحالان، آن طفلکیِ همیشه خسته، آن غالبا سر جای خود در ایستگاه پرستاری نَنِشسته، آن به عموم مردم خدمتگزار، دارندهٔ عنوان کلی «پرستار»
#محفل_پرستار
@mahfelmag
🔸بعضی وقتها انتخاب بین دوراهیها سخته. بعضی وقتها وقتی مسیری رو انتخاب میکنیم؛ دلمون تو اون یکی مسیر هم میمونه.
🔸روایت دوم شمارهٔ ۱۰ محفل؛ روایت پرستاریه که به خاطر ترک نکردن مسئولیت، از عزیز دلش که نیاز به مراقبت داره میگذره و میره به عزیزهای مردم رسیدگی میکنه.
این پرستار چطور آروم میشه؟
چطوری با دلگرمی به کارش ادامه میده؟
🔸این رو «زهرا عطارزاده» تو «سهمیهٔ امروز» بهمون گفته.
#محفل_روایت
#محفل_پرستار
@mahfelmag
سلام. روزتون به خیر🌼
آشپزیها رو انجام دادین یا هنوز در تکاپوی آمادهکردن غذا هستین؟😉