❣️یزدان به تو عمری دگر و روز دگر داد
یک صبح دگر، ظهر دگر، شام دگر داد
پس سجده وصَدشکر که پیمانه نشدپُر
این روز مبارک که خدا لطف دگر داد🍃🍃🍃
❣️امروزتون پُر انررررژی
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
✍️ #دمشق_شهر_عشق
#قسمت_هفدهم
💠 گنبد روشن #حرم در تاریکی چشمانم میدرخشید و از زیر روبنده از چشمان بسمه شرارت میبارید که با صدایی آهسته خبر داد :«ما تنها نیستیم، برادرامون اینجان!» و خط نگاهش را کشید تا آن سوی خیابان که چند مرد نگاهمان میکردند و من تازه فهمیدم ابوجعده نه فقط به هوای من که به قصد #عملیاتی همراهمان آمده است.
بسمه روبندهاش را پایین کشید و رو به من تذکر داد :«تو هم بردار، اینطوری ممکنه شک کنن و نذارن وارد حرم بشیم!» با دستی که به لرزه افتاده بود، روبنده را بالا زدم، چشمانم بیاختیار به سمت حرم پرید و بسمه خبر نداشت خیالم زیر و رو شده که با سنگینی صدایش روی سرم خراب شد :«کل #رافضیهای داریا همین چند تا خونوادهایه که امشب اینجا جمع شدن! فقط کافیه همین چند نفر رو بفرستیم جهنم!»
💠 باورم نمیشد برای آدمکشی به حرم آمده و در دلش از قتل عام این #شیعیان قند آب میشد که نیشخندی نشانم داد و ذوق کرد :«همه این برادرها اسلحه دارن، فقط کافیه ما حرم رو بههم بریزیم، دیگه بقیهاش با ایناس!»
نگاهم در حدقه چشمانم از #وحشت میلرزید و میدیدم وحشیانه به سمت حرم قُشونکشی کردهاند که قلبم از تپش افتاد. ابوجعده کمی عقبتر آماده ایستاده و با نگاهش همه را میپایید که بسمه دوباره دستم را به سمت حرم کشید و زیر لب رجز میخواند :«امشب انتقام فرحان رو میگیرم!»
💠 دلم در سینه دست و پا میزد و او میخواست شیرم کند که برایم اراجیف میبافت :«سه سال پیش شوهرم تو #کربلا تیکه تیکه شد تا چندتا رافضی رو به جهنم بفرسته، امشب با خون این مرتدها انتقامش رو میگیرم! تو هم امشب میتونی انتقام رفتن شوهرت رو بگیری!»
از حرفهایش میفهمیدم شوهرش در عملیات #انتحاری کشته شده و میترسیدم برای انتحاری دیگری مرا طعمه کرده باشد که مقابل حرم قدمهایم به زمین قفل شد و او به سرعت به سمتم چرخید :«چته؟ دوباره ترسیدی؟»
💠 دلی که سالها کافر شده بود حالا برای حرم میتپید، تنم از ترس تصمیم بسمه میلرزید و او کمر به قتل شیعیان حاضر در حرم بسته بود که با نگاهش به چشمانم فرو رفت و فرمان داد :«فقط کافیه چارتا #مفاتیح پاره بشه تا تحریکشون کنیم به سمت مون حمله کنن، اونوقت مردها از بیرون وارد میشن و همهشون رو میفرستن به درک!»
چشمانش شبیه دو چاه از آتش شعله میکشید و نافرمانی نگاهم را میدید که کمی به سمت ابوجعده چرخید و بیرحمانه #تهدیدم کرد :«میخوای برگرد خونه! همین امشب دستور ذبح شوهرت تو راه #ترکیه رو میده و عقدت میکنه!»
💠 نغمه #مناجات از حرم به گوشم میرسید و چشمان ابوجعده دست از سرِ صورتم بر نمیداشت که مظلومانه زمزمه کردم :«باشه...» و به اندازه همین یک کلمه نفسم یاری کرد و بسمه همین طعمه برایش کافی بود که دوباره دستم را سمت حرم کشید. باورم نمیشد به پیشواز کشتن اینهمه انسان، یاد #خدا باشد که مرتب لبانش میجنبید و #قرآن میخواند.
پس از سالها جدایی از عشق و عقیده کودکی و نوجوانیام اینبار نه به نیت زیارت که به قصد جنایت میخواستم وارد حرم دختر #حضرت_علی (علیهالسلام) شوم که قدمهایم میلرزید.
💠 عدهای زن و کودک در حرم نشسته بودند، صدای #نوحه از سمت مردان به گوشم میرسید و عطر خنک و خوش رایحه حرم مستم کرده بود که نعره بسمه پرده پریشانیام را پاره کرد.
پرچم عزای #امام_صادق (علیهالسلام) را با یک دست از دیوار پایین کشید و بیشرمانه صدایش را بلند کرد :«جمع کنید این بساط #کفر و شرک رو!» صدای مداح کمی آهستهتر شد، زنها همه به سمت بسمه چرخیدند و من متحیر مانده بودم که به طرف قفسه ادعیه هلم داد و وحشیانه جیغ کشید :«شماها به جای قرآن مفاتیح میخونید! این کتابا همه شرکه!»
💠 میفهمیدم اسم رمز عملیات را میگوید که با آتش نگاهش دستور میداد تا مفاتیحی را پاره کنم و من با این ادعیه قد کشیده بودم که تمام تنم میلرزید و زنها همه مبهوتم شده بودند.
با قدمهایی که در زمین فرو میرفت به سمتم آمد و ظاهراً من باید #قربانی این معرکه میشدم که مفاتیحی را در دستم کوبید و با همان صدای زنانه عربده کشید :«این نسخههای کفر و شرک رو بسوزونید!»
💠 دیگر صدای #روضه ساکت شده بود، جمعیت زنان به سمتمان آمدند و بسمه فهمیده بود نمیتواند این جسد متحرک را طعمه تحریک #شیعیان کند که در شلوغی جمعیت با قدرت به پهلویم کوبید، طوریکه نالهام در حرم پیچید و با پهلوی دیگر به زمین خوردم.
روی فرش سبز حرم از درد پهلو به خودم میپیچیدم و صدای بسمه را میشنیدم که با ضجه ظاهرسازی میکرد :«مسلمونا به دادم برسید! این کافرها خواهرم رو کشتن!» و بلافاصله صدای #تیراندازی، خلوت صحن و حرم را شکست...
#ادامه_دارد
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🖌 رد مظالم💳💰 چیست؟
✅ پاسخ:
✍🏼 (مظالم اصطلاحاً به اموال و بدهىهايى گفته مىشود که انسان از روى ظلم و بىعدالتى از بندگان خدا گرفته و نپرداخته است، و حکم شرعى آن اين است که اگر صاحب آنها را مىشناسد بايد عين اموال را به آنها برگرداند، و اگر صاحب آنها را نمىشناسد و معلوم نيستند، اين اموال و بدهىها را بايد از طرف آنها به فقرا صدقه بدهد و براى اين کار احتیاط واجب آن است که از دفتر مرجع تقلید اذن بگيرد.
#احکام
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
ما اگه بمیریم هم باید اون دنیا زنگ بزنیم به مامانمون بگیم رسیدیم😂😁
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آموزش
ساخت جا شمعی 🕯
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ #رمان_دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_صد_وسی_ونه
بعد از حرف های فاطمه بود که سمیه گفت:تمام این حرف هارو گفتین،باز هم به نظر من بهترین شغل زن خانه داریه.
راحله نمی دانست از این سماجت سمیه عصبانی شود یا بخندد.
-دوباره که تو رفتی کنج خونه نشستی و گفتی این جا بهترین جای دنیاست.
اما سمیه از نظرش بر نمی گشت:نظر من همونیه که گفتم.نظر من اینه که تمام این حرف هایی که گفتین وظیفه ی فرعی زن هاست.وظیفه ی اصلی زن حفظ و حمایت از خانه و خانواده است.
ثریا خندید:بابا ای والله تو دیگه چقدر یه دنده ای.تو یه دنده بودن رو دست ماهم بلند می شدی.
ولی فاطمه هم از او حمایت کرد.
-نه بچه ها!اشتباه نکنین!حرف سمیه خیلی هم بیراه نیست.
راحله اخم هایش را درهم کشید.
-یعنی چی؟یعنی تمام این حرف هایی که زدی،کشک!همه اش باد هوا بود.
-نخیر.حرف من اینه که خانه دار بودن یا شاغل بودن زن،هیچ کدوم به تنهایی برای زن فضیلت نیست.مهم اینه که زن در هر جایگاهی که هست،وظیفه اش رو به خوبی انجام بده.والا نه زنی که کنج خونه می شینه و دست به سیاه و سفید نمی زنه،آدم خوبیه و نه اون که میره بیرون از خونه کار کنه و از زیر کار خونه فرار کنه،آدم خوبی می شه!به قول استاد ما برای زن مسأله این نیست که در خیابان و محیط اجتماعی و رفت و آمد در کنار مرد یا با مرد باشه یا نباشه.مسأله ی اصلی برای زن،اون چیزیه که ساختمان وجودی و آفرینش وی طلب می کنه و اون حفظ شخصیت زن و مراعات حقوق طبیعی اونه.
ثریا خندید:بابا ای والله تو دیگه چقدر یه دنده ای.تو یه دنده بودن رو دست ماهم بلند می شدی.
ولی فاطمه هم از او حمایت کرد.
-نه بچه ها!اشتباه نکنین!حرف سمیه خیلی هم بیراه نیست.
راحله اخم هایش را درهم کشید.
-یعنی چی؟یعنی تمام این حرف هایی که زدی،کشک!همه اش باد هوا بود.
-نخیر.حرف من اینه که خانه دار بودن یا شاغل بودن زن،هیچ کدوم به تنهایی برای زن فضیلت نیست.مهم اینه که زن در هر جایگاهی که هست،وظیفه اش رو به خوبی انجام بده.والا نه زنی که کنج خونه می شینه و دست به سیاه و سفید نمی زنه،آدم خوبیه و نه اون که میره بیرون از خونه کار کنه و از زیر کار خونه فرار کنه،آدم خوبی می شه!به قول استاد ما برای زن مسأله این نیست که در خیابان و محیط اجتماعی و رفت و آمد در کنار مرد یا با مرد باشه یا نباشه.مسأله ی اصلی برای زن،اون چیزیه که ساختمان وجودی و آفرینش وی طلب می کنه و اون حفظ شخصیت زن و مراعات حقوق طبیعی اونه.
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ #رمان_دختران_آفتاب ☀️
#فصل_سیزده
#قسمت_صدو_چهل
عاطفه هم ادامه داد:ـ مي گن كه حضرت فاطمه در شب ازدواج هم از حضرت علي مي خوان كه با هم به نماز بايستن و در اين شب خدا رو عبادت كنن. ديگه اين كه وقتي رسول خدا از او مي پرسن كه دخترم اكنون فرشته وحي در كنار منه و از جانب خدا پيام آورده كه هر چه بخواهي تحقق پذيرد! چه درخواستي از خدا داري؟ حضرت فاطمه مي فرماين: «لذتي كه از خدمت به خدا مي برم مرا از هر خواهشي بازداشته، مرا حاجتي جز اين نيست كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاي خداوند باشم.»فاطمه قرآن كوچكي را كه در دست سميه بود، گرفت، بوسيد و گفت: ـ در مورد اُنس آن حضرت با قرآن هم كه ديگه احتياجي به گفتن نيست. مي گن كه حضرت زهرا چنان اُنس با قرآن داشتن و مرتب در حال قرائت قرآن بودن كه موقع ورود به صحراي محشر و يا بهشت هم قرآن زمزمه مي كنن.
قبلا هم گفتم كه در همان خطبه فدك فرازهايي در معرفي و توصيف قرآنه كه در كلام عُلما هم بي نظيره!فاطمه مثل كسي كه براي خودش متأسف است، نفس عميقي كشيد و ادامه داد:ـ اين ها عبادت ها و اظهار بندگي هاي زني بود كه در علم و دانش هم سرآمد تمام زنان عالم بود
عبادت كه ديگه زن و مرد نداره. برعكس، به خاطر فراغت خانگي زنان و مسئله لطافت روحي و شدت عواطف، شكوه عبادت در خانم ها بيشتره! شايد به همين خاطر باشه كه در همه شخصيت هاي قرآني، فقط عبادت حضرت مريم توصيف شده و در احاديث قدسي هم صفت عبادت در ميان ائمه بيش تر از همه راجع به حضرت زهرا گفته شده. اين خطاب خدا به فرشتگان راجع به حالت عبادت حضرت زهرا كه الان گفتيم درباره هيچ يك از ائمه نيامده است.
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مداحی آنلاین - مناظره امام عسکری - آیت الله جواد آملی.mp3
2.91M
#میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#مبارک_باد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
مناظره امام حسن عسکری علیه السلام
🎤آیت الله جوادی آملی
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
ما شیفتۂ علے و آل اوئیم
توفیق بہ ڪار خیر از ایشان جوئیم
میلاد امام عسڪرے را امشب
تبریڪ بہ صاحب الزمان مےگوئیم
#میلاد_پر_برکت
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#بر_همگان_مبارک_باد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
4_5899869881569905268.mp3
6.98M
#میلاد
#امام_حسن_عسکری_علیهالسلام
#مبارک_باد
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
میره قدم قدم دلم سامرا
حرم کنار سفره کرم امام عسکری
🎤 حسین طاهری
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
هدایت شده از یاصاحب الزمان(عج)
سلام طبق این اعداد حاصل بدست میاد
گربه=۱۰
سگ=۱۵
خرگوش=۵
حلزون=۳