فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_اربابم
به رسم ادب اول
صبح رو با سلام
بر سرور و سالار شهیدان
آقا اباعبدالله شروع میکنیم
💎اَلسلامُ علی الحُــسین
🔹و علی علی بن الحُسین
💎وَ عــــلی اُولاد الـحـسین
🔹و عَـــلی اصحاب الحسین
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃
⭕️ مادرش ازبقالی برای پسرش بستنی خرید،اونم بستنی رو تو آستینش قایم کردولی وقتی رسید خونه،بستنیش آب شده بود
شهیدغلامعلی پیچک به مامانش میگه: بستنیم آب شد ولی دل بچه های توکوچه آب نشد
شهید#غلامعلی_پیچک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♥️🍃
بر روی بوم زندگی هر چیز میخواهی بکش
زیبا و زشتش پای توست تقدیر را باور نکن
تصویر اگر زیبا نبود نقاش خوبی نیستی
از نو دوباره رسم کن تصویر را باور نکن
خالق تو را شاد آفرید آزاد آزاد آفرید
پرواز کن تا آرزو زنجیر را باور نکن🌱
#حتما_بخونید👇🏻👇🏻👇🏻
✨💥روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!
💥همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...
💥در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست ؟
💥شیطان گفت : این نا امیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار
برده ام، برای همین اینقدر کهنه است.
💥💥💥💥💥💥💥
..........◦•●◉✿✿◉●•◦...........
...........◦•●◉✿✿◉●•◦..........
✨✨✨
✨✨✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الـــهــی...
دردهایی هست که نمی توان گفت
و گفتنی هایی هست که
هیچ قلبی محرم آن نیست
الــهـــی...
اشک هایی هست که با هیچ دوستی
نمی توان ریخت
و زخم هایی هست که هیچ مرحمی
آنرا التیام نمی بخشد
و تنهایی هایی هست که هیچ جمعی
آنرا پُر نمی کند
الـــهـــی...
تلاش هایی هست که جز به مدد تو
ثمر نمی بخشد
تغییراتی هست که جز به تقدیر تو
ممکن نیست
و دعاهایی هست که جز به آمین تو
اجابت نمی شود
الــهـــی
قدم های گمشده ای دارم که تنها
هدایتگرش تویی
و به آزمون هایی دچارم
که اگر دستم نگیری و مرا به آنها
محک بزنی،
شرمنده خواهم شد.
الــهـــی...
با این همه باکی نیست
زیرا من همچون تویی دارم
تویی که همانندی نداری
رحمتت را هیچ مرزی نیست...
یکی از کم نظیرترین آثار تاریخی شهر اصفهان، مجموعه تاریخی علی قلی آقا از اثرات هنری معماری و شهر سازی دوران صفویه است که در محله بید آباد واقع شده و شامل بازار و چهار سوق ، مسجد، مکتب خانه ، حمام، زور خانه و کاروانسرا و دکان های کسبه مختلف بوده که متاسفانه به مرور زمان قسمت هایی از این مجموعه تخریب و بجای آن بناهای جدید احداث شده است.
علی قلی آقا یکی از خواجهسرایان نیکوکار زمان شاه سلطان حسین صفوی بود که در زمان حیاتش، مسجد و حمام و بازار و سرا و چهار سوق زیبایی به نام خود و در محله بید آباد اصفهان ساخت. او برادر خسروآقا بود که حمام خسروآقا هم مشهور است.
تلفیق و کنار هم قرار گرفتن مسجد ، حمام و بازارچه از ویژگی محلات قدیمی اصفهان بوده است که در علی قلی آقا این ویژگی بیشتر به چشم می خورد
🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا آخر ببین یه دل سیر بخند
و به زندگی امیدوارتر شو.😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرامش آسمان شب سهم قلبتان باشد💫💫💫💫
و نورستاره ها روشنی بخش
تمام لحظه هاتون🌟🌟🌟
🌙"شبتون بخیر" 💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳سه قولی که خدا بهت داده!
مرا یاد کنید که شما را یاد کنم
📙بقره آیه ۱۵۶
شکرگذار باشید بر نعمتتان می افزایم!
📙ابراهیم
و تا مرا آمرزش میکنید شما را عذاب نخواهم کرد
📙غافر
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
📗ضرب المثل مارتوآستین پرورش دادن
روزی روزگاری در یک روستای کوچک مردی به نام احمد زندگی میکرد. او فردی نیکوکار و مهربان بود که همیشه در تلاش بود به دیگران کمک کند. احمد به قدری سخاوتمند بود که هر کسی در مشکلاتش به او مراجعه میکرد، او تمام تلاشش را میکرد تا به آنها یاری دهد.
یک روز، در حین گشتوگذار در جنگل، احمد با یک مار زخمی و بیمار روبهرو شد. مار از شدت درد ناله میکرد و به نظر میرسید به کمک احتیاج دارد. احمد که از دیدن حال مار دلش سوخت، تصمیم گرفت او را نجات دهد. او مار را به خانهاش برد و به آن غذا و مراقبت داد.با گذشت زمان، مار بهبود یافت و به احمد وابسته شد. احمد هر روز به او غذا میداد و با او بازی میکرد. اما با این حال، احمد هرگز به خطر واقعی مار فکر نکرد. او گمان میکرد که مار به خاطر محبتهای او، هیچگاه به او آسیب نخواهد زد.
روزی احمد به خانه برگشت و متوجه شد که مار به او نزدیک شده و نگاهی خشمگین دارد. او ناگهان ترسید و از خود پرسید که آیا این مار میتواند به او آسیب برساند؟ اما به خاطر محبت و مراقبتهایی که از او کرده بود، تصمیم گرفت به مار نزدیک شود و او را آرام کند.
اما ناگهان مار به سمت احمد حمله کرد و او را گاز گرفت. احمد که به شدت زخمی شده بود، با درد و ناامیدی گفت: “چرا این کار را کردی؟ من به تو کمک کردم!” مار در جواب گفت: “این ذات من است. من هیچگاه نمیتوانم از خودم فراتر بروم.”احمد با درد و اندوه دریافت که اعتماد بیجا به مار، او را به چنین سرنوشتی دچار کرده است. از آن روز به بعد، او به دیگران هشدار داد که نباید به کسی که ذات خطرناکی دارد، اعتماد کرد و همواره باید مراقب باشند که چه کسانی را به زندگی خود راه میدهند.
پیام داستان: این داستان نشان میدهد که چگونه اعتماد بیجا و ناآگاهی از ذات واقعی افراد میتواند منجر به آسیب و ضرر شود. از این رو، ضربالمثل “مار تو آستین پرورش دادن” به ما یادآوری میکند که در روابط خود باید هوشیار باشیم و از خطرات پنهان دوری کنیم.