☀️ #رمان_دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_هفتاد_وچهار
سمیه_ منظورم اينه كه تو نصفي از بحث رو به اين شكل شروع كردي كه زنها ضعيف ترن، زنها چي اند و چي نيستند. در صورتي كه اصلا من گيرم روي همين پيش فرضه كه كي گفته زنها ضيف تر از مردهان؟😐
فاطمه به علامت اين كه متوجه مشكل شده سرش را تكان داد:
- آيا شماها واقعا منكر اين هستين كه زنها به طور متوسط از لحاظ #قواي_بدني، از لحاظ #تدابيراجتماعي، از لحاظ #شمّ_اقتصادي و امور خارج از خانواده ضعيف تر از مردهان؟ ببينين بچهها من نمي فهمم كه چرا ما از واقعيتها ميخواهيم فرار كنيم يا اونها رو انكار كنيم؟ در صورتي كه اصلاً اين واقعيتها به خودي خود هيچ امتيازي نيستن. مگه هر كس زورش بيشتره، آدم بهتريه؟ شما به علوم تجربي هم كه مراجعه كنين روي ضعف جسماني زنها صحه گذاشتن.
✨در روايتي از معصوم داريم كه به مردها سفارش ميكنه مراقب دو قشر ضعيف جامعه باشن؛ كودكان و زنان.✨ يعني اين كه از قدرت بدنيشون در جهت ظلم به اونها استفاده نكنن.
من مسئله جديدي به ذهنم خطور كرد. بعد از تمام شدن صحبتهاي فاطمه گفتم:
_بچهها من فكر ميكنم مشكل اصلي ما به خاطر واژه «ضعيف» باشه. چون اين واژه در فرهنگ عمومي جامعه معناي خوبي نداره. والا هيچ كدام از ما شك نداريم كه زنها از مردها ظريف تر و لطيف ترند.
عاطفه دستش را بلند كرد:
- آقا يه پيشنهاد هم من دارم.😄☝️
همه نگاهها به سمت عاطفه برگشت.
آخر عاطفه اين دفعه خيلي ساكت بود. مثل اين كه هنوز ميدان دستش نيامده
بود. بالاخره بچهها با سكوتشان به عاطفه اجازه دادند تا ميدان را در دست بگيرد.
عاطفه - به نظر من، خوبه كه از اين به بعد به جاي جنس ضعيف، به زنها بگيم جنس ظريف!
كسي چيزي نگفت. ظاهراً هنوز كسي به نتيجه نرسيده بود كه عاطفه جدي ميگويد يا شوخي. عاطفه كه باز هم اين سكوت بي معنا را ديد، خودش سكوت را شكست:
- خوبه؛ سكوت علامت رضاست واين پيشنهاد به اتفاق آرا تصويب شد.
ولي كسي نخنديد بالاخره هميشه هم شانس با عاطفه نيست. فقط فاطمه بود كه يك نكته در تاييد حرفهاي عاطفه گفت:
- ببينين بچهها در #لفظ گير نكنين! واقعا هم اگر #ضعيف بودن زن به معناي
#توسري_خوردن و #ناتوان_بودن نباشه، بلكه به معني ظريف و لطيف باشه. كسي با اون #مخالفتي نداره. همون طور كه اگه به جاي اين كه به كسي بگيم قويه، بگيم قلدره، ممكنه خوشش نياد. بار منفي واژه ضعيف در فرهنگ ما راه پيدا كرده، منتها باز هم تاكيد ميكنم كه اين ضعف به معناي ناتوان و تو سري خور نيست.
چون به قول عاطفه سكوت علامت رضاست، به نظر ميرسيد كه بچهها هم قبول كرده اند كه زنها ظريف تر و لطيف تر يا به معناي ديگه ضعيف تر از مردهايند. اعتراض راحله هم به چيز ديگري بود. با لحني كه به نظر ميرسيد به چيزي مشكوك است يا از چيزي سر در گم است.
عاطفه - ببينم فاطمه مگه تو نگفتي كه اسلام با توصيههاي اخلاقي اش به جامعه سفارش كرده كه مراقب زنان و كودكان باشن؟ پس چرا به نظر ميرسه كه اسلام در احكام حقوقي اش زياد طرف زنها رو نداشته؟
فاطمه- مثلا؟
ولي عوض راحله، ثريا جواب داد:
- همين كه حق ارث مردها رو دو برابر زنها قرار داده!
براي چند لحظه فكر كردم كه «آهان؟ پس داره اتفاقاتي ميفته. ثريا بالاخره بعد از دو روز ميخواد وارد بحث بشه. » فاطمه هم به همين علت از حرف ثريا خوشحال شد و با آن اشتياق جواب ثريا را داد:
- خيلي خوب شد! فقط قدم به قدم بريم، باشه؟ با اين كه اين دو برابر كردن حق ارث براي مردها، هميشه صادق نيست ودر بعضي موارد زن مساوي مرد و در بعضي ديگر حتي زن بيشتر از مرد ارث ميبره ولي در اكثر موارد ارث مرد دو برابر زنه. و اين به خاطر اينه كه نفقه زن به عهده مردهاست. نفقه هم يعني اين كه خرج زن كاملا به عهده مرد است. خرج زن تا زماني كه ازدواج نكرده به عهده پدرش و بعد از ازدواج هم به عهده شوهرشه.
يه نظام حقوقي خوب هم، نظاميه كه بين وظيفه و حقوق نسبت درستي برقرار كنه. حال چون وظيفه خرجي به عهده مردهاست، سهم اون از ارث دو برابر زنه. تا در نهايت زن و مرد از #ارث به يه نسبت بهره ببرند. با يه حساب سر انگشتي ميتونیم نتيجه بگيريم زنها و مردها به يه اندازه از سهم الارث بهره برداري ميكنن.
ثریا- چطور چنين چيزي ممكنه؟!😳
فقط ثريا نبود، بلكه اين بار همه تعجب كرده بودند.
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ #رمان_دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_هفتاد_وپنج
💭آخر چه طور ممكن بود در حالي كه به نظر ميرسيد سهم الارث متوسط زنها نصف سهم الارث متوسط مردهاست، فاطمه ادعا كند كه اونها به يك اندازه از سهم الارثشان بهره ميبرند. اما فاطمه هم خيلي بي حساب و كتاب ادعا نمي كرد.
فاطمه - فرض ميكنيم كه ارث باقي مونده از يه نسل براي نسل دوم توي يه شهر، ۳ ميليارد تومان باشه. بر اساس قاعده فقهي تقسيم #ارث، به طور متوسط، سهم مردهاي نسل دوم ۲ميليارد تومان وسهم زنها يك ميليارد تومان ميشه. حالا اين مردها از اين ۲ميليارد كه به ارث برده اند به طور متوسط يك ميلياردش را پس انداز ميكنن ويك ميليار رو هم خرج خودشون و زن هاشون ميكنن. چون حق نفقه زن به عهده مردهاست و دست كم نيمي از اين پول خرج زنها ميشوند، پس هر كدوم يك ونيم ميليارد تومان از سهم الارث بهره برده اند. درسته؟!
عاطفه زد روي پاي فاطمه:
- معلومه كه سرت تو حسابه.😉
فاطمه- و اما دليل ديگه، در بسياري از موارد اگه پدري داراي شغلي باشه كه با سرمايه خودش كار ميكنه، به طور سنتي پسرها هم در همون شغل به پدر كمك ميكنن. پس نيمي از اين ازدياد سرمايه مديون تلاشهاي پسره. شايد اصلا اگر چنين امتيازي نباشه، پسر ديگه انگيزه اي براي كمك به پدرش و پيشرفت در اون كار نذاشته باشه و در نتيجه اصلا امر اقتصادي خانواده از هم پاشيده بشه. اين مسئله درسطح اجتماع هم به رشد صنايع و مشاغل و انتقال حرفهها لطمه ميزنه.
راحله-اين ديگه اغراقه!😕
اعتراض از راحله بود. ولي جوابش را
فهيمه داد، نه فاطمه.
فهیمه- نه اتفاقا كاملا درسته! چند دهه بيش از اين، چند كشور اروپايي چنين مسئله اي رو راجع به ارث تجربه كردن كه نزديك بود به قيمت گروني براشون تموم بشه. اونا قانوني رو تصويب كردن كه در اون ارث فرد فوت شده به دولت ميرسيد، نه به بچه هاش. دولت هم مايملك اون رو تصرف ميكرد. همين مسئله باعث شد كه انگيزه همكاري پسرها با پدرشون براي رشد اقتصادي سرمايه شون از بين بره. در نتيجه به طور ناگهاني صنايع و تجارت اين كشورها افت كرد. به حدي كه نزديك بود با بحران شديدي رو به رو بشن كه با لغو اين قانون بعد از چند سال اوضاع به روال عادي خودش برگشت.
بعد از اين كه فهيمه ادعاي فاطمه را ثابت كرد من هم دليل ديگه اي آوردم:
من- من فكر ميكنم يكي ديگه از دلايلي كه سهم الارث زنها نصف مردهاست، اين باشه كه زنها يك مرتبه در زمان ازدواج از سرمايه پدرشون استفاده كردن و جهاز گرفتن.
فاطمه با نظر من موافق نبود:
- #جهاز ربطي به #قوانين_اسلام نداره و به همين دليل هم ارتباطي به احكام ارث نداره!
اين بار راحله با زرنگي مسئله ديگري را پيش كشيد:
- با همه اين حرفها پس اسلام #شهادت دو زن رو معادل شهادت يه مرد قرار داده، مگه اين نشون دهنده اين نيست كه اسلام اطمينان كمتري به زن وعقلش داره؟😏
فاطمه- اول بگو ببينم شهادت در اين جا به اين معناست😊
راحله- این كه فردي، واقعه اي رو كه ديده يا شنيده، گزارش بده.
فاطمه- حالا بگو ببينم چرا قرآن امر ميكنه كه براي گواهي دادن به كاري، حضور دو مرد لازمه، چرا يك مرد رو كافي نمي دونه؟😉
راحله شانه هايش را بالا كشيد:
- حتما به اين علته كه اگه يكيشون دروغ گفت، يكي اصلاح كنه.🙁
فاطمه- اشتباهت همين جاست! 👌چون #شرط قبولي شهادت #عدالته! اگه عدالت و اطمينان نباشه، هزار نفر هم شايستگي شهادت دادن روندارن. پس حتي با اين فرض كه شهود عادل باشن، بازهم دو نفر بايد شهادت بدن.
فاطمه چندلحظه صبركرد تا راحله فكر هايش را بكند. اما راحله نمي خواست معطل شود.
- پس علتش چيه؟
فاطمه- علتش اينه كه #اساس_شهادت برمبناي حس ومشاهده است وقبول دارين حسهاي مختلف بدن آدمي، مثل ديدن وشنيدن و... خطا پذيره! اسلام اين قانون رو وضع كرده تا اين درصد خطا رو بياره پايين، يعني اگر يكي از اونها اشتباه كرد، اون يكي اصلاحش كنه.
- حالا فرقش در مورد زنها چيه؟
- حكما گفته اند «الحب يعمي ويصم» يعني #محبت شخص را كروكور ميكنه. اين كري وكوري كه در حقيقت اتفاق نمي افته! اين كنايه از اينه كه محبت يانفرت شديد به طور #ناخودآگاه تاثيري روي حسهاي مختلف انسان داره. از طرف ديگه هم ميدونيم كه نوع زن در مقايسه با نوع مرد از احساسات وعواطف بيشتري برخورداره كه البته استثنا هم داره. حيا وترس هم همين طور. در زنها بيشتر از مردهاست.
ثريا پرسيد:
- حيا وترس چه ربطي به شهادت زنها دارن؟😐
فاطمه- ربطش اينه كه يه زن وقتي در برابر #صحنههاي_غيراخلاقي قرار ميگيره، به خاطر #حيايی كه داره، #كاملا صحنه را نگاه نمي كنه. به همين دليل گواهي او نسبت به #ارتكاب_فحشا خطا پذيرتره!
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1