حکایتی از سنگرساز بی سنگر فاطمیون...
حسن آقا فرزند بیماری داشت که چشم و قلبش مشکل داشت او نذر کرده بود اگر فرزندش خوب شود سرباز بی بی زینب(س) شود.
افغانستانی ای که ساکن ورامین بود و زندگی فقیرانه اما شرافتمندانه ای داشت و پدرش نیز مدافع حرم بود. وظیفه او خاکریز زدن بود.
در جبهه تدمر بودند که سلیمی را فرستادند تا برای بچه ها خاکریز بزند، دشمن آتش میریخت و گلوله ها از هر طرف به سمت لودر حسن آقا سرازیر شده بود؛ هر طور شده خاکریز را زد، بچه ها آمدند و مستقر شدند اما درگیری تشدید شد و باید او خاکریز بیشتری میزد
اینبار جلوتر از خط رفت اما لودرش را زدند و او آسمانی شد.
بعد از شهادت سلیمی، نیروهای خودی مجبور به عقب نشینی شدند و پیکر شهید حدود ۴۵ روز زیر آفتاب بود، تا اینکه عملیاتی طرح ریزی شد، بچه ها جلو رفتند تا به پیکر چاک چاک شده رسیدند و او را به عقب آوردند.
شهید مدافع حرم🕊🌹
#حسن_سلیمی
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺