eitaa logo
مَه گُل
621 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ ☀️ صدا، صداي فاطمه بود كه مثل شعله كبريتي آتش زد به جان و دل همه بچه ها. ـ و براي فرزندان هيچ چيزي سخت تر از اندوه مادر نيست. و امشب مادرمون محزون و عزاداره. نمي خواين به او تسليت بگين؟بعد بچه ها بودند كه با دست و لباسشان جلوي دهانشان را گرفته بودند تا هيچ كس جز حضرت زهرا، صداي «مادر، مادر» شان را نشنود ...  بچه ها سرهايشان را پايين انداخته بودند و در خود فرو رفته بودند. اما شور و هيجان صحن و حياط حرم لحظه به لحظه بيشتر مي شد. جمعيت يك نفس و پياپي سينه مي زدند. انگار هر چه به صبح نزديك تر مي شديم، شور و شيون آن ها هم بيشتر مي شد  امشبي را شه دين در حَرَمش مهمان است، مكن اي صبح طلوع صبح فردا بدنش زير سُم اسبان است، مكن اي صبح طلوع تأثير اين شعر بود يا چيز ديگري، احساس مي كردم كه دلم مي خواهد اين شب هيچ وقت صبح نشود. انگار دلم مي خواست كه اين شب تا صبح قيامت كش بيايد.  شايد هم به همين دليل بود كه مرتب و همراه جمعيت زير لب تكرار مي كردم «مكن اي صبح طلوع، مكن اي صبح طلوع».خدام حرم به زحمت سعي مي كردند كه جمعيت را آرام و براي نماز صبح آماده كنند. بچه ها به آرامي از جاي برخاستند و براي نماز صبح آماده شدند بعد از نماز، بچه ها با حَرَم وداع كردند و رفتيم بيرون. دمِ در كمي مكث كردم و دوباره به سمت حَرَم برگشتم. فاطمه هنوز ايستاده بود. انگار دل نمي كند از حَرَم. فضاي حَرَم ديگر فضاي شب ها و روزهاي قبل نبود. همه چيز تغيير كرده بود.   انگار تازه مي فهميدم كه امام رضا فرزند كدام مادر بوده اند! وقتي خواستم از كنار فاطمه رد شوم و به سمت بچه ها بروم، ديدم فاطمه زمزمه مي كند:امشب شهادتنامه عشاق امضا مي شود فردا زخون عاشقان اين دشت دريا مي شود بعد هم با لحن حسرت باري ادامه داد:«اللّهم ارزقنا شهادتَ في سبيلك» ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1