☀️ #رمان_دختران_آفتاب ☀️
#قسمت_صد_وسی_وشش
-حالا تو مشکلت سر همین دو کلمه است؟!خیلی خَب عوضش می کنیم.
-نه!مشکل من اینه که تفاوت های زن و مرد عمیق تر از اون حرف هاست که بشه اون هارو فقط در فضای خونه مؤثر دانست.پس نباید از اون ها توقع و انتظار یکسان و برابر داشته باشیم.
-مثلاً چه تفاوت هایی؟محدوده ی این تفاوت ها تا کجاست؟...اصلاً تو معلوم هست که کدوم طرفی؟به چه نظری معتقدی؟
-من هیچ طرف نیستم،نظر خاصی هم ندارم فقط می گم این چیزیه که الان سال هاست دانشمند ها دارن به خاطرش دعوا می کنن.ولی هنوز هم به نتیجه ی کامل نرسیدن که بالاخره حد و حدود این تفاوت ها تا کجاست.چه قدرش واقعیه،چه قدرش تلقینیه؟کدومش ثابته،کدومش به وضعیت فرهنگی بر می گرده؟مثلاً تا حالا به این نتیجه رسیدن که حالت تهاجمی در موجودات نراز انسان گرفته تا حیوان،بیشتر از موجودات مادست.یا این که جنس ماده قابل دوام تره.با این که بیشتر خیلی از این تولد ها نر هستن،اما تعداد موجودات ماده درکهنسالی بیشتر از موجودات نره.یا اینکه افراد ناقص الخلقه در بین نوزاد های نر،بیشتر از نوزا دان مادست و نواقص ارثی در نوزادان نر بیشتره.حتی ماده ها تحملشون در مقابل درد و مقاومتشون در مقابل بیماری بیشتر از نر هاست.از لحاظ بدنی هم نرها عموماًبلند تر و سنگین تر از ماده ها و اندامشون عضلانی تره.
راحله کمی صبر کرد.انگار روی حرف های فهیمه فکر می کرد.مسلماً هیچ کدام از حرف های فهیمه قابل انکار نبود.راحله هم چیزی را انکار نکرد. فقط یک لیوان آب برای خودش ریخت و آرامآرام آن را مزه مزه کرد.
#ادامه_دارد...
نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند
(◕ᴗ◕✿)_________🍃🌹
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1