بخشی از کتاب
ای انسان! یقین بدان که ثروت پرستان را هیچ میهنی نیست، و مال اندوزان را وطنی و ملّتی و امّتی.
سودْ تنها وطنِ معتبر ثروت پرستان است؛ و هر جا که سودِ بیشتر، وطنِ محبوب تر.
پس، مردِ از دریا بر آمده، پنجره ی کلبه ام را گِل اندود کرد و گفت: جوان! حصار را فرو بگذار و با تمامیِ وسعتِ دید خویش بنگر؛ و به خاطر بسپار که قناعت دنائت است، حتّی قناعت در دیدن خوبی های جهان، همچنان که قناعت در عبادت؛ چندان که در لحظه هایی از یاد ببری که سراپای وجودت، پیوسته باید در عبادت باشد. بازی را با عبادت، خوردن و نوشیدن را با عبادت، نگریستن را با عبادت و راه رفتن و اندیشیدن را با عبادت در آمیز؛ خمیری یکپارچه از عبادت و غیر آن. این است آنچه من آمده ام تا به انسان تعلیم بدهم.
#سه_دیدار_با_مردی_که_از
#فراسوی_باور_ما_می_آمد
#نادر_ابراهیمی
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋