30.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 انیمیشن سینمایی رستم و سهراب
🌹 ژانر : هیجانی ، اکشن
🌹 قسمت اول
🌻 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🌻
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
👏👏👏برنده اردیبهشت ماه تست هوش مه گلی👇👇👇
❤️ ❤️
❤️ ❤️
❤️
🦋 اقای حمیدرضانادی 🦋
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
پنجشنبه و بوی 🍃🍃🍃🍃🍃
حلوای خیرات
یاد آدم های رفته
پنجشنبه و عکس
های یادگاری
دلتنگی های اجباری
پنجشنبه و این همه
خاطره ها
روحشان شاد ...
شبتون به خیر
جمعه ی خوبی داشته باشید❤️🌼❤️
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌹🍃به توکل اسم اعظمت، بسم الله الرحمن الرحیم
🌹🍃سلام روزتون بخیر، دلشون شاد، لبتون خندون
🌹🍃زندگى، مانند آواز خواندن پرندگان است، به اینکه چه کسی به آوازتان گوش میدهد یا چه فکر میکند اهمیتی ندهيد، تنها با تمام وجودتان زيباترين نغمه تان را بسراييد..!
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
°• دارو ندار ما تویی ....
°• آقا بهار ما تویی .....
🌻 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🌻
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
نگذارید
گوشهایتان گواه چیزی باشد،
که چشمهایتان ندیده.
مهم تر اینکه
نگذارید زبانتان چیزی را بگوید،
که قلبتان باور نکرده...
یا سخنی داشته باش،
دلپذیر
یا دلی داشته باش،
سخن پذیر..
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋
#رمان_داستانی_مزد_خون
#بر_اساس_واقعیت
#قسمت_یازدهم
سید هادی و بچه هامون اکثرا رفته بودن تبلیغ و من چند روزی بود توی حجره تنها بودم و بخاطر همین تنهایی خیلی حس و حال خوردن غذا رو نداشتم از اون طرف هم حسابی مشغول درس خوندن بودم و همین باعث شد که خیلی شدید مریض بشم...
اینقدر حالم بد بود که فقط خدا میدونه مثل یه جنازه افتاده بودم وسط حجره...
که شیخ منصور به دادم رسید یک هفته ی تمام مواظبم بود و لحظه ای تنهام نگذاشت هر چقدر میشد از محبت و ابراز لطف می تونست انجام داد...
قبلا هم دقت کرده بودم بچه های شیخ منصور معمولا وقتی کسی مریض میشد یا مشکلی داشت خصوصا وقتایی سید هادی نبود مدام بهشون رسیدگی میکردن، این حالت برای بچه های شهرستانی بیشتر بود.
من از همون روز اول که وارد حوزه شدم کاری به شیخ منصور و بچه هاشون نداشتم ، اما با این کارش خیلی ازش خوشم اومد و نسبت بهش حس خوبی پیدا کردم...
ولی هنوز نمیدونستم چرا اون روز سید هادی و شیخ مهدی یه جور خاصی باهاش برخورد کردن!!!
بعد از این ماجرا حشر و نشر ما با شیخ منصور بیشتر شد و طی این مدت سید هادی که همیشه به توصیه مهدی حواسش به من بود، متوجه این قضیه شد...
من چون به نظرم شیخ منصور هم یه طلبه ای بود مثل ما! با این رفت و آمد نه تنها مشکلی نداشتم که خیلی خوشحال هم بودم چون شیخ منصور خیلی بهم بهاء میداد و تحویلم میگرفت و با الفاظ خاص صدام میکرد و این حس خیلی خوبی داشت...
واقعا انتظار نداشتم و دلیلی نمی دیدم که سید هادی بخاطر این رفت و آمد واکنشی نشون بده! اما خلاف انتظار من سید هادی یه بار کشیدم کنار و گفت: مرتضی جان شنیدی میگن بعضیا با پنبه سر میبرند، خیلی حواست به افرادی که دور و برشون می پلکی باشه !
واقعا متوجه صحبتش نشدم با حالت یادآوری یه نکته ی اخلاقی و مثلا خیلی متواضعانه گفتم: آقا سید هادی خود شیخ مهدی مدام به من تاکید میکرد که زود راجع به دیگران قضاوت نکنیم! من هم طی این چند بار رفت و آمد چیز خاصی یا نکته ی بدی از این بندگان خدا ندیدم! چرا شما اینجوری میگین از شما توقع نداشتم حقیقتا آقا سید!!!
سید هادی با لبخند خاصی که بیشتر این حالت رو می رسوند چقدر ساده ای پسر! گفت: ذبح تفکر! مثل ذبح سر انسان نیست! که درد و سر و صداش بلند شه! کم کم و با روش های خاص انجام میشه!
شما آقا مرتضی هنوز سال پایینی هستی و نسبت به خیلی مسائل نا آگاهی! اما از من که سالهای زیادی توی حوزه آدم های متفاوتی دیدم این رو داشته باش، هر محبتی نشانه ی دوستی نیست! گاهی تعارف آب یعنی شاید می خوان تو را به مسلخ ببرن!
متعجب نگاهش کردم و با کنایه گفتم: یعنی حاج آقا منظورتون اینه نسبت به اطرافیانم بدبین باشم!!!
عمامه اش رو کمی جابه جا کرد و دستی به محاسنش کشید و گفت: اخوی بدبینی یکی از عیوب بزرگه که خدانکنه دچارش بشیم!
بعد نفسش رو که توی سینه اش حبس کرده بود رها کرد و ادامه داد: منظورم این بود چشم هات رو باز کن و دقیق ببین کی و برای چی بهت محبت می کنه!
آقا مرتضی به قول فاضل نظری:
ای گل گمان مکن به شب جشن می روی
شاید به خاک مرده ای ارزانی ات کنند!!!
یک نقطه بیش فرق رحیم و رجیم نیست
از نقطه ای بترس که شیطانی ات کنند!!!
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه ای است که قربانی ات کنند!!!
به این میگن بصیرت و هوشیاری که یکی از ویژگی های مومنه!
دیگه واقعا داشتم شاخ در میاوردم!
گفتم: سید هادی جان! این حرفها چیه برادرم!
این بندگان خدا که چیزی از من نخواستند! حرفی نزدند! من جز خوبی چیزی ازشون ندیدم! اینها هم مثل ما طلبه ان حاجی!
آخه ما به هم لباسمون اینجوری بگیم تکلیف بقیه چیه!
اصلا گیرم هدفی هم داشته باشن!
به نظر من آدم یه جایی خودش رو خرج می کنه که به درد بخوره! منِ طلبه ی سطح یک به چه درد اینها می خورم که بخوان هدفمند بهم محبت کنن!!!!
ادامه دارد....
نویسنده:#سیده_زهرا_بهادر
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋
امروز رفتیم بیلیارد طرف گفت تازه کاری؟ گفتم چون توپام تو سوراخ نمیره فهمیدی؟ گفت نه چون رو میز وایسادی داری توپارو شوت میکنی سمت گل میگم.😁
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🦋🦋🦋🦋