.
💎 یک ماهی دیگر لطفا
اسم آقای قاضی به گوشش خورده بود
شخصی که در نجف زندگی میکند اهل توحید است شاگردانی دارد و....
به ذهنش رسید برود نجف و او را ببیند شاید گرهای از کارش باز شود...
مدتها بود خودش را به ریاضتهای سخت مشغول کرده بود؛ به مرده شویی رو آورده بود تا بیشتر سختی بکشد.
صاحب کراماتی هم شده بود ولی احساس میکرد راه درستی را پیش نگرفته!
خدمت آقای قاضی رسید.
آقای قاضی پرسید:«همسر داری؟»
گفت: «نه ولی مادر و خواهری دارم.»
پرسید:«روزی آنها را چطور به دست میآوری؟!»
گفت:«هر چه بخواهم فورا برایم حاضر میشود مثلا ببینید ..» و با دست اشارهای به رودخانه کرد.
بلافاصله یک ماهی از آب پرید و افتاد جلوی پای آن دو.
آقای قاضی لبخندی زد دردش را فهمید: «اینجور که نمیشود. مسلمان باید شغل داشته باشد کار کند یک ماهی دیگر لطفا.»
هرچه اراده کرد و زور زد خبری از ماهی نشد،
شصتش از ماجرا خبردار شد.
خدا روزیاش را می رساند اما او باید وظیفه خودش را انجام می داد فهمید که برای بودن کنار آقای قاضی هم باید کار و بندگی پیشه کند نه ریاضت ساختگی...
📔 استاد، صد روایت از زندگی آیت الله سید علی قاضی (ره)، ص۲۷
#داستان_کوتاه
🔰https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌸🍃
🍃
🔖 گزنه و خواص آن
از گیاهان بسیار مفید جهت درمان بیماران مبتلا به بیماری های پروستات گیاه گزنه می باشد.انجره نام دیگر،گیاه گزنه است.
درمیان گیاهان دارویی وصنعتی ،گزنه یکی از پر مصرف ترین آنها به شمار می آید.در پشت برگهاو ساقه های این گیاه خارهای بسیار ریزی قرار دارند که در صورت تماس با بدن انسان سبب سوزش و التهاب می شود.
در کتب طب ایرانی برای گزنه خواصی ازقبیل مدر بول،شیر وعرق ،پاکسازی سینه وریه را ذکر کرده اند.از خاصیت تصفیه کنندگی گزنه برای پاکسازی دستگاه اداری وپروستات ازعفونت استفاده می شود. تخم گزنه نیزبرای تصفیه وپاک سازی مثانه از عفونت وخون بسیار مفید است.
معمولا مصرف ۳تا۷ روز گیاه گزنه برای این منظور کافی است ولی ممکن است در برخی بیماران نیاز به مصرف طولانی تر وجود داشته باشد. لازم به یاد آوری است برای رساندن خواص تخم گزنه به دستگاه ادراری بایستی آن راهمراه قدومه شیرازی مصرف نمود.
کسانی که می خواهند دم کرده گزنه رامصرف نمایند،باید پنج گرم گزنه رادرفنجان آب جوش دم کنند ومصرف نمایند.
✔️گیاه گزنه ادار آور خوبی است وقند خون رادرافراد دیابتی کاهش می دهد. شیر را زیاد می کند.
✔️دربیماری های ریوی سینه را نرم و خلط را از بین می بردو تنگی نفس رانیزتسکین می دهد.
✔️خوردن برگ پخته گزنه با ماءالشعیر(جوشانده جو)جهت امراض سینه و تنگی نفس بسیار مفید است.
✔️ضماد برگ گزنه جهت باز شدن دمل و قطع زگیل مخصوصا با عسل موثر است.
🖋 دکتر محمد عسكر فراشاه (متخصص طب سنتي)
🌿طب سنتی ایرانی 🌿
🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
🌸🍃
📚لذت زندگی
یک گروه از دوستان به ملاقات استاد دانشگاهی رفتند.
گفتگو خیلی زود به شکایت در مورد استرس و تنش در زندگی تبدیل شد.
استاد از آشپزخانه بازگشت و به آنان قهوه در چند فنجان مختلف تعارف کرد؛ فنجان شیشهای، فنجان کریستال، فنجان چینی، بعضی درخشان، تعدادی با ظاهری ساده، تعدادی معمولی و تعدادی گرانقیمت.
وقتی همه آنان فنجانی در دست داشتند، استاد گفت: اگر توجه کرده باشید تمام فنجانهای خوشقیافه و گران برداشته شدند در حالیکه فنجانهای معمولی جا ماندند!
هر کدام یک از شما بهترین فنجانها را خواستید و آن ریشه استرس و تنش شماست!
آنچه شما واقعاً میخواستید قهوه بود نه فنجان!
اما با این وجود شما باز هم فنجان را انتخاب کردید!
اگر زندگی قهوه باشد پس مشاغل، پول، موقعیت، عشق و غيره، فنجانها هستند!
فنجانها وسیلههایی هستند که زندگی را فقط در خود جای دادهاند.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
📘#حکایت_پندآموز
مرد بازاری خلافی کرد و حاکم
او را به زندان انداخت.
زنش پیش یکی از یارانش رفت و گفت
چه نشسته ای که دوستت پنج سال به
محبس افتاد، برخیز و مرامی به خرج بده.
مرد هم خراب مرام شد و یک شب از دیوار
قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و
خودش را به سلول رفیقش رساند.
مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود
باش زنجیرها را باز کن که الآن
نگهبان ها می رسند.
دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام،
از دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها
گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
سپس زنجیرها را باز کرد.
به طرف در که رفتند، مرد گفت می دانی
چه خطری کرده ام، از دیوار قلعه بالا آمدم،
از بین نگهبان ها گذشتم، برای نجات تو
خودم را به خطر انداختم.
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب
خودشان را بالا بکشند.
مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از
دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها
گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
با دردسر خودشان را بالا کشیدند.
همین که خواستند از دیوار به پایین بپرند،
مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام، از
دیوار قلعه بالا آمدم، از بین نگهبان ها
گذشتم، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم.
مرد زندانی فریاد زد نگهبان ها، نگهبان ها،
بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد!
تا نگهبان ها آمدند، مرد فرار کرده بود.
از زندانی پرسیدند چرا سر
و صدا کردی و با او فرار نکردی؟
مرد گفت پنج سال در حبس شما باشم،
بهتر است که یک عمر زندانی منت او باشم...
بهشت هم با منت، جهنمی بیش نیست
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1