eitaa logo
مـ ح ـیا
110 دنبال‌کننده
39 عکس
9 ویدیو
0 فایل
همزمان با #روز_جهانی_حجاب پویش محیا ، وابسته به کانال دختران چادری @clad_girls 😍😍 خاطرات و دلنوشته های مربوط به حجاب 💖 ارسال خاطرات ↙ @Farhangy_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
💟 با سلام وقتتون بخیر باشه🌻 خواستم امروز یه خاطره خیلی شیرین خودمو با چادر بگم. من تا یه سال پیش مانتویی بودم ولی با حجاب؛ هر موقع مغازه و سوپر مارکت میرفتم،فروشنده ها موقعی که میخواستن بقیه پولمو بدن میگفتن دخترم بفرما . 👧🏻 یه روز با چادر رفتم سوپر مارکت و موقعی که فروشنده میخواست بقیه پولمو بده گفت خانم بفرما🧕🏻 اون لحظه احساس خانم بودن و بهم دست داد بجای اینکه دختر یه غریبه باشم🙂 از اون موقع تا حالا چادری شدم 😎 و نسبت به وقتی که مانتویی بودم ،ه خیلی بیشتر مورد احترام بقیه قرار میگیرم 👌 هر موقع وارد یه مکان شلوغ میشم آقایون همه کنار میان تا من رد بشم😌 در حالیکه موقعی که مانتویی بودم کسی براش مهم نبود که یه خانم میخواد رد بشه بین این همه آقا 😏 کلا از موقعی که چادری شدم واقعا احساس با ارزش بودن میکنم. نه تنها پیش بقیه بلکه پیش خدا هم همینو حسو دارم 😇 اینم از خاطره ی قشنگ من🙂💛 یاعلی✋🏼 _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
مـ ح ـیا
یکی از اعضامون .... یه خاطره خیلی جالب فرستادن ... خیلی جالبه ! میدونم دغدغه خیلیاتون و برای بعضیها
سلام ✋ الوعده وفا .... 😃 با حوصله بخونید ‼️ این خاطره خیلی قابل تامله .... ❗️❗️
مـ ح ـیا
سلام ✋ الوعده وفا .... 😃 با حوصله بخونید ‼️ این خاطره خیلی قابل تامله .... ❗️❗️
💠 ؟ ⬅️ قسمت اول ➡️ 💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 یادمه کلاس سوم بودم ۹ سالم بود تازه به سن تکلیف رسیده بودم و حسابیییی مقید به حجاب و محرم و نامحرم بچه اول خانواده بودم و خانوادم خیلیی مذهبی نبودن ! مادرم چادری بود و نمازخون اما خب خیلی مقید نبودیم🌱 خب حالا بگذریم از فرعیات داستان منو از ۹ سالگیم شروع میشه و کلاس چهارم چون من نیمه اولی بودم و نسبت به همه هم سن و سال هام زودتر رفتم مدرسه یعنی به عبارتی کلاس سوم که بودم ۸ سالم بود القصه من از همون کلاس سوم و ۸ سالگی عاشققق چادر بودم 😍 یه عشق وصف نشدنی 🥰 اما... اون زمان واسم یه عشق محال بود دست نیافتنی...🌱 اون موقع همش به خانواده اصرار میکردم که برام چادر بگیرن ولی چون جثه کوچیکی داشتم میگفتن نه تو نمیتونی چادر رو جمع کنی هنوز واست زوده 🙁 خیلی اصرار کردم ولی اون سال به چادر نرسیدم توی این یک سال حجابم رو با روسری نگه می‌داشتم🤕 لباس های آنچنان بلندی هم نمیپوشیدم ... مخصوصا وقتی میرفتیم خونه آشنا ها توی شهرهای دیگه خیلی برام سخت بود خب🤦🏻‍♀ یادمه یکی از همین وقت هایی که خونه یکی از آشنا ها رفته بودیم .... _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
مـ ح ـیا
💠 #چیشد_چادری_شدم ؟ ⬅️ قسمت اول ➡️ 💫بسم الله الرحمن الرحیم 💫 یادمه کلاس سوم بودم ۹ سالم بود تاز
💠 ؟ 🔷 ... همون موقعی که تازه محجبه شده بودم😍 شب خوابیدیم خونشون 🥱 اونا هنوز منو بچه حساب میکردن☹ واسه همین جایی خوابیدیم که همه در رفت و آمد بودن شب که خب هیچکس نبود اونجا👌 ولی وقتی صبح میشد چون اون قسمت رو به روی آشپزخونه بود همه جمع شده بودن همین قسمت خونه صبح که پاشدم دیدیم شالی که دیشب باهاش خوابیدم سرم نیست😣😞 فهمیدم دیشب وقتی خوابیدم از سرم در آوردنش به نظر خودشون بهم کمک کرده بودن بهم محبت کرده بودن😏 ولی نظر من این نبود 😭 این بدترین کاری بود که میتونستن در حق من انجام بدن😭 بعد از اون خیلی گریه کردم خیلی😢😔 همش میگفتن خب تو که هنوز بچه ای یا بزرگ نشدی و... ولی من میدونستم من بزرگ شدم من واقعا بزرگ شدم ❗️ ولی آخه چرا اونا اینو نمیدونستن؟😭 یه چند بار دیگه هم همچین قضیه ایی تکرار شد مثلا من خواب بودم و مهمون اومده بود خونمون و منم بیدار نکرده بودن 😕 و باز هم گریه و گریه و گریه .... رسید به زمانی‌ که شدم ۹ ساله و رفتم کلاس چهارم آخرای کلاس چهارم بود بالاخره برام چادر گرفتن😍😍😍😭 خیلی خوشحال بودم🤩 ولییی فقط اجازه اینو داشتم که وقتی میرم مدرسه سرم کنمش🙁 ولی این خودشم خیلیییی پیشرفت بزرگی بود 😍 بالاخره به آرزوم رسیده بودم و هر روز با چادر میرفتم مدرسه ....🏢 ... _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
مـ ح ـیا
💠 #چیشد_چادری_شدم ؟ 🔷 #قسمت_دوم ... همون موقعی که تازه محجبه شده بودم😍 شب خوابیدیم خونشون 🥱 اونا ه
💠 ؟ 🔷 .... حسی که دفعه اول موقع بیرون رفتن با چادر داشتم وصف نشدنی بود 😍😭 نگاه های بچه ها که به چادرم نگاه میکردن بعضی ها تشویقم میکردن و بعضی ها میگفتن بچه رو چه به چادر ولی من عاشق چادرم بودم حرف هیچ کسی نمیتونست من رو از چادرم دور کنه یه مدتی گذشت دیدم نه اینطوری نمیشه من چرا فقط میتونم با چادرم برم مدرسه؟ خب تو مدرسه که نامحرمی نیست منم صبح به صبح از در خونه سوار ماشین میشم و در مدرسه پیاده در این مدت تنها نامحرمی‌ که میبینم راننده سرویس مدرسه بود _آخه چرا نمیشه؟ من بزرگ شدم دیگه ۹ سالمه چرا نمیزارید وقتی میرم بیرون چادر بپوشم؟😭 خیلی وقت ها بود که گریه میکردم فقط برای اینکه اجازه داشته باشم با چادر برم بیرون ولی به‌جز معدود زمان ها خیلی کم پیش میومد اجازه بدن سنم کم بود ولی بازم با همین سن کمم عاشق چادرم بودم دیگه دوری ازش واسم سخت بود تصمیم آخرم رو گرفتم ✌😍 موقع بیرون رفتن از خونه یادمه داشتیم میرفتیم خونه یکی از فامیل های نزدیکمون _گفتم مامان: میشه با چادرم بیام منم؟ +مامانم گفت: نه _خیلی ناراحت شدم😞 ولی دیگه ریحانه است و راه های عجیب غریب خودش واسه حفظ چادرش🙈😅 _یا من رو با چادرم میبرید یا اصلا باهاتون نمیام این حرف از من عجیب بود من خیلی از تنهایی میترسیدم اون موقع هم میترسیدم هااا ولی می ارزید به اینکه بتونم با چادر برم خانوادم باورشون نمیشد من تنها تو خونه بمونم ولی من تصمیمم رو گرفته بودم ولی نه نشد اینم کار ساز نبود آخرشم با گریه و ناراحتی زیاد منو بدون چادر با خودشون بردن😭 چند وقت بعد نزدیک عید تو شهرمون یه نمایشگاه لوازم خانگی و... باز شده بود دوباره من 😅😂 _مامانننننن میتونم با چادرم بیام ؟ نگا داره بارون هم میاد هاااا چادر ازم محافظت میکنه خیس نشم مامانم گفت باشه بیا🥰 و اگر اشتباه نکنم همین اجازه دادن شد روزی که من تصمیم گرفتم هیچوقت چادرم رو رها نکنم😍 شده بودم مثل تشنه ایی که به آب رسیده دیگه نمیتونستم از چادرم جدا بشم 😭😍 و بالاخره من تونستم واقعا ریحانه خدا باشم واقعا ریحانه بودن رو با چادرم تجربه کردم و هیچوقت چادرم رو توی این ۵ سال از خودم جدا نکردم🖤 چون من عاشق چادرم بودم و هستم😇😍 با تمام این ها من راضیم همیشه با خودم میگم شاید همه این سختی ها لازم بود تا من قدر این نعمت رو بدونم و در برابرش کوتاهی نکنم ... _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
مـ ح ـیا
💠 #چیشد_چادری_شدم ؟ 🔷 #قسمت_سوم .... حسی که دفعه اول موقع بیرون رفتن با چادر داشتم وصف نشدنی بود 😍😭
💠 ؟ داستان زندگی من میتونست از یه زمانی به بعد بشه تنفر از چادر😕 نه تنها به خاطر مخالفت پدر و مادر که شاید حق داشتن اون موقع اجازه پوشیدن چادر بهم ندن به خاطر جثه کوچیکم ... اما کاش من رو کمی راضی میکردن تا اینهمه غصه نخورم😔 توی این راه من خیلی سختی کشیدم زخم زبون هایی که از باقی افراد فامیل خوردم😏 مقایسه هایی که با بقیه دخترای فامیل شدم🙃 +تو چرا اینقدر شال رو محکم بستی؟ فلانی‌رو نگاه کن مثل اون راحت بنداز رو سرت ولی توی این راه هیچ کدوم از این حرفا واسم مهم نبود 😇 چشمم رو بستم روی همه اینها 😌 چشمم رو بستم روی همه افرادی که به خاطر اینکه باهاشون دست ندادم ازم ناراحت شدن 🙂 و من راضیم از زندگی خودم راضیم از هدفی که دارم و راضیم از چیزی که ان شاالله بهش خواهم رسید 🥰 فقط خواستم بگم پدر و مادرای عزیز لطفا لطفا لطفا جلوی بچه هاتون رو نگیرید وقتی داره با میل خودش میره سمت چادر و حجاب حجاب حرف و دستور خداست❤ حالا چرا وقتی این بچه داره با عشق میره به حرف معشوقش گوش بده جلوشو میگیرید ؟😕 اگر راه زندگی این بچه با این کار شما عوض بشه شمایید که باید اون دنیا پاسخگو باشید ....☝️ شرمنده به خاطر طولانی شدن متن سعی کردم از فرعیات بگذرم و خلاصه بگم همه چیز رو اما باز هم کمی زیاد شدن🌱 _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
💟 با سلام وقتتون بخیر باشه🌻 خواستم امروز یه خاطره خیلی شیرین خودمو با چادر بگم.من تا یه سال پیش مانتویی بودم ولی با حجاب.هر موقع مغازه و سوپر مارکت میرفتم،فروشنده ها موقعی که میخواستن بقیه پولمو بدن میگفتن دخترم بفرما. یه روز با چادر رفتم سوپر مارکت و موقعی که فروشنده میخواست بقیه پولمو بده گفت خانم بفرما😁 اون لحظه احساس خانم بودن و با ارزش بودن بهم دست داد بجای اینکه دختر یه غریبه باشم🙂 از اون موقع تا حالا چادری شدم و خیلی بیشتر مورد احترام بقیه قرار میگیرم نسبت به موقعی که مانتویی بودم. هر موقع وارد یه مکان شلوغ میشم آقایون همه کنار میان تا من رد بشم در حالیکه موقعی که مانتویی بودم کسی براش مهم نبود که یه خانم میخواد رد بشه بین این همه آقا. کلا از موقعی که چادری شدم واقعا احساس با ارزش بودن میکنم.نه تنها پیش بقیه بلکه پیش خدا هم همینو حسو دارم. اینم از خاطره ی قشنگ من🙂💛 یاعلی✋🏼 _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه خوش گفت سعدی ...) ماه فرو ماند از جمال محمد🌜 سرو نباشد به اعتدلال محمد🌿 قدرفلک راکمال ومنزلتی نیست💁🏻‍♀ در نظر قدر باکمال محمد👌🏼🌸 🆔@clad_girls
💠 ؟ 💡 ؟ سلام ... من توی یک خانواده ی مذهبی به دنیا اومدم . پدر بزرگم روحانی بودن و تقریبا همه ی خانوم های فامیل از اشنایان و اقوام همگی چادری بودن ... با این حال خانواده ام هرگز منو مجبور به پوشیدن چادر نکردن و اجازه دادن که خودم انتخاب کنم .😉 فضای خانواده باعث شد توی بچگی یه مدت کوتاهی چادر بپوشم ... اما هر بار با دیدن خانوم ها و دختر هایی که چادری و محجبه نبودن احساس می کردم دوست دارم مثل اونا زیبا باشمو🤠 چادر این اجازه رو بهم نمی ده ... 🤕 به همین دلیل چادر و کنار گذاشتم تا اینکه دوران دبیرستان ، این بی حجابی به اوج خودش رسید😱 و هم کلاسی های مدرسه ام خیلی روی پوشش من تاثیر میذاشتن .😢🤦🏻‍♀ این بی حجابی تا مرحله ای پیش رفت که ... یک بار بعد از شهادت شهید حججی ، که عکس ها و حرف های ایشون رو درمورد حجاب در شهرهای مختلف ، در سطح خیابون ها گذاشته بودن .📃📜 یک بار مادرم جمله ی ایشون و تکرار کردن و گفتن : شهید حججی گفتن؛ من سرم رفت که چادر از سر شما نره ... بعد مادرم ادامه دادن که : چه جوابی داری به شهید بدی با این پوشش ؟!🤔 و من در کمال بی رحمی گفتم : خب نمی رفتن ...😭 هر بار با یاداوری این حرفی که زدم احساس خیلی بدی دارم انگار اون روز ها قلبم سنگ شدن ...😪 یه مدتی گذشت تا این که احساس کردم به اخر زندگیم رسیدم.😶 هیچ چیزی برای خوشحالی من وجود نداره و حالم خوب نمی شه ، از نظر روحی حال خوبی نداشتم ... به پوچی رسیده بودم دنیام تاریک تاریک شده بود . هیچ مدل و تیپ و ارایش جدیدی حالم و خوب نمی کرد ...🤧 نمی دونستم برای رهایی از این حال چیکار باید انجام بدم .انگار خسته شده بودم .🤦🏻‍♀ شب قدر شد رفتم مسجد اون شب ...🕌 برای مسجد چادر سرم کردم . شنیده بودم سرنوشت ما در طول سال در شب قدر رقم می خوره ‌ . توی اوج گریه از حال بدم گفتم ...😭💔 همیشه احساس می کردم به خاطر حجابم حضرت زهرا (س) منو دوست ندارن💔 همیشه یه فاصله بین خودم و ایشون احساس می کردم که باعث می شد هیچ وقت ازشون چیزی طلب نکنم و خجالت می کشیدم ...😔 اون شب از امام علی (ع) خواستم این فاصله ای که با حضرت زهرا (س) پیدا کردم کم بشه و من به ایشون نزدیک بشم😍 دعا کردم حالم خوب بشه از ته دلم دعا کردم چادری بشم ...💚 انگار می دونستم دردام از بی حجابیه ... الان بیست سالمه و نزدیک به سه ساله که چادری ام ...❤ انقدر زندگیم بعد چادر قشنگ شده که دلم می خواد همه ی خانوما این دنیای قشنگ و تجربه کنن ...😍❤️👌 مدت کوتاهی بعد از چادری شدنم رفتم مشهد توی صحن حرم ، یه مدل چادر سر یه خانومی بود، خیلی مدلش به دلم نشست😁👌 تو دلم گفتم کاش منم حالا که چادری شدم از این چادرا داشته باشم ... 😍 فرداش مادر و پدرم بدون اینکه بدونن من اون مدل چادر و دوست داشتم برام از همون مدل یکی خریده بودن ...😱🤩 حس می کنم امام رضا اون شب به دلم نظر کردن و این چادر قشنگ و بهم هدیه کردن. 😍🤩😍🤩 بعد اینکه چادر وارد زندگیم شد ؛ اخلاقم بهتر شد انگار خیلی از راه های نرفته رو به یک باره با چادر رفتم ...دعا می کنم همه ی خانوم ها این دنیای قشنگ و تجربه کنن🌹🌹🌹 _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3
مـ ح ـیا
💟 سلاممم به همه دوستان با حجاب و چادری من😍 می خوام تجربه مو درمورد یک حس زیبا باهاتون در میون بزارم🙃😉😇 یادمه تقریبا ۶ ساله بودم.👧🏻 از همون بچه گی توی روضه ها شرکت می کردم.از همون بچه گی دوست داشتم حجابمو رعایت کنم. یه روز یادمه منو مامانم می خواستیم بریم بیرون.🚶‍♀🚶‍♀ منم روسری و چادرمو سرم کردم و دست به دست مامانم راهی مترو شدیم.🚈 توی مترو که نشستیم خانمی کنارمون نشسته بود که روسریش که سرش بود بدون گیره بود.یعنی ممکن بود هر لحظه روسری از سرش بیفته.😕 یادمه هوا هم گرم بود🤒منو که دید توی اون هوای گرم روسری و چادر سرمه😍کلی قربون صدقم رفت و تصمیم گرفت همون جا حجابش رو کامل کنه🧕اتفاقا توی مترو دست فروشی داشت گیره روسری می فروخت💵اون خانمه هم همون جا یه گیره روسری خرید و روسری ش رو محکم کرد.من اون خاطره رو هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت از یاد نمی برم😍هنوزم باورم نمی شه من تو شش سالگی امر به معروف نهی از منکر کردم😍😍😍 _________________________ ☑️ مـ ح ـیا،خاطرات خوب http://eitaa.com/joinchat/3478519974C8685aaafc3