#ماه_در_آب
#قمر_بنی_هاشم
🌙آفتاب طالع شده بود که چشم گشودم. عباس من، مهتاب عزیز زندگی ام، چشم به جهان گشوده بود. در آغوش پدرش بود و در کنار آفتاب_ برادرش حسین_ نسیم بوسه های حسین بر دست هایش می وزید و بوسه های پیاپی پدر به دست دیگرش گرمی می بخشید.
🌙 عباس من یک روز پس از حسین آمده بود؛ چهارم شعبان، به رسم ماه که پس از خورشید می آید!
🌙گل کوچک من دست به دست می گشت؛ از آغوش پدر به آغوش حسن، از بوسه ی حسین، به بوسه ی زینب و سرانجام باز پدر بود که او را بر دست می گرفت؛ گاه دست هایش را می بوسید و گاه پیشانی اش را.
🌙روز بعد که توان ایستادن یافتم در آغوشش گرفتم و به طواف حسینش بردم.
🌙هفت بار پروانه ی برادرش کردم تا برای همیشه کعبه ی خود را بشناسد؛ تا همیشه یادش باشد که بی حسین به خدا نمی رسد، بی حسین حقیقت و زیبایی را درک نمی کند...
🔸🔸🔸🔸
🍃ادامه این متن زیبا و اثر بی بدیل را که درباره زندگی و شخصیت #حضرت_عباس(ع) و توسط نویسنده و استاد ارجمند، آقای #دکتر_محمد_رضا_سنگری نوشته شده می توانید در کتاب #ماه_در_آب بخوانید.
#مناسبتی
_________؛
#زیتون
@mahjoob_mostafa
🌙 #ماه_در_آب
▪️ کسی در #عباس فریاد میزند بنوش تا توان جنگیدن باشد. بنوش تا توان رساندن آب به خیمهها باشد. بنوش تا در خیمه سهمی از آب برنداری.
▪️-مگر چیزی از فرات کم میشود؟
- مگر حسین راضی نیست؟
مگر...
▪️ نه نه، موجی قویتر از درون میگوید: #حسین تشنه است. #کودکان سینه بر خاک میگذارند تا التهاب #عطش را کاهش دهند.#اصغر را قطرهای آب کافی است. #رقیه چند بار در بدرقهی تو افتاد. #سکینه رمق ایستادن نداشت. در چشم های #زینب میخواندی که تشنگی تارشان کرده است.
▪️نه... هرگز. آنها تشنه ترند! اصلا به آب نگاه کن، چه میبینی؟ این کیست که در آب چشم در چشم تو دوخته است.
▪️ عباس به آب نگریست. در آب حسین بود. موجها در حرکت خویش، حسین مینگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و در خویش جز حسین ندید و... حسین تشنه بود...😭
#مناسبتی
#زیتون
@zeytoon_mahjoob