eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
از تو حرف می‌زنم چنان نوبرانه می‌شوم ؛ که بهار هم دهانش آب می‌افتد ...
شوخی با امدادگران ... یک‌ بار کـه با یکی از امـدادگـرهـا ، برانـکاردِ لوله شده‌ای را برای حمل مجروح باز کردیم، چشم‌مان به عبارت حمل بار بیش از ۵۰کیلو ممنوع افتاد.از قضا مجروح نیز خوش هیکل بود. یک نگاه به‌ او و یک نگاه به‌عبارت داخل برانکارد می‌کردیم. نه می‌توانستیم بخندیم و نه می‌توانستیم او را از جایش حرکت بدهیم. بنده خدا این مجروح نمی دانست چه بگوید. بالاخره حرکت کردیم و در راه، کمی می‌آمدیم و کـمی هـم می خندیدیم .افراد شـوخ طبـع ، دست از برانکـارد خون آلود حملِ مجروح هم برنداشته بودند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سفره خاکی درمنطقه سومار،خط مقدم بودیم که باماشین ناهارآوردند.به اتفاق یکی ازبرادران رفتیم غذاراگرفتیم وآوردیم.درفاصله ماشین تاسنگرخمپاره زدند.سطل غذاراگذاشتیم روی زمین ودرازکش شدیم،برخاستیم دیدیم ای دل غافل سطل برگشته وتمام برنج ها نقش زمین شده است. ازهمانجا با هم بچه هاراصدازدیم وگفتیم:باعرض معذرت،امروزاینجا سفره انداختیم،تشریف بیاوریدسرسفره تاناهارازدهان نیفتاده وسردنشده.همه ازسنگرآمدندبیرون.اول فکر می کردندشوخی می کنیم،نزدیک ترکه آمدند باورشان شد که قضیه جدی است.
✨خيلي شگفت‌آور است كه انسان در متن عظيم‌ترين تغييرات تاريخ جهان و در ميان سردمداران اين تحول زندگی كند و از غفلت هرگز در نيابد كه در كجا و در چه زمانی زيست می كند. اينجاست كه تو به ژرفنای اين روايت عجيب پی می بری و در می يابی كه چگونه معرفت ، شرط خروج از جاهليت است. ببين كه عصر جاهليت ثانی چگونه در هم فرو می ريزد، و ببين كه چه كسانی راه تاريخ را به سوی نور می گشايند. بچه‌های محله‌ی تو و من، همان‌ها كه اينجا و آنجا، در مدرسه و بازار و مسجد و نماز جمعه می بينی، با همان سادگی و صفايی كه در دعای توسل اشك می ريزند، تكبيرگويان به قلب سپاه دشمن می زنند.
🔹سخنی با رفقای انقلابی🇮🇷 👌انقلاب مکبر میخواهد 🔹یکی از رفقایمان چند سال پیش یک یادداشت نوشت بااین عنوان « انقلاب مکبر میخواهد»* محتوایش هم این بود که جریان حلقه میانی باید کار مکبر را انجام دهد یعنی امت را از رفتار و تصمیم امام باخبر کند. 🔹این روزها که بحث  داغ شده و رفقای انقلابی از چپ و راست دولت را شمشیر میزنند و در حال تبیین جبهه حق هستند یاد این یادداشت افتادم. انقلاب مکبر میخواهد اما نه مکبری که تحت تأثیر موج رسانه ای باشد. 🔹رفیق انقلابی من ناسلامتی رهبری من و تو را حلقه میانی می‌داند و انتظار دارد که شمشیر تبیین را به بدن غول رسانه دروغگو بزنیم نه به دولتی نو پا با مدیرانی که دیروز مانند ما بودند و امروز وارد میدان عمل شده اند. 🔹ناسلامتی قرار است مردم را آگاه کنیم نه اینکه به اسم نقد منصفانه صفوف نماز جماعت را پراکنده کنیم. قرار بود مبین قدرت انقلاب باشیم نه مفسر رسانه های اجنبی. 🔹نقدهایمان به دولت درست است، دولت میتوانست کاررسانه ای قویتری داشته باشد برای اقناع مردم اما خودت نگاه کن و ببین اگر فقط نقد کنی و نقاط قوت را نگویی نتیجه کارت چه میشود جز ناامیدی مردم؟ 🔹میگوییم تورم از بین نرفته اما نمیگوییم چطور شد که کشته های کرونا دوتا صفرش افتاد و به ۷ نفر تبدیل شد، نمیگوییم چه شد که صف مرغ جمع شد چه شد که سیمان ۱۴۰ تومانی تبدیل شد به این قیمت. میگوییم ماکارونی چنین شد اما نمیگوییم بورس چگونه پس از دوسال ناآرامی دارد روی آرامش میبیند، چرا اینها را فریاد نمیزنیم؟ واقعی نیست یا رسانه آنها را کم اهمیت جلوه داده و ماهم باور کرده‌ایم؟ انصاف انتقادیمان کجا رفته برای فریاد زدن اینها لااقل نقد هم میکنید این نقاط قوت را هم بگویید تا موجب ناامیدی مردم نباشید. 🔹دقت کرده‌اید مدتیست هر چه اولویت ماست اولویت رهبری نیست؟ سر قصه قالیباف مگر دانشجویان به رهبری نگفتند که نام انقلابی را از مجلس بردار ؟ رهبری چه جواب دادند؟ چرا آنجا که مذاکره و وزارت بهداشت و تیم اقتصادی را امتداد روحانی خواندیم، رهبری از تغییر ریل در این دولت میگوید. 🔹انقلاب مکبر میخواهد اما نه مکبر کر و کور. انقلاب مکبری میخواهد که ببیند و بشنود و فریاد بزند آنچه دیده و شنیده را. 🔹رفیق انقلابی من حلقه میانی کسی جز تو نیست، مانع دولت‌سازی اسلامی هم همین حلقه‌ی مفقوده است. دولت اسلامی فقط یک رئیس جمهور و چهار تا وزیر نیست ، همه مدیران کوچک و بزرگ دولتی و خصوصی هستند که تو باید آنها را تربیت کنی. 🔹و حرف آخر ؛ دولت به جریان مردمی حزب اللهی نیاز دارد که تبیینش کنند.
☑️بشار اسد امروز آمد و با رهبری دیدار کرد و رفت و من؛ ناگهان باز دلم یاد تو افتاد و شکست...💔 در سفر قبلی بشار به تهران شما هم بودی! 💔😔
حرکت، جوهر اصلی انسان است و گناه زنجیر است. من سکون را دوست ندارم، عادت به سکون ،بـلای بزرگ پیروان حق است. سکونم مرا بیچاره کرده، در این حرکت عـالم به‌سمت معبود واقعی، دست و پـایم را اسـیر خود کرده است. انسان کر می‌شود، کور می‌شود، نفـهم می‌شود، گنگ می‌شود و باز هم زندگی می‌کند، بعد از مدتی مست می‌شود و عادت می‌کند به مستی، و وای به حالمان اگر در مستی خوش بگذرانیم و درد نداشته باشید. فرازی از به مناسبت ولادتش
🌴🌹 و 🌷 ، فرمانده گردان فتح - عملیات بیت المقدس -اردیبهشت ۱۳۶۱ ا🌱🌿🌱🌿🌱🌿🌱 🔹ملکوتی یکی از رزمندگان حاضر در این عملیات بوده است که این تصویر را با دوربین شخصی خود به ثبت رسانده. وی درباره این عکس می گوید: ▫️نزدیک ظهر بود، رزمندها در حال استراحت بودند از دور متوجه این صحنه شدم و بدون آنکه این دو متوجه شوند از آن‌ها عکس گرفتم. 🌷“ شهید ملاسلیمانی” فرماندهی گردان فتح در بین بچه ها خیلی محبوبیت داشت، برای استراحت سرش را روی پای شهید احمدی گذاشته بود، خیلی صحنه زیبایی بود 📷 برای ثبت عکس جلو رفتم. این دو شهید هیچ نسبتی با همدیگر ندارند، صمیمت بین این دو در این عکس خیلی زیباست و همیشه من را متاثر می کند هر دو در به رسیدند...
💢همیشہ‌آیہ‌ۍوَجَعَلْنـٰا...را زمزمہ‌مۍکرد ‌گفتم:آقـٰاابراهیـم‌این‌آیہ‌براۍمحـٰافظت درمقـٰابل‌دشـمنہ‌،اینجـٰاکہ‌دشمن‌نیست نگاه‌ معنـٰادارۍڪردوگفت:دشمنۍ بزرگترازشیطآن‌هـم‌وجـوددآره؟..! 🌷¦⇠
خاکهای نرم کوشک ۳۳.m4a
6.34M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹 ❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹 🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹 قسمت : سی و سوم 🌹 🌙@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🌱 کاش روزی برسد، که به هم مژده دهیم «يوسف زهرا»آمد... دیدی من سلامش ک‍ردم، پاسخم داد،امام! پاسخش طوری بود... با خودم زمزمه کردم که امام‌ می‌شناسد مگر این بی سر و بی سامان را...؟ و شنیدم فرمود تو همانی که «فـــرج» میخواندی... اِلٰهی عَظُمَ الـبلاء..... 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 🤲✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚❣ ❣🤚 🌱ای صبحدم همیشه جاوید بیا عطر خوش بوستان توحید بیا... 🌱دلها همه بیتاب شد از غیبت عشق باران شکوفـه های امیـد بیا... 🌿🤲 💚
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
گفتند که تا ، صبح فقط یک راہ ست با عشق فقط، فاصله ها کوتاہ است هرچند که رفتند ولی بعد از آن هر قطعه ی این خاک زیارتگاہ است 🕊 سردار شهید علمدار لشکر امام حسین علیه السلام 🌷
🔰 | 🌟شهید سیدمحمد سعید جعفری:《پدر عزیز تو کسی هستی که در کودکی دستم را گرفتی و به مسجد بردی . تو کسی هستی که من بارها حمد و سوره را پیش تو خواندم و غلط هایم را اصلاح کردی. تو کسی هستی که با تشویق های فراوان مرا با مکتب روح بخش جدم آشنا نمودی و بالاخره تو کسی هستی که با عشق و ارادت تو به خواندن ولایت سلام الله علیهم اجمعین مرا چنان در طریق الهی و سبیل مستقیم هدایت کردی که شاید کمتر مسلمانی وجود دارد چنین حق پدری را ادا کند.ای شیعه! تو خوب درک کرده ای که باید فرزندت را در راه خدا فدا کنی. به ذات پروردگار فدا کردن فرزند در راه صاحب الزمان در این عصر شبیه فدا کردن ابراهیم اسماعیل را. بارها از تو شنیده ام : من تو را در راه خدا داده ام آری! بار دیگر اقرار می کنم اگر عشقی به مولا صاحب الزمان در وجود من هست همه مدیون وجود تو است.》
🍃🌷🕊✨🍃🌷 🕊✨🍃 🌷 ✨ ماجرای عجیب شهید🌷 بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق می ورزید . خواهر این شهید بزرگوار میگوید وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.🌷 بعد از خبر شهادت سید حسن به خانواده اش مادرش اصرار کرد دو کبوترش 🕊 را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت. بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید شهرستان آمل میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی… وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت… این است معجزات شهدا …🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا