eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
💌 ▫️رفته بود قبرستان بقیع. از حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواسته بود که وقتی شهید شد، مزارش مثل حضرتش بی نشان باشد. 🔸دو سال بعد وقتی در عملیات والفجر هشت شهید شد. پیکرش در منطقه ماند. شهید خرازی فرستاد دنبالش. منطقه را آب گرفته بود. هر چه گشتند خبری نشد، باورش نشد. خودش هم آمد باز خبری نشد که نشد. 🔹همان قبرستان بقیع حاجتش بر آورده شده بود. 📚 خط عاشقی ۲
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
💌 #شھـــــیدانه ▫️رفته بود قبرستان بقیع. از حضرت زهرا (سلام الله علیها) خواسته بود که وقتی شهید ش
این شهید بزرگوار حدود ده سال بعد از شهادتشون پیکر مطهرش برگشت و در گلستان شهدای اصفهان نزدیک قبر شهید والامقام آرام گرفت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 شهـــید مرتضی آوینی: چه جنگ باشد و چه نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد.  باب بسته شد باب  (مبارزه با نفس) که بسته نیست
🌷گفت،‌من‌یقین‌دارم‌فردا‌شهیدمیشم برای‌اینڪه‌جنازم‌روی‌زمین‌نمونہ با‌ماژیک‌ڪف‌پام‌اسممو‌نوشتم ترڪش‌خمپاره‌سرش‌را‌برداشت... از‌کف‌پاش‌شناسایی‌شد
🔰 🌟:《خداوندا! این تو هستی که قلبم را مالامال از عشق به راهت، اسلامت، نظامت و ولایت قرار دادی. خدایا! تو خود می دانی که همواره آماده بوده ام آن چه را که تو خود به من دادی در راه عشقی که به راهت دارم نثار کنم. اگر جز این نبودم آن هم خواست تو بود.》
وقتی جنگ شیرین می‌شد! با بستنی‌های حصیری‌ خاطره ...
📌ماجرای دو کاری که حاج قاسم دوست داشت بعد از بازنشستگی انجام دهد، چه بود؟ ✍محمدعلی ایران‌نژاد، از همرزمان شهید سلیمانی:یک روز با هم برای مراسم ترحیم پدر آقای محسنی، از دوستان مشترک‌مان داشتیم به روستایی در بافت می‌رفتیم. در مسیر گفتم: حاجی فکر می‌کنی کاندیدای نماینده مجلس یا ریاست جمهوری شوی؟ گفت: اگر بخواهم کاندیدا شوم، هر کاری برای خدا کردم، باید تابلو کنم. من هیچ وقت کاری را که برای خدا کرده‌ام، تابلو نمی‌کنم. گفتم: روزی که بازنشسته شوی، حاضری باز به روستا برگردی و خارج از هیاهوی مسؤولیت‌ها به روش سنتی و قدیمی زندگی کنی؟ گفت: اگر به بازنشستگی برسم، ۲ کار خواهم کرد؛ دوست دارم قرآن را حفظ کنم و بعد هم خاطراتم را بنویسم.حاج قاسم، آیات بسیاری را حفظ بود و در صحبت‌هایش از آیات الهی استفاده می‌کرد. علاوه بر آن، روزانه خاطراتش را می‌نوشت و جزئیات هم در آن می‌آورد ❤️ 🌷 سلیمانی
نَفْس خود را خاک کردند تا پاک شدند خاکی‌ها ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 به سبك جوانان نیجریه😍 دهه نودی‌های جهان آماده باشند ✅🌹 از قاره آفریقا در نیجریه به فرموده امام خمینی (ره) ما انقلابمان را به تمام جهان صادر می کنیم 🤲🌹
گاهی اوقات چنان دلت می گیرد چنان کارهایت برهم گره میخورد چنان بی هدف می شوی... دیگر هیچ هدفی برای ادامه راهت نداری بغض میکنی حالت بدترازهمیشه می شود ... نمی دانی چه بگویی سکوت می کنی ومنتظر تا سفره دلت رابرای کسی باز کنی کسی راپیدا نمیکنی نگاه میکنی گوشه ای ازاتاقت تصویری می بینی تصویری از یک 🌷شهید.. ناگاه از گوشه چشمانت اشک جاری می شود چشمانش را که می بینی دلت قرص می شود قرص تراز همیشه درد دل هایت را می کنی سبک میشوی .... و اشک‌هایت همچون قطره های باران سرازیر
خاکهای نرم کوشک ۳۵.m4a
5.31M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹 ❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹 🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹 قسمت : سی و پنجم 🌹 🌙@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️با آمدنت آباد آباد میشود نه تنها بقیع، که دل‌های خراب ما هم... 💚 عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌹 🍂🥀
🌷 💕بیا گـل نرگس جهان جاے توسٺ 💓دو صد ترانہ بہ لبها،همہ براے توسٺ 💚بیا گل نرگس بہ جان تشنہ عشق ❤️دعا دعای ظهوراسٺ،و همہ براے توسٺ. 🤲 ارواحنا فداه 🌺💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا جادَّةَ الله‏...🤚✨ 🌱سلام بر تو ای راه روشن خدا. ای که هر چه غیر توست بیراهه است. سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید. 📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها 🤲🌺 ارواحنا فداه 💚🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤚✨🌱 چشمهای شما زادگاه خورشید است نگاهمان که می‌کنید صبح در دیدگانمان حلول می‌کند روشن می‌شویم نور می گیریم و در تقویم باغچه خیالمان روزی دیگر رقم می‌خورد. 🌷
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت ... خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه گفتن شوخی کردیم بچه ت .. باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟ از خوشحالی سر از پا نمی شناخت از قبل انتخاب کرده بود ♥️ زینب خانم نازدانه ی شهید
دو تا توی خونه داشتیم... رفتم اسم بنویسم... گفتند: سنّ ات کم است... کمی فکر کردم .... آمدم خانه؛ شناسنامه خواهرم رو برداشتم؛ "ه" سعیده روپاک کردم شد سعید... این بار ایراد نگرفتند... از آن به بعد دو تا سعید توی خونه داشتیم...
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ...