خاکهای نرم کوشک ۳۵.m4a
5.31M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹
❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹
🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹
قسمت : سی و پنجم 🌹
🌙@mahman11
▪️با آمدنت آباد آباد میشود
نه تنها بقیع، که دلهای خراب ما هم...
💚#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🌹#هشتم_شوال
🍂🥀#بقیع
#دعــای_فــرج🌷
💕بیا گـل نرگس جهان جاے توسٺ
💓دو صد ترانہ بہ لبها،همہ براے توسٺ
💚بیا گل نرگس بہ جان تشنہ عشق
❤️دعا دعای ظهوراسٺ،و همہ براے توسٺ. 🤲
#امام_زمان ارواحنا فداه 🌺💛
❣#سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا جادَّةَ الله...🤚✨
🌱سلام بر تو ای راه روشن خدا.
ای که هر چه غیر توست بیراهه است.
سلام بر تو و بر روزگاری که همه خلق در مسیر تو، شیرینی بندگی را خواهند چشید.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهمعجللولیکالفرج 🤲🌺
#امام_زمان ارواحنا فداه 💚🌱
#سلام_بر_شهدا🤚✨🌱
چشمهای شما
زادگاه خورشید است
نگاهمان که میکنید
صبح در دیدگانمان حلول میکند
روشن میشویم
نور می گیریم
و در تقویم باغچه خیالمان
روزی دیگر رقم میخورد.
🌷#صبحتون_شهدایی
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت #پسره...
خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه
گفتن شوخی کردیم بچه ت #دختره..
باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟
از خوشحالی سر از پا نمی شناخت
#اسمشو از قبل انتخاب کرده بود
♥️ #زینب
زینب خانم نازدانه ی شهید
#شهید_محمد_تقی_سالخورده
دو تا #سعید توی خونه داشتیم...
رفتم اسم بنویسم...
گفتند: سنّ ات کم است...
کمی فکر کردم ....
آمدم خانه؛ شناسنامه خواهرم رو برداشتم؛ "ه" سعیده روپاک کردم شد سعید...
این بار ایراد نگرفتند...
از آن به بعد دو تا سعید توی خونه داشتیم...