eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.9هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشمند و سردار و عارف بزرگ شهید گرامی باد‌ 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 خدایا! خوش دارم گمنام و تنها باشم، تا در غوغای کشمکش‏های پوچ ، مدفون نشوم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و سلام بر او که می گفت: «هر گاه امتداد نگاهت به حرام نرسید، شهیـدی» شهید عباس کردانی🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤اجتماع بزرگ خانوادگی در تجدید عهد با عجل‌الله تعالی فرجه الشریف 🌹سه‌شنبه ۳۱ خردادماه ۱۴۰۱/ ساعت ۱۹/
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴:شکستن نفس🌴 🌸راوی:جمعی از دوستان به دوســتانش هم توصيه ميکرد که: اگر ورزش براي خدا باشــد، ميشــه عبادت. اما اگه به هر نيت ديگه اي باشه ضرر ميکنين. توي زمين چمن بودم. مشــغول فوتبال. يکدفعه ديدم ابراهيم در كنار سكو ايســتاده. سريع رفتم به سراغش. سلام کردم و باخوشحالي گفتم: چه عجب، اين طرفها اومدي؟! مجله اي دستش بود. آورد بالا و گفت: عکست رو چاپ کردن! از خوشــحالي داشــتم بال در مي آوردم، جلوتر رفتم و خواستم مجله را از دستش بگيرم. دستش را كشيد عقب و گفت: يه شرط داره! گفتم: هر چي باشه قبول دوباره گفت: هر چي بگم قبول ميکني؟ گفتــم: آره بابا قبول. مجله را به من داد. داخل صفحه وســط، عکس قدي و بزرگي از من چاپ شــده بود. در كنارآن نوشــته بود: ((پديده جديد فوتبال جوانان)) و کلي از من تعريف کرده بود. کنار سكو نشستم. دوباره متن صفحه را خواندم. حسابي مجله را ورق زدم. بعد سرم را بلند کردم و گفتم: دمت گرم ابرام جون، خيلي خوشحالم کردي، راستي شرطت چي بود!؟ آهسته گفت: هر چي باشه قبول ديگه؟ گفتم: آره بابا بگو، کمي مکث کرد و گفت: ديگه دنبال فوتبال نرو!! خشــکم زد. با چشــماني گرد شــده و با تعجب گفتم: ديگه فوتبال بازي نکنم؟! يعني چي، من تازه دارم مطرح ميشم!! گفت: نه اينکه بازي نکني، اما اينطوري دنبال فوتبال حرفه اي نرو. گفتم: چرا؟! جلو آمد و مجله را از دســتم گرفت. عکسم را به خودم نشان داد و گفت: اين عکس رنگي رو ببين، اينجا عکس تو با لباس و شورت ورزشيه. اين مجله فقط دست من و تو نيست. دست همه مردم هست. خيلي از دخترها ممکنه اين رو ديده باشن يا ببينن. بعد ادامه داد: چون بچه مسجدي هستي دارم اين حرفها رو ميزنم. وگرنه کاري باهات نداشتم. تو برو اعتقاداتت رو قوي کن، بعد دنبال ورزش حرفه اي برو تا برات مشکلي پيش نياد. بعد گفت: کار دارم، خداحافظي کرد و رفت. من خيلي جا خوردم. نشستم و کلي به حرفهاي ابراهيم فکر کردم. از آدمي که هميشه شوخي ميکرد و حرفهاي عوامانه ميزد اين حرفها بعيد بود. هر چند بعدها به ســخن او رســيدم. زماني که ميديــدم بعضي از بچه هاي مسجدي و نمازخوان که اعتقادات محکمي نداشتند به دنبال ورزش حرفه اي رفتند و به مرور به خاطر جو زدگي و... حتي نمازشان را هم ترک کردند! 📚 منبع : کتاب سلام بر بر ابراهیم۱
ماه من در روز تو را جستم اما نیافتم... در شب تو را می جویم، به آسمان خیره می شوم ، باریکه ی نوری از پشت ابر چشمم را نوازش می کند دقیق تر می شوم، آری این نور از ماه من است. ابر کنار برو بگذار ماهم را دقیق تر ببینم میخواهم از دلتنگی هایم برایش بگویم، از غصه هایم و از رنج دوری و... اما نه بگذار اول سکوت کنم و در سکوت به نور وجودش خیره شوم و یک دل سیر تماشایش کنم، حالا که دیده ام بگذار لذت دیدار را با حرف ها و غصه ها خراب نکنم. چه لحظه ی شیرینی، چقدر تماشایش بهم آرامش می دهد. کاش ابرهای گناه جلوی چشمانم را نمی گرفتند و می توانستم هرشب تو را ببینم. هر شب در سکوت تماشایت کنم. کاش میشد از غصه هایم بگویم و از اینکه چقدر دلم می خواست خوب باشم. خورشید پنهان من، ماه شب های من ای امید تمام بی کسان، کی میشود بیایید و پدرانه کنار ما باشید. آنقدر دوریت به درازا کشید که دارم کم می آورم، تنهایی سخت است تحمل فراق شما. مولای غریبم، بیا و غریب نوازی کن، بیا و این بار پرده ی غفلت و گناه را از جلوی چشمانم کنار بزن بگذار یک دل سیر تماشایت کنم. بگذار این بار چشم گنه کاری از نور وجود شما منور شود. دستم بگیر بدجور به دستگیری شما محتاجم.. کاش می شد دست پدرانه خود را بر سرم می کشیدین و مرا مورد محبت خویش قرار می دادین. من به محبت و توجه شما خیلی محتاجم.... ماه من مرا دریاب.... 🌕🌕🌔🌔🌔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلاَمُ عَلَى السَّيْفِ الشَّاهِرِ وَ الْقَمَرِ الزَّاهِرِ...🤚🌱 🌱سلام بر مولایی که با تیغ عدالت، زمین ‌دردکشیده را از دست ظالمان نجات خواهد داد، سلام بر او و بر روزی که با دیدن روی ماهش، دردهای زمین تسلی خواهد یافت. 📚 مفاتیح الجنان، زیارت امام زمان سلام الله علیه به نقل از سید بن طاووس. 🤲✨ ❤️
🌹زیارتنامه شهدا🌹 •┈••✾❀🕊🕊❀✾••┈•• السلام علیکم یا اولیاء الله
🌹🕊🥀💐🥀🕊🌹 🌹 🌹 : 🗓 1310/03/15 🗓 وضعیت تاهل : متاهل : 🗓 1360/03/31 🗓 محل : سوسنگرد مزار :
💐🕊🌷🥀🌷🕊💐 به مناسبت آیا ما می‌توانیم مانند باشیم؟ بسم اللّه‌ الرحمن الرحیم اناللّه‌ و انا الیه راجعون انسان‌ ساز سردار پر افتخار اسلام و مجاهد بیدار و متعهد راه تعالی و پیوستن به ملأ اعلی، را به پیشگاه ـ ارواحنا فداه ـ تسلیت و تبریک عرض می‌کنم. تسلیت از آنرو که ملت ما را از دست داد که در جبهه‌های نبرد با باطل، چه در لبنان و چه در ایران می‌آفرید و سرلوحۀ مرام او اسلام عزیز و پیروزی حق بر باطل بود. او و بود که کشور اسلامی ما به او و امثال او احتیاج مبرم داشت. و تبریک از آنرو که اسلام بزرگ چنین فرزندانی تقدیم ملت‌ها و توده‌های مستضعف می‌کند و سردارانی همچون او در دامن تربیت خود پرورش می‌دهد. مگر چنین نیست که زندگی عقیده و جهاد در راه آن است. عزیز با عقیدۀ پاک خالص غیر وابسته به دستجات و گروههای سیاسی و عقیده به هدف بزرگ الهی، جهاد را در راه آن از آغاز زندگی شروع و با آن ختم کرد. او در حیات با نور معرفت و پیوستگی به خدا قدم نهاد و در راه آن به جهاد برخاست و جان خود را نثار کرد. او با سرافرازی زیست و با سرافرازی شد و به حق رسید. آن است که بی‌هیاهوهای سیاسی و برای خدا به جهاد برخیزد و خود را فدای هدف کند نه هوی، و این . او در پیشگاه خدای بزرگ با آبرو رفت. روانش شاد و یادش بخیر. و اما، ما می‌توانیم چنین داشته باشیم؟ با خداست که دستمان را بگیرد و از ظلمات جهالت و نفسانیت برهاند. من این ضایعه را به ملت شریف ایران و لبنان، بلکه به ملت‌های مسلمان و قوای مسلح و رزمندگان در راه حق و به خاندان این مجاهد عزیز تسلیت عرض می‌کنم و از خداوند تعالی رحمت برای او و صبر و اجر برای بازماندگان محترمش خواهانم. روح‌اللّه‌ الموسوی الخمینی ۱۳۶۰/۰۴/۰۱ شادی روح و
(!) یہ لات بود تو مشهد هم سگ خرید و فروش مےڪرد ، هم دعواهاش حسابـے سگے بود !! یہ روز داشت مےرفت سمت ڪوهسنگے براے دعوا (!) و غذا خوردن ڪہ دید یہ ماشین با آرم ”ستاد جنگهاے نامنظم“ داره تعقیبش مےڪنہ . شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت : ”فڪر ڪردے خیلے مَردے ؟!“ رضا گفت : برو ... بچہ ها ڪہ اینجور میگن ...!!! چمران بهش گفت : اگہ مردے بیا بریم جبهہ !! بہ غیرتش بر خورد ، راضے شد و راه افتاد سمت جبهه ...! 👈 مدتے بعد .... شهید چمران تو اتاق نشستہ بود ڪہ یہ دفعہ دید داره صداے دعوا میاد ..! چند لحظہ بعد با دستبند ، رضا رو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن : ”این ڪیہ آوردے جبهہ ؟!“ رضا شروع ڪرد بہ دادن اما چمران مشغول نوشتن بود ! وقتے دید چمران توجہ نمےڪنہ ، یہ دفعہ سرش داد زد : ”آهاے ڪچل با تو ام ...! “ یڪدفعہ شهید با سرش رو بالا آورد و گفت : ”بلہ عزیزم ! چے شده ؟ چیہ آقا رضا ؟ چہ اتفاقے افتاده ؟“ رضا گفت : داشتم مےرفتم بیرون ڪہ سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد !!!! چمران : ”آقا رضا چے میڪشے؟!! برید براش بخرید و بیارید ....!“ 👈چمران و آقا رضا تنها تو سنگر ... رضا به چمران گفت : میشہ یہ دو تا فحش بهم بدے ؟! کِشیده اے ، چیزے؟!! شهید چمران : چرا ؟! رضا : من یہ عمر بہ هر ڪے بدے ڪردم ، بهم بدے ڪرده ....! تا حالا نشده بود بہ ڪسے فحش بدم و اینطورے برخورد ڪنہ .... شهید چمران : اشتباه فڪر مےڪنے ...! یڪے اون بالاست ڪہ هر چے بهش بدے مےڪنم ، نہ تنها نمےڪنہ ، بلڪہ با بهم جواب میده ! هِے آبرو بهم میده ..... تو هم یڪیو داشتے ڪہ هِے بهش بدے مےڪردے ولے اون بهت خوبـے مےکرده..! منم با خودم گفتم بذار یه بار یڪے بهم فحش بده و منم بهش بگم بلہ عزیزم ...! تا یڪمے منم مانند سنت خدا رفتار کرده باشم …! 👈 رضا جا خورد !.... ..... رفت و تو سنگر نشست . آدمے ڪہ مغرور بود و زیر بار ڪسے نمےرفت ، زار زار مےڪرد ! تو گریہ هاش مےگفت : یعنے یڪے بوده ڪہ هر چے بدے ڪردم بهم ڪرده ؟؟؟؟ اذان شد ... رضا عمرش بود . رفت وضو گرفت . ..... سر نماز ، موقع قنوت صداے گریش بلند شد !!!! وسط نماز، صدای سوت اومد . پشت سر صداے خمپاره هم صداے زمین افتادن اومد ..... رضا رو خدا واسہ خودش جدا کرد ......! (فقط چند لحظہ بعد از ڪردنش) 👌یہ توبہ و نماز واقعے ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 | روایتی از اختراعات شگفت‌آور در وسط یک جنگ! ♨️ استادی که رفاه را رها کرد! ❗️ابتکاراتی که به جا گذاشت! ♨️ اختراعات دانشمند نابغه، در دورانی که ایران سیم خاردار هم نداشت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 رهبر انقلاب : ✨ ، فرآورده ی دانشگاه جمهوری اسلامی به نحو قاعده 👌 ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در محضر مردانی از جنس خاک؛ به قیمت افلاک شهید مصطفی چمران🌷 به مصطفی می‌گفتم: من نمی‌گویم خانه مجلل باشد، ولی یک مبل داشته باشد که ما چیز بدی از اسلام نشان نداده باشیم که بگویند مسلمان‌ها چیزی ندارند، بدبختند مصطفی به شدت مخالف بود، می‌گفت: چرا ما این همه عقده داریم؟ چرا می‌خواهیم با انجام چیزی که دیگران می‌خواهند یا می‌پسندند نشان دهیم خوبیم؟ این آداب و رسوم ماست؟! نگاه کنید این زمین چقدر تمیز است مرتب و قشنگ. این طوری زحمت شما هم کم می‌شود، گرد و خاک کفش هم نمی‌آید روی فرش. ما مجسمه‌های خیلی زیبا داشتیم که بابا از آفریقا آورده بود. خودمان دوتا همه را شکستیم. می‌گفت: این‌ها برای چه؟ زینت خانه باید قرآن باشد به رسم اسلام. به همین سادگی وقتی مادرم گفت: شما پول ندارید من برایتان وسایل خانه می‌آورم. مصطفی رنجید گفت: مساله پولش نیست مساله زندگی من است که نمی‌خواهم عوض شود. 🎤روای: همسر شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 آمده ای شاه ... پناهش بده ✨ 🥀 ساعات پایانی دیشب استاد کریم خانی ، خالق اثر « آمدم ای شاه پناهم بده » به رحمت خدا رفتند . 🖤 روحشان شاد . 🌹 یا (ع) ✋