#سلام_امام_زمانم 💖
هرصبح بہ رسمنوڪرے ازما تورا سلام
اے مانده در میان قائله تنها،تو را سلام
ما هرچہ خوبو بد، بہدرِخانہے توییـم
از نوڪـران مُنتـظــــر آقـا تـو را ســلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
@mahman11
بعضی انسانها به زمین آمده اند
تا زمین قابل تماشا شود...
آمده اند که تاریخ؛
شکوه شرافت و آزادگی شان را به نظاره بنشیند...
آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند
اصلا زمین،
از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد...
و #حاج_قاسم عزیز ما یکی از همین انسانها بود..
#شهید_مقاومت
#حاج_قاسم_سلیمانی
#صبحتون_شهدایی_🌷
@mahman11
میگفت: تو یه جمعی دور حاج قاسم نشسته بودیم.
یکی از بچه ها پرسید: چیکار کنیم که
موقع ظهور امام زمان، توی سپاه حضرت
باشیم و به قولی از رکابشون جا نمونیم؟
حاج قاسم گفت:
«یه جا برای خودت پیدا کن که جا نمونی!»
+جای ما کجاست؟
سهم ما، اثر ما
در زمینه سازی ظهور دقیقا چیه؟
داره دیر میشه!
بجنب جا نمونی...
@mahman11
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود!
🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود
هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندمهایشان بودند. فرماندهی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت:
مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندمهای آن پیرزن را درو کنیم.
گفتم: چه بهتر از این!
پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندمهایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید.
پیرزن پس از تشکر گفت: پس من میروم برای کارگران حضرت فاطمه مقداری هندوانه بیاورم!
از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندمها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید میروم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟
گفت:
دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت:
چرا کارگر نمیگیری تا گندمهایت را درو کند؟
این کارها، دیگر از تو گذشته!
عرض کردم:
خانم شما که میدانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمیدهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم.
بانو فرمودند: نگران نباش!
فردا کارگران از راه خواهند رسید.
... از خواب پریدم.
امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا میباشند.
با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی.
📚 کتاب نبرد میمک، احمد حسینا
@mahman11
#خاطرات_شهید
●محسن خود را خادم و مدافع حرمین می دانست وهر زمان که میگفتم شماوظیفه خود را انجام داده اید، می گفت:
«من متعلق به خودم نیستم، من متعلق به جهان اسلام هستم ونمی توانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریست هابا اسلام مرتبط نیست واین را با گزارش هایی که ضبط می کنم نشان دهم.»
●شهید خزایی هروقت به ایران می آمد نیازهایی راکه مردم سوریه داشتند، درحد توان ازجیب خود می خریدند ودربین آن ها تقسیم می کرد.
●وی سرانجام در ۲۳ آبان ۱۳۹۵ هنگام تهیه گزارش درحلب مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
✍راوی:همسرشهید
#شهید_خبرنگار_محسن_خزایی
@mahman11
📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی!
🔷️ چشمشان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دورهاش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرماندهی آزاده ، آمادهایم آماده ! »
◇ هرکسی هم که دستش به مهدی میرسید امان نمیداد، شروع میکرد به بوسیدن... مخمصهای بود برای خودش!
◇ خلاصه به هر سختیای که بود از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب میزد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجیهایی...!»
#شهید_مهدی_زینالدین
#فرمانده_لشکر۱۷علیبنابیطالب
@mahman11
📌 مهمات روی دوش، تیر به سرش خورد و شهید شد و فقط گفت"یاحسین"
🔹 تک پسـر بود. خانه ی بزرگی فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبــهه نرود. کارخـانه بزند و خودش مدیر شود.
🔸 بار آخـری که رفت؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه؛ نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.»
◇ دوبـاره مهمـات را گذاشت روی شـانهاش. یکی از دوستانش، دل از دستش رفت؛ صدا زد: «مسعود بس است!»نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش.
🔻 فقط گفت: «یــا حســین ع»
و همانجـا افتـاد و شهید شد.
📚 تک پسـر / نسیبه استکی
#شهید_مسعود_آخوندی
@mahman11
📌 آیت الله حق شناس: آیت الله برودجردی ها حساب و کتاب دارند اما شهدا بی حساب و کتاب هستند
🔷️ حضرت آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانی خودشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمدعلی بود، بیان داشتند:
🔻 “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند.
◇ رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!”
#شهید_احمدعلی_نیری
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فقط ما میمانیم و اعمالمان
◇ سخنان تلنگرآمیز شهید علی چیتسازیان
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷🇵🇸
🎥 اتفاقی نادر، پاشیدن نمک در چشم سردار ایرانی
🍃🌹🍃
#ایران_قوی
@mahman11
💠زندگی نامه #شهیدسیدمجتبی_علمدار🌷🌷
سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود.
در سن ۱۷ سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفتتپه منتقل شد.
سید با حضور در عملیاتهای کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ و ۱۰، والفجر ۸ والفجر ۱۰ چندین بار مجروح شد.
او در تاریخ ۱۷. ۴. ۱۳۶۶ ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد.
سیدمجتبی بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران میپرداخت.
او در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیتهای مختلف طحال، بخشی از روده خود را از دست داد و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت، هرسال تقریباً از اوایل زمستان به شدت بیمار میشد.
سرانجام سید مجتبی در اوایل دیماه سال ۱۳۷۸ به دلیل جراحات شیمیایی در قسمت «ایزوله» بیمارستان بستری شد و در تاریخ 11 بهمن 1378 هنگام اذان مغرب بعد از یک هفته بیهوشی کامل چشم گشود و شهادتین را زمزمه کرد و بعد به شهادت رسید.🥀😢💔
#یادشان_گرامی🌹
@mahman11
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠کرامات #شهیدسیدمجتبی_علمدار
زمانی که مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار میگشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازهای را دارند میبرند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است.
یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود. دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند.»
علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کردهاند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش میگفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچههای مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهید علمدار را داشت. به من گفت: این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد. اگر توسل به جدش بگیری حتماً شفا میگیری. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که میگفت: من برای تو جور میکنم که با دانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا میگیری و همین هم شد. خیلی از این موارد پیش آمد. یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف میکرد که من تازه از تهران به ساری آمده بودم. شوهرم کارمند یکی از ادارات بود. سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا میگیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی میکند.
مهم #ایمان و #اعتقاد به ائمه اطهار است. اصل ایمان به خداوند است که باعث میشود اتفاقاتی بیفتد که خارج از تفکر انسان است.
💠آیا تکه کلام به خصوصی داشتند؟
– همیشه « #یازهرا» میگفت. و البته عنایاتی هم نصیب ما میشد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول میشدیم؛ چون پسر بزرگ خانواده بود، همه از او انتظار داشتند، به همین خاطر به نزدیکانش هم کمک میکرد. از طرفی هم خودمان مستأجر بودیم و من هم دانشجو بودم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار گریهام گرفته بود. میخواستم دانشگاه بروم، اما کرایه نداشتم. مانده بودم ۵ تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اطاق دیگر رفتم، دیدم اسکناس های هزاری زیر طاقچهمان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک ۵ تومانی هم نداشتیم، این هزاری ها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان است. تا من زنده هستم به کسی نگو.
@mahman11
💠قوانین ده گانه #شهیدسیدمجتبی_علمدار برای نزدیکی به #خدا 💠
#قانون_اول
خداوندا ! اعتراف می کنم به این که قران را نشناختم و به آن عمل نکردم .حداقل روزی ۱۰ آیه قران را باید بخوانم ، اگر روزی کوتاهی کردم و به هر دلیل نتوانستم این ۱۰ آیه را بخوانم روز بعد باید حتما یک جزء کامل بخوانم
تاریخ اجرا : ۴/۵/۱۳۶۹
#قانون_دوم
پروردگارا اعتراف می کنم از این که نمازم را به معنا خواندم و حواسم جای دیگری بود در نتیجه دچار شک در نماز شدم . حداقل روزی دو رکعت نماز قضا باید بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم این دو رکعت نماز را بخوانم روز بعد باید نماز قضای یک ۲۴ ساعت را بخوانم .
تاریخ اجرا : ۱۱/۵/۱۳۶۹
#قانون_سوم
خدایا اعتراف می کنم از این که مرگ را فراموش کردم و تعهد کردم مواظب اعمالم باشم ولی نشد.حداقل هر شب قبل از خواب باید دو رکعت نماز تقرب بخوانم اگر به هر دلیل نتوانستم روز بعد باید ۲۰ ریال صدقه و ۸ رکعت نماز قضا به جا بیاورم.
تاریخ اجرا ۲۶/۵/۱۳۶۹
#قانون_چهارم
خدایا اعتراف می کنم از این که شب با یاد تو نخوابیدم و بهر نماز شب هم بیدار نشدم حداقل در هر هفته باید دو شب نماز شب بخوانم و بهتر است شب پنج شنبه و شب جمعه باشد اگر به هر دلیل نتوانستم شبی را به جا بیاورم باید به جای هر شب ۵۰ ریال صدقه و ۱۱ رکعت نماز را به جا بیاورم .
تاریخ اجرا : ۱۶/۶/۱۳۶۹
#قانون_پنجم
خدایا اعتراف میکنم به اینکه (خدا میبیند ) را در همه کارهایم دخالت ندادم و برای عزیز کردن خود کار کردم.حداقل در هر هفته باید دو صبح زیارت عاشورا و صبحهای جمعه سوره الرحمن را بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم زیارت عاشورا را بخوانم باید هفته بعد ۴ صبح زیارت عاشورا و یک جز قران بخوانم و اگر صبح جمعه ای نتوانستم سوره الرحمن بخوانم باید قضای آنرا در اولین فرصت به اضافه ۲ حزب قران بخوانم.
تاریخ اجرا :۱۳/۷/۱۳۶۹
#قانون_ششم
حداقل باید در آخرین رکوع و در کلیه سجده های نمازهای واجب صلوات بفرستم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم باید به ازای هر صلوات ۱۰ ریال صدقه بدهم و ۱۰۰ صلوات بفرستم.
تاریخ اجرا : ۱۸/۸/۱۳۶۹
#قانون_هفتم
حداقل باید در هر بیست و چهار ساعت ۷۰ بار استغفار کنم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم در بیست و چهار ساعت بعدی باید ۳۰۰ بار استغفار کنم و باز هم ۳۰۰ به ۶۰۰ تبدیل می شود.
تاریخ اجرا : ۳۰/۹/۱۳۶۹
#قانون_هشتم
هر کجا که نماز را تمام میخوانم باید ۲ روز روزه بگیرم.بهتر است که دوشنبه و پنجشنبه باسد.اگر به هر دلیل نتوانستم این عمل را انجام دهم در هفته بعد باید به جای دو روز ۳ روز و به ازای هر روز ۱۰۰ریال صدقه بپردازم.
تاریخ اجرا : ۱۹/۱۱/۱۳۶۹
#قانون_نهم
در هر روز باید ۵ مسئله از احکام حضرت امام (ره) را بخوانم.اگر به هر دلیلی نتوانستم این عمل را انجام دهم روز بعد باید ۱۵ مسئله را بخوانم.
تاریخ اجرا : ۱۴/۱/۱۳۷۰
#قانون_دهم
در هر بیست و چهار ساعت باید ۵ بار تسبیحات حضرت زهرا (س) برای نماز های یومیه و ۲ بار هم برای نماز قضا
بگویم.اگر به هر دلیل نتوانستم این فریضه الهی را انجام دهم باید به ازای هر یکبار ۳ مرتبه این عمل را تکرار کنم.
تاریخ اجرا : ۱۵/۳/۱۳۷۰
#شادی_روح_ملکوتی_شهیدسیدمجتبی_صلوات🌹
@mahman11
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
🥀وصیت نامه #شهیدسیدمجتبی_علمدار
✨بسمه تعالی✨
وصیت میکنم مقدار دارایی ناچیزی که دارم غیر از ثلث آن، مابقی به همسرم سیده فاطمه موسوی برسد و از ایشان تقاضا دارم نهایت توان خود را برای بهتر تربیت کردن تنها بازماندهام؛ یعنی دختر عزیزم سیده زهرا علمدار به کار بگیرند و از خداوند منان برای ایشان و دخترم طلب توفیقات وافر الهی را دارم.
از همسر عزیزم تقاضا دارم این بندهی حقیر سراپا گناه را در کوتاهی و قصور و تقصیرات مورد عفو و بخشش خود قرار دهد؛ چرا اینکه خداوند عفو کنندگان را دوست دارد.
همینطور از یادگارم میخواهم از اینکه برای او پدر خوبی نبودم مرا ببخشد. خداوند به ایشان مقامات عالی و دنیوی و اخروی عنایت فرماید. از پدر و مادرم نیز طلب عفو و بخشش مینمایم. همین طور از کلیه کسانی که به نحوی حقی گردن حقیر دارند، به خاطر خداوند بخشنده مهربان از این بنده آلوده درگذرند.
وصیت میکنم مرا در گلزار شهدا ساری دفن کنند و تنها امید من که همان دستمال سبزی است که همیشه در مجالس و محافل مذهبی همراه من بوده و به اشک چشم دوستانم متبرک شده را بروی صورتم بگذارند و قبل از آن که مرا در قبر بگذارند، مداحی داخل قبرم برود و مصیبت جده غریبم فاطمه زهرا (س) و جد غریبم حسین (ع) را بخواند و از مستمعین گرامی میخواهم که اشک چشمشان را داخل قبر من بریزند تا در ظلمت قبر نوری شود و این را باور کنید که از اعماق قلبم میگویم من از ظلمت قبر و فشار قبر خیلی میترسم.
شما را به حق پنج تن آل عبا تا میتوانید برایم دعا کنید و نماز شب اول قبر برایم بخوانید و زمانی که زیر تابوت مرا گرفتید و به سوی آرامگاه میبرید تا میتوانید مهدی فاطمه (عج) را صدا بزنید.
کی واهمه دارد ز مکافات قیامت آنکس
که بود در صف محشر به پناهت
۱۳۷۴/۴/۱۳
#روحشان_شاد🕊
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀روضه زیبای حضرت رقیه(س)😢😭😭
🎙باصدای#شهیدمجتبی_علمدار
🍀بزرگواران کانال جملات طلایی علماء_شهدا این #شهدا کرامات زیادی دارند.از جمله این #شهیدبزرگوار میتوانید متوسل شوید به این سید شهید وحاجاتتون را ازش بخواید.ان شاالله شفاعتمون کنند.آن دنیا😔 #الهی_آمین🤲🏻
#راهش_جاوید_باد
#یارقیه😭😭
#التماس_دعا
@mahman11
#رمان_محمد_مهدی 116
🔰 این عهدها رو با امام ببندیم، از اون طرف از امام هم بخواهیم که برای رشد معنوی ما در این ماه عزیز دعا کنند.
🌀 مردم ،
ما همیشه دعاهای مادی از امام می خواهیم، اشکالی هم نداره ، کسی هم نگفته گناه هست
اما عاقلانه نیست کسیکه همه کار از دستش بر میاد ، ما فقط چیزهای کم ازش بخواهیم.
🔰 سعی کنیم در این ماه عزیز ، بیشتر از ایشان مباحث معنوی را بخواهیم ، دعا کنند برای ما که بیشتر اهل قرآن خواندن شویم ،
بیشتر به خدا توجه کنیم
🌀 مردم عزیز
در این ماه ، عادت می کنیم که 30 شب سحرها بلند بشیم و قبل نماز صبح با خدا حرف بزنیم
پس از امام زمان (عج) بخواهیم که دعا کنن برای ما تا بعد ماه مبارک هم این توفیق نصیب ما بشه که نماز شب بخوانیم
👈 وقتی 30 روز و شب این انس با قرآن و خدا و نمازشب رو داشته باشیم، قطعا در ما ملکه میشه و در ما تثبیت میشه و میتونیم اونها رو ادامه بدیم و بعد ماه مبارک هم این رویه رو داشته باشیم
.
کم کم وقتی انسان با اینها انس پیدا کرد، نورانی میشه ، نورانی شدن همانا و دیگه مراقب نفس بودن همانا
👈 کم کم به جایی می رسیم که مراقب میشیم که هر حرفی از دهن ما بیرون نیاد، هر چیزی رو نگاه نکنیم، هر چیزی رو گوش ندیم ، شبها قبل خواب به کارهای روز خودمون یه نگاهی بندازیم و از گناهان روز توبه کنیم ،
👈کم کم به جایی می رسیم که وقتی شبی برای نماز شب بیدار نشیم، گریه می کنیم
👈کم کم به جایی می رسیم که اگه روزی قرآن نخونیم ، انگار چیزی گم کردیم
👈 کم کم به جایی می رسیم که اگر اون روز با امام زمان حتی به اندازه یک دقیقه هم حرف نزنیم، انگار کار مهمی را انجام ندادیم
❇️روان شناس ها میگن برای ملکه شدن یک چیز و تثبیت اون و عادت کردن بهش، 20 الی 21 روز پشت سر هم انجام دانش کفایت میکنه،
👌خب مردم عزیز
ما در این ماه بیشتر از 21 روز قراره این کارها رو انجام بدیم، 30 روز
پس فرصت خوبی هست برای عادت کردن ، اما یادمون نره حتما از خود امام هم بخواهیم که ما رو در این راه کمک کنه و دعا کنن برای ما تا بعد ماه مبارک هم ادامه دار باشه
والسلام علکیم و رحمه الله و برکانه
منبر امشب ما تمام شد ، صلوات بفرستین
ادامه دارد...
✍️ احسان عبادی
@mahman11