eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 می گفت هر كاری می خواهم بكنم اول نگاه می كنم ببينم امام زمان (عج) از اين كار راضيه؟ چه دردی از درد امام زمان (عج) دوا می شود؟ 🔹 می گفت اگر می بينيد امام زمان (عجل الله فرجه الشریف) از كاری ناراحت می شود ، انجام ندهيد . 🩸«شهید محمد مهدوی» @mahman11
🌹با مجروح شدن پسرم محمّدحسین برای ملاقاتش به بیمارستان رفته بودم؛ نمی دانستم در کدام اتاق بستری است. در حال عبور از سالن بودم که یک دفعه صدایم کرد: مادر! بیا اینجا. 🌹وارد اتاق شدم. خودش بود؛ محمّدحسین من! امّا به خاطر مجروح شدن، هر دو چشمش را بسته بودند! بعد از کمی صحبت گفتم: مادر! چطور مرا دیدی؟! مگر چشمانت بسته نبود؟ امّا هر چه اصرار کردم، بحث را عوض کرد @mahman11
🌹یک‌بار داشتم جلوی ابرام نماز می‌خواندم؛ نمی‌دانم که چه شد احساساتی شدم و وسط نماز گریه‌ام گرفت. نماز که تمام شد؛ ابرام گفت: باریک الله! چه حالی شدی؟ گفتم: نمی‌دونم چی شد که گریه‌‌م گرفت. گفت: خوش به حالت. چه دل خوبی داری. گفتم: بابا؛ همه‌چی تویی ابی جون؛ ما که چیزی نیستیم. گف: نه؛ خیلی کیف کردم. چه نماز خوبی خوندی. خودش نماز می‌خواند ماه. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱۰. دفاع جانانه سردار اهوازیان از مدافعین حرم و شهدای مدافع حرم @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 فرمانده نیروی دریایی سپاه پاسداران پاسخ می دهد ♦️آیا یمنی ها در عملیات خود با ایران هماهنگ هستند؟ ♦️ آیا ناوهای آمریکایی در خلیج‌فارس باید فارسی صحبت کنند؟ @mahman11
🌹 . 🔹یک روز در زمین شالی روستایشان مشغول نشاء بودند .هوا ابری شد و صدای رعد و برق مهیبی آمد به طوری که همه افراد حاضر ترسیده بودند اما موسی با خیال راحت کارش را انجام می داد و توجهی نکرد. اطرافیان به او گفتند تو از این صدا ها نمی ترسی ؟ گفت برای چه باید بترسم من تو جبهه یک آرپی جی زن هستم و از این صداهای کوچیک نمیترسم... . ▪️بیاد موسی جعفری قراخیلی از لشکر ویژه ۲۵ #شهادت ۱۳۶۷ . ( عکس : اعزام به جبهه؛ سمت راست شهید موسی جعفری) @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"رمان 💞 زینب سادات سکوت کرد. نفس گرفت و این بار آرام تر گفت: ایلیا اگه میخواست دعوا کنه و این پسر رو بزنه، این پسر الان اینقدر راحت نایستاده بود. خانم احمدی: منظورتون چیه خانم؟ زینب سادات نگاهی به زن کرد: ایلیا اگه میخواست پسرتون رو بزنه، الان نه تنها بدنش پر از کبودی بود، دست و پای شکسته هم داشت! دکتر زند! ایشون مشکلی دارن؟ چه ظاهری چه حرکتی؟ احسان: نه! کاملا سالمه. فلاح: شما از حرکت برادرتون دفاع میکنید؟ زینب سادات: بله! دفاع میکنم چون پدرمون بهش یاد داده چطور مبارزه کنه، چطور آسیب بزنه و آسیب نبینه. امابهش این هم یاد داده که خودی ها هر چقدر اذیت کنن، دشمن نیستن. اینه که برادر من لبش پاره شده و پسر شما سالمه! ما بی پدر و مادر هستیم بخاطر آرامش خاطر شما! ما درد یتیمی میکشیم بخاطر آسودگی خاطر شما! حق ما نیست که طعنه کنایه هم بشنویم! ما چیزی ازتون نخواستیم. فقط بذارید ما هم زندگی کنیم. زینب سادات دست ایلیا را گرفت: بهت افتخار میکنم. ایلیا عمیق لبخند زد: مثل مامان شدی! کاش مادر اینجا بود. کجایی آیه؟ کجایی نگاه کنی لبخند پسرت را؟ کجایی که یتیمی درد دارد! بیشتر از تمام عمر زینب، درد دارد! این درد فقط درد یتیمی اش نیست! درد یتیمی برادری است از خون مردی که برایش پدری کرد و جاهای خالی زندگی زینب را بدون پرسش، پر کرد،دردیتیمی برادرش، درد نبود آیه ای که زندگی را بلد بود. مادر! اسطوره زندگی ام! چگونه مثل تو کوه باشم؟ چگونه شبیه تو باشم ای کوه ناپیدای زندگی ام؟ زینب سادات: کاش مامان بود. به ایلیا پشت کرد که صدای نجوایش را شنید: تا تو هستی، دلم قرصه! دلت قرص باشد جان خواهر!خواهرت که نمرده است! خودم مواظب تو هستم! زینب سادات: هیچ کدومتون نمیخواید کامل بگین چرا دعوا کردید؟ محسن گفت: به ایلیا که اون حرف رو زد، ایلیا گفت حرف دهنتو ببند. اومد ایلیا رو هل داد. ایلیا سعی کرد از دستش خالص بشه و دعوا نشه. خیلی جا خالی داد اما ول کن نبود. یکی از مشتهاش هم ناغافل و نامردی زد که لب ایلیا پاره شد. من رفتن کمک ایلیا که خودش زودتر دستشو گرفت و پیچوند به پشت که تکون نخوره. همون لحظه آقای فلاح رسید و... محسن سکوت کرد. زینب سادات به فلاح گفت: قضاوت ناعادلانه کردید! ایلیا حق داشت بهم گفت چون بی پدر و مادر هست، پدر مادرش رو خواستید! کار ما تمومه. مجازات این پسر هم با شما و آقای مدیر. ما یتیم ها از حق خودمون گذشتیم. مثل همیشه! زینب رفت. احسان رو به پسرک گفت: با ناجوانمردی به هیچ جا نمیرسی! یادت نره! احمدی رو به فلاح گفت: دایی حالا چی میشه؟ احسان از دم در برگشت و با پوزخند نگاهی به فلاح کرد و لب زد: دایی! احسان رفت و خود را به زینب سادات رساند! احسان: زینب خانم. بفرمایید بشینید، خیلی خسته هستید. زینب سادات: ممنون آقای دکتر! ترجیع میدم پیاده برم. میخوام کمی فکر کنم. زینب سادات رفت و احسان رفتنش را نگاه کرد و بعد از دقایقی به آرامی پشت سرش قدم برداشت. دل نگران زینب سادات بود در این وقت از صبح.... محسن و ایلیا کنار هم روی مبل دو نفره نشسته بودند. سر به زیر و ساکت. رها، صدرا، زینب سادات، زهرا خانم، احسان و مهدی مقابلشان بودند. احسان و مهدی ایستاده بودند و بقیه روی مبل ها نشسته بودند. رها سکوت را شکست: بد ترین کاری که میتونستید انجام بدین رو انجام دادین! اعتماد ما رو به خودتون از دست دادید. محسن اعتراض کرد: اما مامان... 🌷نویسنده:سنیه_منصوری ادامه‌ دارد... ‎‎‌‌‎‎@mahman11
🌹باانگشتان‌دسـت‌هاتون ذکࢪبگیدکہ‌توقـیامت،تک‌تک انگشـت‌هاتون‌شهـادت‌میدن...🌿 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدا کند که رضایم فقط رضای تو باشد هوای نفس نباشد، همه هوای تو باشد خدا کند که گذارت فتد بہ منظر چشمم که سجده‌ گاه نمازم، جای پای تو باشد @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ یاران امام زمان (عج) در عصر حاضر 🍀 چهار حلقه از افراد همیشه و در هر عصری در کنار حضرت هستند... 💐 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 💐 ‌‎‎‌‎‎‎‌‎‌‌ @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بعضی انسانها به زمین آمده اند تا زمین قابل تماشا شود... آمده اند که تاریخ؛ شکوه شرافت و آزادگی شان را به نظاره بنشیند... آمده اند تا آبرو و اعتبار دنیا باشند اصلا زمین، از آمدن بعضی انسانها به خود می بالد... و عزیز ما یکی از همین انسانها بود.. 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
می‌گفت: تو یه جمعی دور حاج قاسم نشسته بودیم. یکی از بچه ها پرسید: چیکار کنیم که موقع ظهور امام زمان، توی سپاه حضرت باشیم و به قولی از رکابشون جا نمونیم؟ حاج قاسم گفت: «یه جا برای خودت پیدا کن که جا نمونی!» +جای ما کجاست؟ سهم ما، اثر ما در زمینه سازی ظهور دقیقا چیه؟ داره دیر میشه! بجنب جا نمونی... @mahman11
🌹کارگران حضرت زهرا (س)در شاهرود! 🔹تابستان ۱۳۶۳_شاهرود هنگام آموزش سربازان در صحرا، با مادری به همراه دو دخترش برخورد کردیم که در حال درو کردن گندم‌هایشان بودند. فرمانده‌ی گروهان، ستوان آسیایی به من گفت: مسلم بیا سربازان دو گروهان را جمع کنیم و برویم گندم‌های آن پیرزن را درو کنیم. گفتم: چه بهتر از این! پس از سلام و خسته نباشید گفتم: مادر شما به همراه دخترانتان از مزرعه بیرون بروید تا گندم‌هایتان را درو کنیم؛ فقط محدوده زمین خودتان را به ما نشان دهید و دیگر کاری نداشته باشید. پیرزن پس از تشکر گفت: پس من می‌روم برای کارگران حضرت فاطمه‌ مقداری هندوانه بیاورم! از ۹ صبح تا ظهر، با پانصد سرباز تمام گندم‌ها را درو کردیم؛ بعد از اتمام کار، سربازان مشغول خوردن هندوانه شدند؛ من هم از این فرصت استفاده کردم و گفتم: مادر چرا صبح گفتید می‌روم تا برای کارگران حضرت فاطمه هندوانه بیاورم؟ گفت: دیشب حضرت فاطمه به خوابم آمد و گفت: چرا کارگر نمی‌گیری تا گندمهایت را درو کند؟ این کارها، دیگر از تو گذشته! عرض کردم: خانم شما که می‌دانی تنها پسر و مرد خانواده ما به شهادت رسیده است و درآمدمان نیز کفاف هزینه کارگر را نمی‌دهد؛ مجبوریم خودمان کار کنیم. بانو فرمودند: نگران نباش! فردا کارگران از راه خواهند رسید. ... از خواب پریدم. امروز هم که شما این پیشنهاد را دادید، فهمیدم این سربازان، همان کارگران حضرت زهرا می‌باشند. با شنیدن این حرفها، ناخودآگاه اشک از چشمانم جاری شد و گفتم: سلام بر تو ای حضرت زهرا؛ فدایت شوم که ما را به کارگری خود قابل دانستی. 📚 کتاب نبرد میمک، احمد حسینا @mahman11
●محسن خود را خادم و مدافع حرمین می دانست وهر زمان که میگفتم شماوظیفه خود را انجام داده اید، می گفت: «من متعلق به خودم نیستم، من متعلق به جهان اسلام هستم ونمی توانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریست هابا اسلام مرتبط نیست واین را با گزارش هایی که ضبط می کنم نشان دهم.» ●شهید خزایی هروقت به ایران می آمد نیازهایی راکه مردم سوریه داشتند، درحد توان ازجیب خود می خریدند ودربین آن ها تقسیم می کرد. ●وی سرانجام در ۲۳ آبان ۱۳۹۵ هنگام تهیه گزارش درحلب مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ✍راوی:همسرشهید @mahman11
📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی! 🔷️ چشم‌شان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دوره‌اش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرمانده‌ی آزاده ، آماده‌ایم آماده ! » ◇ هرکسی هم که دستش به مهدی می‌رسید امان نمی‌داد، شروع می‌کرد به بوسیدن... مخمصه‌ای بود برای خودش! ◇ خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب می‌زد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی‌هایی...!» @mahman11
📌 مهمات روی دوش، تیر به سرش خورد و شهید شد و فقط گفت"یاحسین" 🔹 تک پسـر بود. خانه‌ ی بزرگی فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبــهه نرود‌. کارخـانه بزند و خودش مدیر شود. 🔸 بار آخـری که رفت؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه؛ نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.» ◇ دوبـاره مهمـات را گذاشت روی شـانه‌اش‌. یکی از دوستانش، دل از دستش رفت؛ صدا زد: «مسعود بس است!»نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش. 🔻 فقط گفت: «یــا حســین ع» و همانجـا افتـاد و شهید شد. 📚 تک پسـر / نسیبه استکی @mahman11
📌 آیت الله حق شناس: آیت الله برودجردی ها حساب و کتاب دارند اما شهدا بی حساب و کتاب هستند 🔷️ حضرت آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانی خودشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمدعلی بود، بیان داشتند: 🔻 “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. ◇ رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!” @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 فقط ما می‌مانیم و اعمالمان ◇ سخنان تلنگرآمیز شهید علی چیت‌سازیان @mahman11