eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.4هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
ما از پرچم های تک رنگ خیری ندیده ایم. تابوت مارا با همین پرچم سه رنگِ مقدس تزیین کنید. @mahman11
*شهید حسن خجسته تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۴/۳ (آمل) تاریخ شهادت: ۱۳۶۷/۲/۱۳ (شلمچه) برگی از خاطرات🥀: پس از شهادت حسن،به عنوان همسر شهید همیشه مورد احترام مردم بودم تا اینکه خبر اختلاس مالی شهردار «رینه» همه جا پخش شد. جلسه ای با حضور مسئولین فرمانداری آمل و شهرداری رینه تشکیل شد.همه ی مدارک نشان میداد:«شش میلیون تومان اختلاس از سوی شهردار وقت-شهید حسن خجسته-صورت گرفته است.» حالا من مانده بودم و کلی تهمت و ناروا. _خدایا! تحمل این بار برایم مشکل است.خودت به داد ما برس! حسنی که از قالی قرعه کشی شده،گذشته بود و آن را به کارمند مستمند شهرداری هدیه کرد،حالا متهم به اختلاس است. تصمیم گرفته بودم اگر جلسه ی شهرداری-بعنوان آخرین مرجع رسیدگی-به اختلاس حسن رأی داد،زمینی را که قبل از شهردار شدن،حسن خریده بود،به همراه موتور و پولی را که موقع بدنیا آمدن فرزندم-حسین-فامیل ها بعنوان هدیه داده بودند،برای ادای دینِ حسن به شهرداری رینه یا فرمانداری آمل بدهم.آقای حمزوی-بخشدار لاریجان- لحظه لحظه خبر جلسه را به من میداد.در آخرین جلسه،آقای حمزوی روبه حاضرین گفت: _دیشب خواب دیدم،شهید حسن آمد،گفت:«دست روی دست گذاشتی.آبرویم دارد می رود.اسناد مالی این مسئله،در استانداری پیش معاون اداری-مالی است؛طبقه ی سوم،توی فایل گزارش های آقای معاون.» همه دست به کار شدند.یکی مامور شد برود استانداری و طبق آدرسی که حسن توی خواب به آقای حمزوی داده،بگردد ببیند سند آنجا هست یا نه؟ سند درست همان جا توی فایلی که حسن وعده اش را داد،دست نخورده بود بعد از مطالعه ی کامل گزارش،مجرم مشخص شد و پلیس با حکم قضایی اورا دستگیر کرد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حقیقت این است که هرچه بگوییم خسته شده ایم و بریده ایم، اسلام دست از سر ما بر نمی دارد. ماباید بمانیم و کاری را که می خواهیم، انجام بدهیم. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه بگویم زداغ بی پدری چه بگویم زدرد‍ِ در به دری بُود این آرزوی من بابا که مرا همره خودت ببری🖤 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گمان نکن که فقط عاشورائیان را به آن بلا آزموده‌اند ؛ صحرای بلا به وسعتِ همۀ تاریخ است . @mahman11
لا حبیب، لا طبیب، لا رفیق الا شما، مرهم ِدرد ِدل ما نیست الا ڪربلا @mahman11
🌹ما هنر شهادت‌ را هم که نداشته‌ باشیم ; هنرِ عمل‌ به وصیت‌نامه شهدا را باید داشته باشیم ... خَلاص! . ( دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران) معاون گردان ادوات ؛ و فرمانده تیپ الحدید لشکر ویژه ۲۵ کربلا ؛ متولد : رودبار _ شهادت : جزیره مینو... . 🌷قسمتی از وصیت نامه شهید : بهترین لحظات عمرم حضورم در جبهه های نبرد حق علیه باطل بود و تصور اینکه حتی لحظه ای از جبهه دور باشم برایم دردناک است .همدیگر را دوست داشته باشید و تقوا پیشه کنید و در خدمت انقلاب باشید و پست و مقام وسیله امتحان است ، اگر خدای نکرده خطا کنید در قیامت باید جوابگو باشید . . @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج حسین یکتا: می‌گفت:حضرت رقیه(س)کاری کرد که امام عصرش با سر اومد سراغش! بچه‌ها کاری کنید که شب اول قبر وقتی نکیر و منکر میان و می‌پرسن «مَن نبیک؟» «مَن امامک؟» بگی مگه نمی‌بینی امام عصر(ع) اینجا ایستاده؟!🖤 🕊 @mahman11
AUD-20220914-WA0007.mp3
3.85M
اومدم زیارتت با گریہ ، با زاری ... تو هنوزم وسطِ بازاری((: @mahman11
Mahmood Karimi - Be Mahe Asemon Migoft (128).mp3
4.15M
به کنج سرد خرابه گلی اقامت داشت گل سه ساله کجا طاقت اسارت داشت؟! ‌ صلی‌الله‌علیک‌یاأباعبدالله🖤 @mahman11
- پـیامبراکـرم ﷺ: اگر مؤمن،آیةالکرسی را قرائت کند و ثواب قرائت آن را برای اهل قبور قرار دهد،خداوند متعال آن آیه را داخل قبر هر میّتی می‌کند،و درجه خواننده آن‌ را هفتاد مرتبه بالا برده و خداوند از هرحرف آیةالکرسی،فرشته ای را خلق می‌کند که تا روز قیامت برای او تسبیح کنند..! •📚 مستدرك‌الوسائل|ج‏۲• @mahman11
آنچنان که بارش بارانِ نم‌نم دیدنی است چشم خیس گریه‌کن‌های شماهم دیدنی است درمیان نامه‌ی اعمال در محشر فقط روزهایی که برایت گریه کردم دیدنی است صلی_الله_علیک_یا_ابا_عبدالله🤲 شبتون حسینی🤲 @mahman11
🌹بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🌹
🍁دل من مال خودم نیست کفیلی دارد عشق در مکتب ما ‌شرح طویلی دارد... 🍁کوچ کرده خبری داده که بر می گردد او که در گوشه این دهکده ایلی دارد... تعجیل در فرج مولایمان صلوات صبحتون امام زمانی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
25.mp3
8.35M
[تلاوت صفحه بیست و پنجم قرآن کریم به همراه ترجمه] @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
*شهید نادر خضری تاریخ ولادت: ۱۳۴۰/۸/۲۵ (آمل) تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۹/۱۰ (شلمچه) برگی از خاطرات🥀: بعد از شهادت برادرش قادر،نادر به اتفاق دوستان‌اش رفت جنگل. گزارش رسید نادر شهید شد.پدر و مادرش هم نگران بودند.بعضی از بچه ها تصمیم گرفتند بروند جنگل،جنازه‌اش را بیاورند.می گفتند: _اگر امشب جنازه را نیاورند،حیوانات وحشی،جسد نادر را تکه پاره می کنند. خلاصه آن شب گذشت.فردای آن روز درِ منزل مان به صدا درآمد.رفتم دم در. _بله؟ _باز کنید حاج آقا! نادرم. پیش خودم گفتم:«نادر که شهید شد.» دوباره گفتم: _شما؟ _نادر هستم؛نادر خضری. در را باز کردم.راستی راستی نادر بود.ناباورانه نگاهش کردم.نشست. گفتم: _نادر!مگر تو شهید نشدی؟تعریف.کن ببینم. _حاج آقا!مستقیم از جنگل آمدم خانه ی شما.به خانه ی خودم هم نرفتم. راستش بعدازظهر که رفتیم جنگل،گروهک ها از دل جنگل شروع کردند به تیراندازی.محاصره شدیم.همان وقت تیری به سرعت به سمت من شلیک شد و به تنه ی درختِ کنار من اصابت کرد.گفتم الآن است که به سراغ من بیایند و مرا بکشند.با صدای بلند گفتم:«آخ!مردم.»و بعد خودم را روی زمین ولو کردم. آنها خیال کردند تیر به من اصابت کرد و کارم تمام شد.جلو آمدند.وقتی دیدند روی زمین افتاده‌ام،بیخیالم شدند و رهایم کردند.همین که هوا تاریک شد،بلند شدم و خودم را هرطوری که بود به جاده رساندم و حالا هم اینجا هستم. حرف اش که تمام شد،گفتم: _نادر!خیلی کلکی! @mahman11
*شهید حسن اسماعیلی تاریخ ولادت:۱۳۳۸/۳/۶ تاریخ شهادت: ۱۳۶۱/۱۲/۱۲ برگی از خاطرات 🥀: اسماعیلی توی سپاه آمل مشغول کار بود.گزارش رسید عده ای منافق توی یکی از کوچه های پرپیچ و خم آمل،مشغول نقشه کشیدن و خراب کاری هستند.بعدها معلوم شد آنها بنا داشتند طی نقشه ای،بچه های سپاه آمل را ترور کنند.اسماعیلی به مسئولین وقت سپاه آمل پیشنهاد کرد: _اگر صلاح بدانید،داخل تیم منافقین نفوذ کنم. با پیشنهادش موافقت شد.باترفندی،اعتماد منافقین را به خود جلب کرد.مدت دو هفته ای را کنار آنها به سر برد.بعداز چند روز مسئول تدارکات تیم شد.یک روز وقت شام،از فرصت استفاده کرد و برای این که نمازش قضا نشود،رفت مسجد نزدیک خانه ی تیمی.یکی از منافق ها شک کرد.تعقیب اش کرد و وارد مسجد شد.دیگر قضیه لو رفته بود و برای آن منافق معلوم شده بود که حسن جاسوس است.خانمی توی مسجد متوجه شد یکی دارد دایی حسن را تعقیب می‌کند.نماز دایی که تمام شد،موضوع تعقیب آن آدم مشکوک را به او اطلاع داد.با نشانه هایی که خانم از آن آقا داد،دیگر برای دایی حسن یقین شد که او یکی از همان منافقین خانه ی تیمی است.دیگر به آن خانه نرفت.دست به کار شد و خودش را به سپاه رساند و قبل از اینکه منافق ها آنجا را تخلیه کنند،مکان آنها را لو داد.بچه های سپاه هم در یک عملیات موفقیت آمیز،همه ی اعضای آنجا را دستگیر کردند. @mahman11
Mohammad Hossein Hadadian - Khoshbakhti Yani (320).mp3
15.1M
خوشبختے یعنے ، تو زندگیت امام حسین دارے (: یه عکس تو بین‌الحرمین دارے ((: @mahman11
پیوسته نواى یا حسین است مرا دارم همه چیز تا حسین است مرا چون فطرس و حرّ، امید بخشش دارم وقتى سر و کار با حسین است مرا صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله 🤲 شبتون حسینی🤲 @mahman11
🌹بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🌹