eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
تیرماه بود که عملیات رمضان شروع شد درست توی ماه مبارک گرمای بالای ۵۰ درجه آدم رو کلافه می کرد حالا حساب کنین باشی و تو این بخوای بجنگی اونقدر آفتاب داغ می شد که ها دستامون رو می سوزوند تازه سختی زمانی شروع شد که عملیات لو رفت و بچه ها محاصره شدند خیلی ها به رسیدند… . بعد از یه عده رفتند تا های شب قبل رو بیاورند وقتی برگشتند ، با گفتند: همه ی بچه ها شدند بهشون گفتم: تیر زدند بهشون؟ گفتند: نه! از جان دادند…
از قافلہ هاے شهدا #جامــاندیـم رفتنـد رفیقان وچـہ تنها ماندیم.. افسـوس ڪہ در زمانہ ے دلتنگے #مجروح شدیم اسیر دنیا ماندیم.. #شهید_روح_الله_عالی #دلاتـــــون_شھـــــدایـــــے #روزتون_معطر_با_عطر_و_بوی_شهدا
🌷چقدر بابام گفت نرو! 🌷__یکبار از سر بیکاری روی چهار تكه كاغذ، كلمات ، ، ، را نوشتند، هر كس یكی را برداشت. فردی که کلمه «سالم» را برداشته بود، گفت: «بله، اگر قرار باشد ما هم شهید شویم، چه كسی از كیان اسلامی محافظت كند؟ معلوم است ما برای خدا مهم هستیم، شاید هم باید در خلیج‌ فارس، آمریكا را سرجایش بنشانیم.» 🌷__شخصی كه كلمه «اسیر» به او افتاده بود مرتب می‌گفت: «به جون شما، من چاه‌كن بودم، نمی‌دونستم اونا كه كندم سنگره و برادران مظلوم بعثی را از آنجا می‌زنند.» 🌷__شخصی كه قرار بود زخمی باشد در حالی كه با دست روی پایش می‌زد، گفت: «غیر ممكن است، ننه‌ام قبول نمی‌كنه! می‌گوید بچه‌ام را صحیح و سالم تحویل دادم، همان‌طور هم تحویل می‌گیرم.» 🌷__نفر آخر كه كلمه‌ «شهید» را برداشته بود، سرش را روی دیوار گذاشته بود و با حالتی شبیه به گریه می‌گفت: «چقدر بابام گفت جبهه نرو، من گوش نكردم، حالا اگر شهید بشوم، بابام مرا می‌کشد.>> "شهدای گمنام. @mahman11
🌹به هر که هرچه داشتید بخشیدید حتی تیر‌ها هم از پیکرتان خون نوشیدند . @mahman11
از قافلہ های شهدا رفتنـد رفیقان وچـہ تنها ماندیم.. افسـوس کہ در زمانہ‌ی دلتنگے شدیم اسیر دنیا ماندیم.. 🌷 @mahman11