eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.9هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️ قبله‌شناس 🔻 ...با سلام آخر نمازش دوباره هوشیار شدم. خوف کردم نمازم قضا شود ولی حبیب که دوباره ایستاد به نماز، یک دم راحت گرفتم... داشت می‌خواند... با خودم گفتم پس نمازشب‌خوان هم هست! بیشتر ازش خوشم آمد. انگار حبیب در چشمم پررنگ می‌شد و مهرش در دلم جان می‌گرفت. 🔺 فردایش از مادرم پرسیدم: «خیلی فرق می‌کند شوهر آدم باشد یا نه؟» عزیز یک نگاهی به آقاجان انداخت و گفت: «خیلی. زیاد توفیر دارد مردت را وقت اذان ببینی.» 📚 از کتاب | روایت زندگی اشرف‌سادات منتظری، مادر شهید محمد معماریان 📖 ص ۴۲ 📗
✳ شاید بچه‌ای پدر نداشته باشد 🔻 دست محمدحسین را گرفت و او را در مدرسه‌ی ارباب‌زاده که خودش مدیر آن بود ثبت‌ نام کرد. ظهر، محمدرضا و محمدحسین خسته و کوفته به خانه آمدند. محمدحسین پرسید: پدر! چرا امروز ما را با ماشین به خانه نیاوردی؟ مسیر طولانی است. ما خسته شدیم. پدر او را در آغوش کشید، بوسید و گفت: به‌خاطر این‌که شاید در بین بچه‌ها کسانی باشند که پدر نداشته باشند. این کار خوبی نیست که جلوی آن‌ها شما هر لحظه با پدر باشید. 📚 برگرفته از کتاب ؛ خاطراتی از 📖 صفحات ۲۷ و ۲۸ 📘