#سلام_امام_زمانم🌱
🔅 السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَياةِ...
🌱سلام بر تو ای مولایی که یادت زنده کننده قلبها و ظهورت سر آغاز حیات طیبه است.
📚 زیارت امام زمان عجل الله فرجه در روز جمعه.
#اللهمعجللولیکالفرج🍃
@mahmodkaveh🏴
♨️مهدویت و آرامش
🔸در زندگی پر اضطراب دنیا که انسان برای اندکی آرامش به هر سو سرک می کشد و هزینه ها صرف می کند، عشق امام هدیه ای ست از طرف خدا که آرامش وصف ناشدنی را به قلب آورده، دل را از اطمینان برخوردار می سازد.
هنگامی که آیه ی
" آگاه باشید! دل ها فقط به یاد خدا آرام می گیرد"
نازل شد...
رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم فرمودند:
🔸این درباره ی کسی است که خدا و رسولش را دوست بدارد و اهل بیتم را صادقانه و نه به دروغ، دوست داشته باشد.
📚(الدر المنثور، ج4، ص58)
📌عشق صادقانه به نور دیده ی پیامبر اکرم آرامش را ساکن خانه ی دل کرده، او که خود غرق نور الهی و آرامش ربانی است می تواند در کوچک ترین ارتباط قلبی با عاشقان و محبانش آرامش را به آنها تزریق نماید.
📚به نقل از کتاب در هوای او،حسن محمودی ص 62
@mahmodkaveh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهربانی خدا را باور کنیم
🎙استاد پناهیان
@mahmodkaveh🏴
خون برف از چشم من
2⃣8⃣
گفتم «دونفر پشت وانت بودند.من خودم باهاشان بودم می آمدم.»🌿
گفت«چی شده اندپس؟»
گفتم«شایدقدرت انفجار💥آن قدرزیادبوده که پرتشان کرده توی دره.»
گفت«دره کجابود.آنجاهستندهنوز.توی ماشین🚗.نگاه کن.»
آن قدرسیاه شده بودند٬به خاطردود غلیظ انفجار٬که نمی شد دیدشان.🌚
گلوله هاهر لحظه امکان داشت منفجرشوند.بچه هادادمی زدند می گفتند«از وانت دورشوید بیاییدعقب.»🍃
_الان همه شان منفجر می شوند.
_برویدسریع پناه بگیرید.
_محشر کبری می شود اگر این وانت و مهماتش منفجر 💥شوند.
به #محمود گفتم«چی کار کنیم؟»
نایستادجوابم رابدهد.☘
پریدرفت پشت وانت٬وسط گلوله های حساس٬زیر بغل یکی از بچه ها را گرفت٬برگشت صدایم زد گفت«بیا بالا ببینم.ایستادی مرانگاه می کنی؟»🍃
پام پیش نمی رفت.
ترسیدم سرم دادبزند.
رفتم کمک کردم هر دوشان راآوردیم پایین٬بردیم جایی امن.🌱
نمی شد به صورت هاشان نگاه کرد.
#محمود دادزد«تماس بگیرید☎️ بگویید سریع برایمان هلی کوپت🚁ر بفرستند.»
هلی کوپتر 🚁آمدولی دیر آمد.
هردوشان نفس آخرشان را کشیده بودند.
دست های #محمود می لرزیدند.
خودم دیدم.
اماتوی صورتش نمی شدچیزی را تشخیص داد.
گفت«تو می شناختی شان.»
گفتم«من؟»
ساکت شدم.
زل زد توی چشم هام.
گفتم«سوختن دردش بیش تر است با تیر خوردن؟»
ساکت تر شد.✨
ادامه دارد...
راوی: جاویدنظام پور
📚ردّ خون روی برف
مردم بدانیــد که دو چیز انسان را در
مسیر انسانیت سریع به منزل مــیرساند:
یکی قــرآن خواندن در نیمهشب
دیگری گریه بر حضــرت سیدالشهدا
- کتاب نخل و نارنج📚
i
#سلام_امام_زمانم🌴
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا مُحْیِیَ مَعَالِمِ الدِّینِ وَ أَهْلِهِ...
🌿 سلام بر تو و نَفَس مسیحایی تو که روح زندگی را در کالبد مرده ی نشانه های دین خدا می دمد تا قلب اهالی ایمان با تپشی عاشقانه زندگی حقیقی را از سر بگیرند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص۶۱۰
#اللهمعجللولیکالفرج🌱
@mahmodkaveh🏴
🔴 بدترین نوع انتظار
🔹 آیت الله شهید بهشتی:
🌕 اﮔﺮ ﻗﺮار ﺑﺎﺷﺪ ﻧﺘﻴﺠﻪ اﻋﺘﻘﺎد ﺑﻪ امام زمان و انتظار فرج او در ما این باشد که دست روی دست بگذاریم تا او بیاید و کارها را درست بکند، این بدترین اثر تخدیری است که یک اعتقاد امیدزا می تواند داشته باشد.
📚 حق و باطل از دیدگاه قرآن ص ۱۱۶
@mahmodkaveh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ دوران حیرت در آخرالزمان ...‼️
👤 حجت الاسلام عالی
@mahmodkaveh🏴
خون برف از چشم من
2⃣9⃣
گفتم "فرقی نمی کنند برای کسی که به دوست به ۵ دقیقه ای اش سفارش کباب داده باشد.مگر نه ؟"🍃
گفت "آشنا هات بودند ؟"
برگشت زل زدم توی چشم هاش گفتم " نبودند؟"
نگذاشتم لرزش دست هام را ببیند.
آنجا و هیچ جا ندیدم #محمود سرش را جلوی گلوله💣 یا خمپاره وانفجار ش💥 خم کند .
ماها همه خود به خود خیز میرفتیم میخوابیدیم ولی #محمود حتی سرش را هم خم نمیکرد, آدم احساس می کرد صدایشان را نمی شنوند یا نمی بیند شان.✨
انفجار با نارنجک را هرگز فراموش نمیکنم .💥
عملیاتی بود در روز عاشورا ,که شبش ولی نژاد رفت .🍃
هدف ها را گرفت و خودش شهید شد.🌷
فرداش قرار شد برویم جاده را پاکسازی کنیم از زمین هایی که حدس میزدیم حتماً دارد.
از شهر میراباد آمدیم بیرون رفتیم توی جادهای که باران گل آلود ش کرده بود.
ما آن روزها مین یاب نداشتیم دو نفر از بچه های ارتش مأمور شده بودند داوطلبانه بیایند با دستگاه مین یاب ارتش کمک دست مان باشند.💫
بچه ها خیلی دوستشان داشتند.
اسم یکی شان حسین بود ,ستون موتور ی مان 🏍حرکت کرد و آنها کارخودشان را شروع کردند.
یا با دستگاه کار می کردند یا از روی تجربه سیخک می زدند مین ها را در می آوردند .🌿
یک جا حسین شک کرد
برگشت نگاه کرد به پشت سرش.
به آن ۱۰۰ متری که تازه ازش رد شده بودو حتی دوتا ماشین🚗 ازش رد شده بودند.
گفت" دلم با این ۱۰۰متر صاف نیست." گفتم مگر پاکش نکرده ای ؟"
گفت "چرا ."
ادامه دارد...
راوی: جاویدنظام پور
📚ردّ خون روی برف
"زنده نگه داشتن نام و یاد#شهدا
کمتر از #شهادت نیست
(امام خامنه ای(مدظله)"
🔻#مسابقه_سردار_آفتاب☀️
*"شماره۵"*
▪️مطالب مربوط به سیره
مالک اشترسپاه اسلام
🌷#شهیدمحمودکاوه🌷
⚫️بارگذاری مطالب مربوط به مسابقه:
*از سه شنبه ۲۵ مرداد ۱۴۰۱*
🔵تاریخ برگزاری مسابقه:
*جمعه ۱۱ شهریور۱۴۰۱*
همزمان با سالروز #شهادت🕊
🌷#سردارشهیدمحمودکاوه🌷
جهت شرکت درمسابقه
👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3522756631C7aeb78f9ac
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
"زنده نگه داشتن نام و یاد#شهدا کمتر از #شهادت نیست (امام خامنه ای(مدظله)" 🔻#مسابقه_سرد
لطفابه دیگران هم اطلاع رسانی بفرمایید تادراجرزنده نگه داشتن یادشهدابخصوص سردارشهیدمحمودکاوه که نسبت به سایرفرماندهان دفاع مقدس ناشناخته ترهستندسهیم باشد🍃
اجرتون باشهدا🥀
#سلام_امام_زمانم🌴
🔅 السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الهادِمُ لِبُنیانِ الشِّرکِ وَالنِّفاقِ...
🌱آمدنت نزدیک است...
و صدای قدم هایت لرزه بر جان طاغوت ها انداخته!
🌱سلام بر تو و بر روزی که بُت های روزگار یکی یکی به دستان ابراهیمی تو سقوط کنند!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس.
#اللهمعجللولیکالفرج🌱
@mahmodkaveh🏴
از علامهطباطبایی‹ره› پرسیدند:
راهِ رسیدن به امامزمان‹عج› چیست؟
ایشان پاسخ دادند:
امامزمان‹عج› خود فرموده است:
شما خوب باشید،
ما خودمان شما را پیدا میکنیم..🌿
@mahmodkaveh🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀امام زمان از ما چی میخواد؟
#اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 🌿
@mahmodkaveh🏴
خون برف از چشم من
3⃣0⃣
گفتم «نگران چی هستی پس ؟»🌿
گفت «اگر من جای آنها بودم هیچ وقت اجازه نمی دادم دشمنم راحت از این تکه راه رد شود برود .»🍃
برگشتم به راه آمده خیره شدم دیدم راست می گوید.✨
گفت «عقل میگوید این جا باید پر از مین🖲 باشد.» برگشت رفت سیخک زد به زمین .
این بار سطحی سیخک نمی زد٬عمقی می زد .
یادم هست حتی جایی نزدیک ۴۰ سانت زمین را کند گفت «حدسم درست بود.»🌱
مین🖲 را برد گذاشت کنار جاده رفت باز مشغول شد.💫
مین یاب ها یک مین دیگر پیدا کردند و او رفت خیمه می زدو به هر کس که دورش بود می گفت « دور و بر من نپلکید .بروید عقب تر .
بروید اصلا پناه بگیرید .🌿
به این مین های عمقی نمی شود اعتماد کرد.
شاید تله داشته باشند .»
ده پانزده متر ازش فاصله گرفتم دیدم یک مین دست ساز را با طناب از زمین کشید بیرون .✨
طناب را از فاصله ای میکشید که اگر تله داشته باشد نتواند بهش آسیب برساند.
مین🖲 بدقلقی میکرد در نمیآمد.
دستش را برد زیر زمین کشیدش بالا .🍃
اصلاً نفهمیدم چی شد ٬دیدم حسین پرت شد هوا رفت افتاد روی تپه 🗻کناری ٬سراپا خون٬ پاهایش شروع کردند به لرزش جان دادن ٬همه خشکمان زده بود .🥀
انفجار 💥آنقدر ناگهانی بود که نمیشد باورم کرد چنین اتفاقی افتاده.⚡️
یا کسی که آن جا افتاده حسین است که دارد جان می دهد.☘
همه مان آمدیم دورش جمع شدیم صدایش زدیم.
صدایمان را نمی شنید .
#محمود آمد خودش را رساند دید چی شده .🌱
او هم حسین را خیلی دوست داشت .
ادامه دارد...
راوی: جاویدنظام پور
📚ردّ خون روی برف
#سلام_امام_زمانم🌱
📖 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمَنْصُورُ عَلَی مَنِ اعْتَدَی...
🌱سلام بر تو و آن هنگام که ظلمت هزاران ساله ی جور و ستم را تنها بارقه ای از خورشید نگاهت، صبح می کند.
🌱سلام بر تو و بر مطلع الفجرِ آمدنت که پایان تمامی ستمگری هاست...
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج🌴
@mahmodkaveh🏴