#سلام_مولا_جان
#صبحتان_بخیر_آقا_جان
🍃 تنها به امید دیدن روزگارتان
هر روز نفس می کِشیم...
🍃 ای که نگاهمان فرش راهتان
و جانمان فدای نگاهتان...
🍃 روزی که ظهور کنید هیچ دلی نباشد
مگر روشن از فروغ سیمایتان...
🍃🌷 و هیچ ویرانهای نماند
مگر گلشن از بهار دیدارتان...
#اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
من معتقد هستم
امامزمانﷺ که ظهور بکنند،
حکومتی که ایجاد میکنند
قلهی اول حکومت،
آن دورهای خواهد بود
که در "دفاعمقدس" ما
در بخشها و حالاتش اتفاق افتاد ..
سرداردلها🌹
🆔@mahmodkaveh
برشی از کتاب خاطرات جاوید
جلوی بهداری که رسیدم هر شش راننده با نگرانی و اضطراب ایستاده بودند و لباس یکی از آنها غرق در خون بود. مطمئن شدم هر بلایی آمده سر مجید آمده. داخل اطاق که شدم چند پرستار داشتند مجید را که در یک پتو پیچیده شده بود روی تخت میگذاشتند. طاقت دیدن آن صحنه را نداشتم. تمام سروصورت مجید یکپارچه خون لخته شده بود و زیر سرش هم خون تازه کمکم توی تاروپود ملحفهی زیر سرش میدوید. صدای ضعیف نالههایش نشان میداد که هنوز نفس میکشد. بیاختیار فریاد زدم: «دکتر دکتر، برین دکتر رو خبر کنین» و دویدم داخل سالن بیمارستان. از دور دکتر پنجهطلا را که دیدم آرام شدم. مسئول بیمارستان، جراحی با درجهی سرهنگ دومی بود که به خاطر تبحر و جسارتش در جراحیها او را به نام پنجهطلا میشناختیم. به محض ورود به اطاق و دیدن مجید دستور داد وسایل بخیه را بیاورند و خیلی زود دست به کار شد. اول کار با آرامش گفت: «اوه، اوه، اوه چه کار کردی با خودت آقای برادر... اسمت چیه؟» مجید با صدایی گرفته و آرام گفت: «مجید... مجید ایافت.» دکتر که از هوشیاری بیمارش خوشحال بود گفت: «آقامجید میخوام سرت رو بخیه بزنم. اگه الآن بیهوشت کنم راست میری اون دنیا. چه کار کنم بزنم یا نزنم؟» مجید که همیشه خود را انسان مقاومی نشان داده بود باز با ضعف فراوان گفت: «بزنین، هر کار دوست دارین بکنین.» موقعی که سر مجید را شستشو میدادند سفیدی جمجمهاش به چشمم آمد و دلم ریشریش شد. از اطاق بیرون آمدم. مهدی اصغرزاده صورتش را با دو دستش گرفته بود و نگران حال مجید نشان میداد. هر چه دعا بلد بودم زیر لب میخواندم و به این فکر میکردم که بعد از دست دادن بهترین دوستان و همرزمانمان، اگر مجید هم از دست برود کمر همه خواهد شکست. رانندهی مجید که حال و روز خرابی داشت کنار دیوار ایستاده بود و بدن کوفتهاش را میمالید.
به طرفش رفتم و از شدت ناراحتی داد زدم: «ایفا کجاست؟ چه اتفاقی افتاده؟ مجید چرا اینطور شده؟» بیچاره قصد جواب دادن نداشت. طبیعی بود که او نگرانتر از ما باشد، چون خودش را در این اتفاق مقصر میدانست. یکی از رانندهها که پشت سر ماشین او حرکت میکرده جلو آمد و گفت: «جادهی نقده با این همه پیچوخم تندوتیز خطرناکه. آدم باید حواسش باشه، تند نره. سرعتش زیاد بود سر پیچ نتونست تعادلش رو حفظ کنه غلطید توی دره.» رانندهی مجید حرف را دزدید و ادامه داد: «کار خدا همون اولش من افتادم بیرون. بیچاره برادر ایافت تا ته دره رفت.» باز دست و پای ضرب خوردهاش را مالید و ادامه داد: «دو ساعت طول کشید با جک و تایلِوِر آهنهای ایفا رو صاف کردیم تا برادر ایافت رو نجات دادیم. خدا بهمون رحم کنه.» دویدم داخل اطاق. دکتر پنجهطلا یکریز با مجید حرف میزد تا او را هوشیار نگه دارد و پشت سر هم بخیه میزد. مجید هم با ناله جواب میداد و نگرانی ما را کمتر میکرد. هوا کاملاً تاریک شده بود که کار دکتر هم تمام شد. در حالی که از خستگی پلکهایش به سختی از هم جدا میشد گفت: «یگان ویژه باید مجید ویژه داشته باشه. فکر نمیکردم اینقدر تحمل بالایی داشته باشه. امشب مجید ویژه خوب بخوابه فردا غیر از زخمهاش مشکل دیگهای نداره.» خیالم که راحت شد کنار تخت رفتم. کار پانسمان تمام شده و از گردن به بالا باندپیچی شده بود و گازها و پنبهها و باندها تبدیل شده بود به یک عمامهی بزرگ.
به شوخی گفتم: «چطوری شیخ مجید ویژه.» وقتی با صدای بلند خندید همهی ترس و نگرانیهای من و مهدی را شست و رفت. هر چند درد شدیدی داشت ولی خیلی بروز نمیداد و توی خودش میریخت. از نگهداری و مواظبت کادر بیمارستان که خیالمان راحت شد به ساختمان برگشتیم تا بخوابیم. وسط میدان با ایفای مجید روبرو شدیم که با جرثقیل و بکسل از ته دره بیرون کشیده و آورده بودند به مقر. اصلاً باور کردنی نبود که دو نفر از داخل این آهنپاره زنده بیرون آمده باشند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_صبحگاهی
🌷 السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَلَمُ الْمَنْصُوبُ وَ الْعِلْمُ الْمَصْبُوبُ وَ الْغَوْثُ وَ الرَّحْمَةُ الْوَاسِعَةُ وَعْدا غَيْرَ مَكْذُوبٍ
🌸 سلام بر تو اى پرچم برافراشته و دانش ریزان و فریادرس خلق و رحمت وسیع حق، و آن وعدهاى كه دروغ نشود.
#اللّهم_عجل_لولیک_فرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
#شهداوامامزمان ۱
🌷شهید جلال افشار
🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند:
« بین شما یکی از سربازان #امام_زمان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.»
🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش،
آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر میشد و روی عکس جلال می افتاد.
فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است...
از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است...
هدیه به روح این شهید بزرگوار صلوات🌷
🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ ما امام زمان (عج) رو فقط دوست داریم یا با حضرت دوستی هم میکنیم؟
🆔@mahmodkaveh
50.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گزارش خبری صدا و سیما خراسان رضوی از مراسم پر شکوه امروز بدرقه و تکریم سردار مظلوم سید مجید ایافت
🔸دروازهبازن تیم ملی فوتسال: رهبر انقلاب بازیهای ما را در جام ملتهای آسیا دنبال کردهاند و پیگیر بودند
🔹باقر محمدی: بار قبلی که با ایشان دیدار عمومی داشتیم، خیلی دور بودم و خیلی دوست داشتم ایشان را از نزدیک ببینم. وقتی رهبر انقلاب را دیدم خیلی منقلب شدم.
🔹فهمیدیم که ایشان بازیهای ما را در جام ملتهای آسیا دنبال کردهاند و پیگیر بودند. ایشان فیلم ورود ما به فرودگاه امام خمینی(ره) را هم دیده بودند. افرادی که آنجا بودند با من در مورد پنالتیهایی که گرفتم، صحبت کردند و این خیلی برای من جالب بود. آنجا بودن حس خیلی قشنگی داشت.
🔹من یک انگشتر نیز از حضرت آقا هدیه گرفتم.
🌷رفــیـــق؛
شــــهــــدا را یاد کـــن !.....
✨🌱✨🌱
شهــــــدا یادتون کردیــم
ماراهم یادکنید
درروزی که هیچ دستگیری نداریم...💔
#شــــــــهیـمحــــــــمودکاوه💛
#سلام_مولایما 💚
🌹 تردید نداریم غم ما میگذرد
🌺 یعنی غم هجران شما میگذرد...
🌷 راه فرج آنگونه که گفتی با ما
🌸 راهی است که از بین دعا میگذرد...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ 🤲
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
♨️#امام_زمان علیه السلام یار فهمیده میخواد!!
🔸چکار کنیم شخصیت ما برای امام زمان مان مورد قبول باشد؟ آنهایی که می خواهند شخصیتشان برای امام زمان و خدای امام زمان مورد قبول باشد باید چند عامل را در وجود خودشان تقویت کنند.
🔸اولی این است فهمشان را بالا ببرند. بفهمند عالم چه خبر است. آنهایی که اهل بیت و قیامت و دین و... را فراموش کرده اند فهمیده ها نیستند.
🔸دوربین های خدا را نفهمیم فهمیده نیستیم. درس اخلاق میخوای؟ آیت الله بهجت:
«اَلَم یَعلَم بِانَّ اللهَ یَری»
آیا نمیداند خدا دارد نگاهش میکند؟
🔸شخصی به شخصی گفت بیا برویم گناه بکنیم. گفت باشه. یه جایی بریم گناه بکنیم کسی نبینه، بلندش کرد گفت بریم یه جایی من سراغ دارم که هیچکس نمیبینه، از این کوچه به اون کوچه از این خیابون به اون خیابون از این خلوت به اون خلوت، رسیدند به جایی که احد الناسی اونا را نمیدید، گفت بیا مشغول گناه بشیم، گفت یکی داره میبینه! گفت کیه؟ گفت خدا داره میبینه!
🔸 میتونی چشمای خدا را هم ببندی؟! خب کسی که این ها را نفهمد، کجا به درد امام زمانش میخورد؟اینارا نفهمیم هر چقدر هم مدرک و سواد داشته باشیم، نزد امام زمانمان، نفهمیـم!! ما را انتخابمان نمیکنند!!
🖋حجت الاسلام ماندگاری
🆔@mahmodkaveh
4_6016906490550421823.mp3
2.32M
🎧#صوت_مهدوی
🎙حجت الاسلام کفیل
🔸ما چهكار كنیم ظهور #امام_زمان عجل الله نزدیکتر شود؟
🔸کوتاه و شنیدنی👌
👈حتما بشنوید و نشر دهید.
🆔@mahmodkaveh
با سلام خدمت اعضای محترم کانال
#سردارشهیدمحمودکاوه🌷
پیشاپیش دهه کرامت و میلاد حضرت معصومه(س) رو تبریک عرض میکنیم🌸
🔴به اطلاع می رساند فیلم های مربوط
🔹#مسابقه_سردارآفتاب☀️(۸)
از امروز ۲۰ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ در کانال بارگذاری میشود
👈لازم است توجه بفرمایید که
🔹#مسابقه_سردارآفتاب☀️(۸)
در روز اول خردادماه همزمان با سالروز تولد #سردارشهیدمحمودکاوه🌷 برگزار خواهد شد.
هدیه به ارواح طیبه شهدا صلوات🌱
🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷🌷
🌷🌷🌷
مسابقه سردارآفتاب👇
1⃣روزاول
زندگی نامه
#سردارشهیدمحمودکاوه❤️
@mahmodkaveh
♨️آیا ممکن است او چشم از تو بردارد؟!
🔹سعی کنید حتما بعد از نماز صبح #دعای_عهد را بخوانید که آخر مفاتیح است، آن دعا توسل به حضرت ولیّ عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف است. امام زمان شماها را کمک می کند. هر روز هم ترک نکنید.
🔹 روز یا شب یک قسمت قرآن را بخوانید. نصف جزء، یک جزء، هرچه بیشتر بهتر، آن را هم هدیه کنید به خود #امام_زمان.
👌 خواه ناخواه ممکن نیست دست شما را نگیرد. تقدیم به او بکنی آیا ممکن است او چشم از تو بردارد؟
🖋آیت الله وحید خراسانی
#علما
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◈◈◈
هر شــب ، زیر باران نگاهــــم
با یاد تو ، در دفتر عاشقانه هایم
قــــــدم مىزنم ،
فــــقط تـــــــــو
شعـــــــرهایم را بـــــخوان ،
و با نــــگاه مهــــــربانت نوازش ڪن ،
مــن سال ها چــــشم انتـــــظار
چتــر نگاهــــــت مى مانــم ،
همــــیشه دلـــــتنگ...
همــــیشه دلواپــس...
🕊️#شـــــــهیدمحــــــــمودکــــاوه💔
---»»♡🌷♡««---
#شب_جمعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 دختری که اسکورت رئیسجمهور را در قم متوقف کرد!