مسابقه#حماسه_کاوه(۴)🍃
#بی_قراری
1⃣
عملیات"والفجر۹" در محور سلیمانیه انجام شد؛بعد از عملیات والفجر۴ که ما در ارتفاعات کانی مانگا و ارتفاعات لری مستقر شده بودیم؛با طرحی که بچه های سپاه داشتند،آمدند عملیات را به طرف استان سلیمانیه عراق پیش بردند.منتهی اینجا مستقل عمل کرده بودند.بچه های سپاه وقتی که به جایی رسیدند و نیاز به کمک داشتند،🌿
ارتش هم به کمک شان رفت و خود من وارد صحنه شدم و برحسب تصویبی که شد،ما مجبور شدیم نیروهای سپاه را هم در کنترل خودمان بگیریم و منطقه را نگه داریم که دشمن نیاید پاتک بکند.خُب اینجا نیرویی که می خواستیم،باز من پیشنهاد کردم که نیاز به #کاوه دارم. گفتم بایستی #محمودکاوه بیاید با نیروهایش.گفتند که ایشان در مهاباد است؛فاصله زیاد است.🍀
گفتم من هلی کوپترها را آماده می کنم، سریع نیروهایش را برساند ایشان.چون نیروهای او را ما اینجا لازم داریم. نیروهای ضربت هست و می تواند کارایی داشته باشد؛با نیروهای کلاسیک اینجا نمی شود کار کرد.تا ایشان متوجه شده بود که این مسئولیت را به او داده اند، نفهمدیم چطوری،با چه وسیله ای،با چه سرعتی،آمد🍃
و گفت:"من آماده ام." گفتم:"خُب نیروهات کو؟" گفت:"خودم اول آمدم.اول من رو توجیه کنید." گفتم:"خیلی خوب!" وضعیت ما خیلی وضعیت حادی بود در آنجا،داشت دیر می شد و یک جور رخنه هایی دشمن توی ما پیدا کرده بود.نیروی مان داشت محاصره می شد؛ایشان هم سر از پا نمی شناخت.یک گردانش رسید.🍃
ادامهدارد...
راوی:شهید علی صیادشیرازی🌷
📚#حماسه_کاوه
🆔@mahmodkaveh
مسابقه#حماسه_کاوه(۴)🍃
#بی_قراری
2⃣
دیدم با همان یک گردان می خواهد بزند توی قلب دشمن و گفتم:"من از خودت اطمینان دارم،از گردانت هم اطمینان دارم." بالاخره یک حساب و کتابی هست. یک گردان در مقابل یک لشکر دشمن و هرچقدر هم که ما بگوییم نیروهای ما مومن هستند،ولی این یک ریسک است، ولی آنچه که برای من،توی قلب من مانده بود،🍀
این روحیه سلحشوری،شجاعت، شهامت و اطمینان از پیروزی بود که داشت.من می دانستم که این الان برود،اولین شهیدی که داشته باشیم،خودش بود، چون اصلاً توی کام دشمن بود.این بود که اینجا ایشان یک ضربه زد به دشمن،ولی ما نگذاشتیم ادامه بدهدو بعد وضعیت خودمان را وضعیتی گرفتیم که دشمن دیگر از آن بیشتر نمی توانست بیاید.🍃
یعنی عقب نشینی کردیم به یک نقطه ای و اینجا البته دیگر تمام یگان های لشکرش نتوانست برسد.فقط با یک گردان رسید.با همان یک گردان می خواست فرماندهی اش را هم انجام بدهد.می گفت:"خودم می رم." روحیه بی قراری،التهاب،هیجان برای فداکاری در راه اسلام،کاملاً بر او تسلط داشت.در مدیریت و فرماندهی #شهیدکاوه،من خودم چون دوره مخصوص دیدم🌿
و بیشتر کارم در اوایل انقلاب،مخصوصاً در کردستان،کار جنگ های نامنظم بوده و همین کار نیروی مخصوص بود،وقتی که به ایشان برخوردم،دیدم یکی از برجسته ترین چهره هایی که می تواند عملیات مخصوص انجام بدهد،ایشان است.گفتم: "اصلاً خدادادی! ایشان همه صفاتش رو داره." ایشان هم طوری نیروهایش را سازمان داده بود که همین طوری بود.🌱
پایان این قسمت
راوی:شهید علی صیادشیرازی🌷
📚#حماسه_کاوه
🆔@mahmodkaveh