تهدید و تشر به ادریس و مسعود بارزانی
دستهای از کردهای عراقی هستند که با نام بارزانی شهرت دارند. این بارزانیها در زمان غائله کردستان حامی جمهوری اسلامی شدند و تحت امر قرارگاه حمزه با لشکر ویژه شهدا همکاری میکردند. رئیس اینها در آن زمان برادر مسعود بارزانی یعنی ادریس بارزانی بود.
شهید کاوه اصلا از اینها خوشش نمیآمد و خیلی به آنها بدبین بود. دائم میگفت: اینها خیانت میکنند، ولی شهید بروجردی به او میگفت: محمود جان با اینها راه بیا برایشان هزینه شده ما باید از اینها کار بکشیم و برای نبرد اعزامشان کنیم.
خاطرم هست در یک جلسه همین ادریس بارزانی که آن زمان خیلی جوان بود با چند تا بیام و و بادیگارد و دب دبه و کب کبه آمد تو جلسه فرماندهان سپاه و ارتش، همانجا شهید کاوه چند تا تشر محکم با حرف بهش زد و حسابی حالش راگرفت.و به جدیت به او گفت: خیانت نکنید، حواستون باشه دست از پا خطا کنید بالای سرتان هستیم.
عاقبت هم همین شد و شهید کاوه که همیشه به بارزانیها بد بین بود و میگفت اینها مرد جنگ نیستند و خیانت میکنند، حرفش راست درآمد.
در جریان آزادسازی دولهتو و فتح جنگل آلواتان فرمانده اینها از سر جهل یا غرور یا ترس یا خیانت یا هر چیز دیگری به ضد انقلاب پیغام داده بود که ما داریم به سمت شما میآییم. ضد انقلاب هم که با کسی شوخی نداشت، چندتا خمپاره وسط اینها زده بود که همه شان با آن همه ادعا بعد از دادن چند کشته سریع پشت به میدان جنگ کرده و فرار کردند و با فرارشان به کلی طرح عملیات را از بین بردند و نیروهای تیپ شهدا به فرماندهی شهید قمی در یک ستون منظم دوباره به پادگان برگشتند و قفل جنگل آلواتان و گره کور آن با باز نشدن این منطقه همچنان باقی ماند.
واقعا هیچ راهی برای فتح این جنگل نبود. همه فرماندهان زبده سپاه و ارتش شور و مشورت کردند و به جایی نرسیدند، و همه نگاهها به سمت کاوه که فرمانده عملیات بود معطوف شد. کاوهای که خودش جوانی بود 21 ساله و باید راهحلی برای این مشکل پیدا میکرد. در نهایت با طرحی که شهید کاوه ارایه کرد تنها راه عقلانی و اصولی گشودن جنگل و دژ مستحکم آلواتان با آتش بود. او گفت: جنگل را آتش میزنیم تا راه باز شود و واقعا هم تنها راه همین بود و همه موافقت کردند. و اینگونه بود که باردیگر عزمها برای فتح آلواتان جزم شد. طرح محمودکاوه وآتش زدن جنگل آلواتان برای پاکسازی ارایه شد و با پشتیبانی قرارگاه حمزه کامیونهایی حاوی مواد سوختی را به سمت جنگل هدایت کردیم تا آتش، راه بسته ما را باز کند. بعد از آنکه مواد اشتعالزا را در جنگل پخش کردیم به وسیله مواد انفجاری آتش مهیبی به راه افتاد، اما در کمتر از یک دقیقه طومار آتش درهم پیچید و جنگل نسوخت، و همه ما مات و مبهوت ماندیم، و از پاکسازی جنگل ناامید شدیم. کاوه فرمانده عملیات بود و همه مسئولیتها متوجه او میشد. از جان نیروها تا پاکسازی و پیروزی یا شکست در عملیات و...همان لحظه گفت: نقشه را بیاروید، و بعد نشست روی زمین و نقشه را پهن کرد و به آن خیره شد. کسی هم نزدیکش نمیشد. اخلاقش این طور بود که موقع طرحریزی عملیات نمیگذاشت کسی طرفش بیاد. تمام ایران برای آلواتان نگاهشان به ارتش و سپاه بود و ارتش و سپاه هم به محمود کاوه!
آخر سر بلند شد گفت: بلند شوید جمع کنید برویم پادگان که نفت پالایشگاه آبادان را هم بیاریم، اینجا آتش نمیگیرد. در واقع محمود آنجا نقشه عملیاتی ایجاد تنگه آتش را طرح ریزی کرده بود و از ارتش درخواست توپخانه ۱۰۵که برد کم و نواخت تیر بالا را داشت کرده بود همراه با هزار گلوله. هیچ کس هم نمیدانست که او چه در سر دارد. چرا که در جنگ چریکی، توپخانه معنا نداشت و همه متحیر مانده بودند که چگونه میخواهد قفل آلواتان را باز کند. از طرف ارتش هم حرفهایی زده میشد که با 100 هزار تا گلوله هم نمیتواند کاری بکند و ظاهراً هم درست بود. دشمن بالای هزار نفر نیروی چریک را در منطقه آلواتان مستقر داشت که اصلا نمیشد کاریش کرد، اما خواست محمود باید اجرا میشد. حاج محمد بروجردی و سپاه روی کاوه و طرح و عملیاتش اعتقاد زیادی داشتند. نهایتا شب عملیات یک گروهان از لشکر ویژه شهدا رسید پای کار، محمود آمد آنها و توپخانه ارتش را کاملا توجیه کرد و آنجا برای اولین بار طرحی عملیاتی رو بیان کرد که الان دارد در دانشگاههای دنیا تدریس میشود، و ما تازه آنجا فهمیدیم هزار تا گلوله رو برای چی میخواهد.
کاوه فرمانده توپخانه را صدا کرد. گفت: «ببین آقا جان میخوام یک خط آتش را هر پنجاه متر این قله برام ثبت کنی و با گلوله راه گردان رو باز کنی.» از آن طرف هم فرمانده گردان را کاملا توجیه کرده بود و این طور شد که در ساعت 10 شب با فرمان شهید محمود کاوه که پای قله آلواتان مانند شیری بیباک به کمین دشمن نشسته بود صدای آتش مهیب توپخانه کوهستانها را به لرزه درآورد و جنگل آلواتان شبی را به چشم دید که تا دن
یا دنیا باشد نخواهد دید. گامهای دلاوران لشکر ویژه شهدا طبق نقشه و فرماندهی شهید محمود کاوه در تنگه آتش به راس قله رفیع آلواتان رسید.
راوی: جواد نظامپور
#فکه
تنها کسانی #شهید می شوند که شهید باشند...
به این سادگی ها نیستـــــ
باید قتلگاهی رقم زد
باید کُشت!!
#منیت را
#تکبر را
#دلبستگی را
#غرور را
#غفلت را
#آرزوهای دراز را
#حب دنیا را...
باید از خود گذشت!
باید کشت «نَفس» را...
شهادت #درد دارد!
دردش کُشتن " لذت " هاست...
به یاد #قتلگاه کربلا...
به یاد قتلگاه #شلمچه و #طلاییه و #فکه...
الهی #قتلگاهی...
باید کشته شویم ، تا شهید شویم!!
شهادت اتفاقی نیست
💔💔💔💔
❤️دل بــســـپــار ...
💠 به آتشی که نمى سوزاند
" ابراهیم " را
و دریایى که غرق نمی کند
" موسى " را
نهنگی که نمیخورد
"یونس" را
کودکی که مادرش او را
به دست موجهاى " نیل " می سپارد
تا برسد به خانه ی تشنه به خونش
دیگری را برادرانش به چاه مى اندازند
سر از خانه ی عزیز مصر درمی آورد
آیا هنوز هم نیاموختی ؟؟!
که اگر همه ی عالم
قصد ضرر رساندن به تو را داشته باشند
و خدا نخواهد ، " نمی توانند "
💠 پس
به " تدبیرش " اعتماد کن
به " حکمتش " دل بسپار
به او " توکل " کن
و به سمت او " قدمی بردار "
تا ده قدم آمدنش به سوى خود را به تماشا بنشینی...!
سربازان امام
وقتی شنید امام گفتند: من به پاسدارها خيلي علاقه دارم، چرا كه پا پاسدارها سربازان امام زمان (عج) هستند. يك دفعه محمود رنگش عوض شد؛ بي حال و ناراحت یک جا نشست و مدام میگفت:"لا اله الا الله" ... تا آن موقع اين جوری نديده بودمش. از آن روز به بعد هر وقت كلاس مي رفت، اول از همه كلام امام را می گفت، بعد درسش را شروع مي كرد. می گفت: اگر شما كاري كنيد كه خلاف اسلام باشد، ديگه پاسدار نيستید، ما بايد اون چيزي باشيم كه امام مي خواد
شهید-محمود-کاوه❤️
یادش باصلوات
@mahmodkaveh
الهی بهحرمت ذاتی که تو آنی
بهحرمت صفاتی که چنانی
و بهحرمت نامی که تو دانی
بهفریاد رس که میتوانی
#خواجه_عبدالله_انصاری
#کلام_شهید ✨
یاد حـرف #حاجقاسـم
افتـادم که میگفت:
←باید به این بلوغ برسیم
که نباید دیده شویم
آنکس که باید ببیند میبیند♥️🍃
#الحقکهراستمیگفت
•|رفـاقـت با شـہدا تـا ظہـورمہدے|•
┈┈••✾❀🕊💚🕊❀✾••┈┈
💢 امتحان شدن شیعیان در #آخرالزمان
🔰 امام صادق علیه السلام، درباره شدت فتنههای زمان غیبت میفرماید:
✨✨«وَ اللَّهِ لَتُمَحَّصُن؛
َّ✨✨و اللَّهِ لَتُمَیَّزُنَّ؛
✨✨و اللَّهِ لَتُغَرْبَلُنَّ؛
✨✨حتَّى لَا یَبْقَى مِنْکُمْ إِلَّا الْأَنْدَر»
⭕️به خدا سوگند شما خالص می شوید؛
🔺به خدا سوگند شما از یکدیگر جدا میشوید؛
🔺به خدا سوگند شما غربال خواهید شد؛
💢تا اینکه از شما شیعیان باقی نمیماند جز گروه بسیار کم و نادر.
در این میان کسانی نجات خواهند یافت که:
❇️خود را در زمان غیبت به #امام_زمان (عج)نزدیک و نزدیک تر کنند؛
🔻خود را از رذایل اخلاقی پاک کنند و با ذکر و #حرز و دعا و ترک گناه به صفات حسنه نیکو تزکیه نفس کنند
🔰شناخت امام زمان (عج)و دعای فراوان برای فرج ایشان، تنها راه نجات در این دوران پر از فتنه است.
📚بحارالانوار،ج۵،صفحه٢١۶
•┈┈••✾❀🕊🍃🌺🍃🕊❀✾••┈┈•
#خندوانه جبهه ای
خدایا مار و بکش ؛؛؛
آن شب یکی از آن شبها بود؛ بنا شد از سمت راست یکی یکی دعا کنند، اولی گفت: «الهی حرامتان باشد…» بچهها مانده بودند که شوخی است، جدی است؟ بقیه دارد یا ندارد؟ جواب بدهند یا ندهند؟ که اضافه کرد: «آتش جهنم» و بعد همه با خنده گفتند: «الهی آمین.»
نوبت دومی بود، همه هم سعی می کردند مطالب شان بکر و نو باشد، تأملی کرد و بعد دستش را به طرف آسمان گرفت و خیلی جدی گفت: «خدایا مار و بکش…»
دوباره همه سکوت کردند و معطل ماندند که چه کنند و او اضافه کرد: «پدر و مادر مار و هم بکش!»
بچهها بیش تر به فکر فرو رفتند، خصوصاً که این بار بیش تر صبر کرد، بعد که احساس کرد خوب توانسته بچهها را بدون حقوق سرکار بگذارد، گفت: «تا ما را نیش نزند!»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جنگیدن سخت است....
@mahmodkaveh
هدایت شده از شهادت زیباسـت
عشق به فرمانده
#شهید_محمود_کاوه
شهیدعلی اصغر حسینی
🆔 @loveshohada28
کانال شهادت زیباست🍃👆
🌸🍃🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸
#سفارش_آیت_الله_بهجت⬇️
#کتاب_جهاد_با_نفس
#فصل_پانزدهم: باب استحباب زیاد گریستن از خوف خدا
🔶🌼🔶 در سه حدیث مختلف روایت است که:
🍃🌺حضرت آقا امام صادق (علیه السلام) فرمود:
1⃣ نام حضرت نوح(ع) عبدالغفّار بود؛ ولی چون بسیار بر نفْس خود نوحه و زاری داشت، نوح نامیده شد.
2⃣ نام حضرت نوح(ع) عبدالملک بود ولی چون پانصد سال را به نوحه و زاری گذراند؛ نوح نامیده شد.
3⃣ نام حضرت نوح(ع) عبدالاعلیٰ بود ولی چون پانصد سال را به نوحه و زاری گذراند؛ نوح نامیده شد.
📌 طبق روایتی دیگر نام حضرت نوح(ع)، سکن بوده است.
مرحوم صدوق گوید: آنچه از اسامی در مورد نوح(ع) ذکر شده است در حقیقت یک نام است که جملگی بر عبودیّت او شعار دارد.
البته ممکن است نام اصلی ایشان سکن باشد و عبدالغفّار و عبدالاعلیٰ و عبدالملک و نوح همگی القاب ایشان باشند.
📚 جهاد با نفس
/تألیف شیخ حر عاملی (رحمت الله علیه)
🍃🌸
🌸🍃🌸
🍃🌸🍃🌸
🌸🍃🌸🍃🌸
انهدام کومهله و دموکرات / تشکیل جندالله
بعد از آزاد سازی جاده سردشت-پیرانشهر و بسیاری از مناطق دیگر، شهید کاوه به این نتیجه رسید که الان وقت آناست که گروهکهای کومهله و دموکرات در منطقه کاملا منهدم و نابود شوند، و میگفت ما تا الان میخواستیم مناطقی را که مد نظرمان بود پاکسازی و فتح کنیم از الان به بعد باید فقط فکرمان نابودی تروریستها باشد، چرا که ظلم و تجاوز و تعدی و قتل و غارت را از حد گذرانده و از طرفی صد درصد امنیت ملی و تمامیت ارضی را هم به خطر میانداختند. با این شرایط بود که طبق دستور شهید کاوه پس از آن در عملیاتهای بعدی برای نابودی و انهدام کامل آنها گام بر میداشتیم تا سازمانشان را متلاشی کنیم.
از سوی دیگر تیپ شهدا یک نیروی عملکننده در مناطق گوناگون بود و شهید کاوه با تاکتیک چکش و سندان عمل میکرد؛ گاهی با لشکر به شرق میزدیم و گاهی به غرب و دشمن را کاملا گیج و سردرگم کرده بودیم. دشمن نمیدانست باید چه کند و بلاتکلیف مانده بود. ولی خب اگر به منطقهای دور از دسترس ما حمله میکرد تا میرسیدیم تخریب و قتل و خسارت سنگین به بار میآورد.
با این شرایط بود که شهید محمد بروجردی طرح تشکیل گردانهای جندالله در سپاه کردستان و غرب کشور را ریخت که واقعا طرح خوب و کارآمدی بود که طی آن همیشه در هر شهر و منطقهای یک گردان آماده عملیاتی سازمان مییافت تا جلوی تهدیدات ضد انقلاب را بگیرد و لشکر شهدا که نیروی عملکننده بود فرصت کافی برای رسیدن به منطقه ناامن داشته باشد. از طرفی تشکیل جندالله خودش تا حد بسیاری عامل بازدارنده تجاوزات دشمن بود.
راوی: آقای جواد نظامپور
@mahmodkaveh