eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
109 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
خون برف از چشم من 4⃣ اولین چیزی که رفت برای خانه خرید تلویزیون📺 بود.ولی نه آن طور که خانه نشینش کند.یک لحظه نشد که جوش و جلا نزند یا نرود بین مردم و نفهمد دارد توی مملکت چی می گذرد.🍀 آقاجانم هم بدش نمی آمد برود.خودش هم باهاش می رفت.یا یک کارهایی را با هم می کردند.مثل رد و بدل کردن نوارهای📼 سخنرانی ممنوع،یا اعلامیه های امام.🌱 یادم هست عکس اولین 🌷 مشهد را تکثیر کرد برد داد به همه.البته با کمک و اجازه آقاجانم.🌿 تظاهرات ها بیشتر شدند.حالا دیگر ما هم باهاش می رفتیم.می رفتیم توی صف زن ها شعار✊ می دادیم.ده پانزده نفری بودیم که همیشه با هم بودیم.🍃 ادامه دارد..... راوی:طاهره کاوه(خواهر) 📚ردّ خون روی برف
چون که از دامان مادر می‌رسد انسان به عرش خاک پای مادرش باید ببوسد هر 🌷 چون که از دامان پر مهر و صفای مادرش او به آن‌جایی که در خاطر نمی‌گنجد رسید *مادر بزرگوار🌷* 🌺🍃روز مادر بر مادران ایران اسلامی مبارک باد🍃🌺 🆔@mahmodkaveh
ابراهیم خیلی در اعمالش دقت می کرد! شنیده بود که نفوذ شیطان در اعمالِ انسان بسیار مخفی است، شیطان هر کسی را به طریقی گمراه می کند. حتی کار های خوبی که انجام می داد، مراقب بود که آلوده به نیت های دنیوی نشود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🍃دنبال شهرتیم و پی اسم و رسم و نام غافل از اینکه فاطمه(س) گمنام می خرد🍃 اول اردیبهشت سالروز تولد علمدار کانال کمیل 🌷🌷 گرامیباد ختم 🍃🍃 هدیه به 🌷 🔸سهم خود را در ختم به آیدی زیر ارسال نمایید 👇👇 ‌@fadak335 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
۱ 🌷شهید جلال افشار 🔸شهید جلال افشار از شاگردان خاص آیت الله بهاءالدینی بود؛ یک بار ایشان به جمع طلبه ها وارد شدند و فرمودند: « بین شما یکی از سربازان عجل الله است و به زودی از میان شما می رود.» 🔸 بعدها که جلال افشار شهید شد عکسش را بردند خدمت استادش، آیت الله بهاءالدینی بی اختیار گریه کردند و طوری که اشک هایشان از گونه سرازیر می‌شد و روی عکس جلال می افتاد. فرمودند: امام زمان عجل الله از من یک سرباز می خواستند من هم آقای افشار و معرفی کردم، اشک من اشک شوق است... از مزار جلال نور خاصی به سوی آسمان ساعد است... هدیه به روح این بزرگوار صلوات🌷
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی✨این قسمت : 🥀بخشی ازحکایت آن روز" جانگداز" 🌷روزتشییع پیکرمطهرشهید کاوه من لابلای جمعیت گریه کنان هراسان وسردرگم بودم . 🌸به فلکه آب رسیدم حاج آقای موحدی فرمانده سپاه سخنرانی می کرد.ازدحام جمعیت وشورعزا فضای مثال زدنی حاکم؛ سخنرانی راکم اهمیت نشان می داد ، تراکم جمعیت بدنبال پیکر شهید و بی توجهی عموم به هرچیزی بجز توجه به تابوت مزین به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران وگلباران شده گویی که سخنران هم رشته کلام راازدست داده بود. 🌸ولوله جمعیت، صدای شیون یاران وشاگردان کاوه، دسته های سینه زن در هر گوشه ای، قیامتی برپا بود. صدها کفش، دمپایی ،چفیه، کلاه و،،،، زیرپا افتاده بود، ناگهان صبیه شیرخوارشهیدکه مقنعه مشکی بسرداشت بالای دست تبلیغاتچی جلوی چشمها نمایان شدو بدست حاج آقاموحدی داده شد. فضا کاملاعوض شد. عزاداران وشیون کنان ومرثیه سراها سکوت کردند. آهنگ عزاتبدیل شد به صدای جمعی های های گریه های مردم بطوریکدست ویک صدا. 🌷حواسهاهمه به نازدانه شهیدتمرکز یافت. گویی که (بلاتشبیه) به علی اصغر امام حسین (ع)نظر انداخته و بیادعلی اصغر امام حسین علیه السلام می گریستیم. لحظه ای فقط گریه بود وگریه حاجی موحدی حرف تازه ای برای گفتن نداشت. 🌷 دوباره فریادگریه های حضاربلند شد. دوستان نزدیک کاوه چنان ازخود بیخودشده بودند که می ترسیدم روح ازکالبدشان خارج شود. 🌸 ازبردن نامشان امتناع می کنم؛ آنهامثل کسانی که همه هستی شان راازدست داده اند بچشمم می آمدند.(این تعبیر غلطم بود.چراکه دوستان نزدیک شهیدکاوه رامومنین راسخی میدیدم که ازکوه محکمتر ند)!! 🌷 فقط یک مصداق آشکار 🌷فریادهای -علی-اصغر- بودکه دادمی زد کمرمان شکست. 🌷 ؟ 🌷-مان-خراب-شد؛!! 🌱در آن لحظه دلم بیشتر شکست به محراب نگاه میکردم ومی گریستم . 🌴 اما بعداز شهادت شهید خدای کاوه بوده و هست . گرچه خلا وکاوه ها تاابداحساس میشود اما خداوند متعال ،راه پرفروغش راحفظ کرده و می کند. . 🌸والعاقبه للمتقین 🌸🕊🕊 🌸راوی خاطره حامدی فر مشهد الرضا (ع )
🌹 ۱۳ ساله علیرضا محمودی پارسا .بار از کارهایی که کرده‌ام به تو می‌برم از جمله: ▪️از این که حسد کردم… ▪️از این که تظاهر به مطلبی کردم که اصلاً نمی دانستم… ▪️از این که در غذا خوردن به یاد فقیران نبودم. ▪️از این که مرگ را فراموش کردم. ▪️از این که عفت زبانم را به لغات بیهوده آلودم. ▪️از این که شب بهر نماز شب بیدار نشدم…. ▪️از این که دیگران را به کسی خنداندم، غافل از این که خود خنده دارتر از همه هستم. ▪️از این که شکمم سیر بود و یاد گرسنگان نبودم…. ▪️از این که زبانم گفت بفرمایید ولی دلم گفت نفرمایید. ▪️از این که ایمانم به بنده‌ات بیشتر از ایمانم به تو بود…. ▪️از این که منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم، غافل از این که تو بهتر از دیگران می نویسی و با حافظه تری….. ▪️از این که در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را درآوردم…. ▪️از این که پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کنند…. ▪️از این که کاری را که باید فی سبیل الله می کردم نفع شخصی مصلحت یا رضایت دیگران را نیز در نظر داشتم…. ▪️از این که نماز را بی معنی خواندم و حواسم جای دیگری بود، در نتیجه دچار شک در نماز شدم…. ▪️از این که بی دلیل خندیدم و کمتر سعی کردم جدی باشم و یا هر کسی را مسخره کردم…. ▪️از این که ” خدا می بیند ” را در همه کارهایم دخالت ندادم…. ▪️از این که کسی صدایم زد اما من خودم را از روی ترس و یا جهل، یا حسد و یا … به نشنیدن زدم… .
هر شهید مثل یڪ فانوس است مےسوزد و نور مےدهد✨ و از کنار او بودن تو هم نورانی مےشوی با که رفیق شدی مےشوی وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ
چون که از دامان مادر می‌رسد انسان به عرش خاک پای مادرش باید ببوسد هر 🌷 چون که از دامان پر مهر و صفای مادرش او به آن‌جایی که در خاطر نمی‌گنجد رسید 🌹مادر بزرگوار🌹 🌿روز مادر مبارک باد🌿 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹