eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
113 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی✨این قسمت : 🥀بخشی ازحکایت آن روز" جانگداز" 🌷روزتشییع پیکرمطهرشهید کاوه من لابلای جمعیت گریه کنان هراسان وسردرگم بودم . 🌸به فلکه آب رسیدم حاج آقای موحدی فرمانده سپاه سخنرانی می کرد. ازدحام جمعیت، شور وحال عزا فضای مثال زدنی حاکم، سخنرانی راکم اهمیت نشان می داد ، تراکم جمعیت بدنبال پیکر شهید و بی توجهی عموم به هرچیزی جز توجه به تابوت مزین به پرچم سه رنگ گلباران شده جمهوری اسلامی ایران نشان از داغ عمیقی بر دل ها بود، گویی که سخنران هم رشته کلام راازدست داده بود. 🌸ولوله جمعیت،از صدای شیون یاران وشاگردان کاوه ودسته های سینه زن در هر گوشه ای، قیامتی برپا شده بود. صدها کفش، دمپایی ،چفیه، کلاه و،،،،، زیرپا افتاده بود، ناگهان صبیه شیرخوارشهیدکه مقنعه مشکی بسرداشت بالای دست تبلیغاتچی جلوی چشمها به آسمان بلند شد و بدست حاج آقاموحدی داده شد. فضا کاملاعوض شد. عزاداران وشیون کنان ومرثیه سراها سکوت کردند. آهنگ عزاتبدیل شد به صدای جمعی های های گریه مردم، یکدست ویک صدا خیابان امام رضا (ع) راپر کرده بود. 🌷حواسهاهمه به نازدانه شهیدتمرکز یافته. گویی (بلاتشبیه) به علی اصغر امام حسین (ع)نظر انداخته ایم! و بیادعلی اصغر امام حسین علیه السلام می گریستیم. لحظاتی کوتاه فقط گریه بود وگریه، حاجی موحدی حرف تازه ای برای گفتن نداشت. 🌷 دوباره فریادگریه های حضارهمانند موج بلند شد. دوستان نزدیک کاوه چنان ازخود بیخودشده بودند، می ترسیدم روح ازکالبدشان خارج شود. 🌸 ازبردن نامشان امتناع می کنم؛ آنهامثل کسانی که همه هستی شان راازدست داده اند درچشمم می آمدند.(این تعبیر غلطم بود.چراکه دوستان نزدیک شهیدکاوه رامومنین راسخی میدیدم که ازکوه محکمتر ند)!! 🌷 یک مصداق آشکاررا هیچگاه فراموش نمیکنم، 🌷ناله های -علی-اصغر- بودکه دادمی زد «کمرمان شکست» 🌷 ؟ 🌷-مان-خراب-شد؛!! 🌱در آن لحظه دلم بیشتر شکست به محراب نگاه میکردم ومی گریستم . 🌴 اما بعداز شهادت شهید خدای کاوه بوده و هست . گرچه خلا وکاوه ها تاابداحساس میشود اما خداوند متعال ،راه پرفروغش راحفظ کرده و می کند. . 🌸والعاقبه للمتقین 🌸🕊🕊 «آقا محمود شهادتت مبارک باد» 🌸راوی خاطره حامدی فر مشهد الرضا (ع ) بمناسبت 11شهریور سالگرد شهادت سردار کردستان محمودکاوه فرمانده لشگر ویژه شهدا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 🌸خاطرات بیادماندنی✨این قسمت : 🥀بخشی ازحکایت آن روز" جانگداز" 🌷روزتشییع پیکرمطهرشهید کاوه من لابلای جمعیت گریه کنان هراسان وسردرگم بودم . 🌸به فلکه آب رسیدم حاج آقای موحدی فرمانده سپاه سخنرانی می کرد.ازدحام جمعیت وشورعزا فضای مثال زدنی حاکم؛ سخنرانی راکم اهمیت نشان می داد ، تراکم جمعیت بدنبال پیکر شهید و بی توجهی عموم به هرچیزی بجز توجه به تابوت مزین به پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران وگلباران شده گویی که سخنران هم رشته کلام راازدست داده بود. 🌸ولوله جمعیت، صدای شیون یاران وشاگردان کاوه، دسته های سینه زن در هر گوشه ای، قیامتی برپا بود. صدها کفش، دمپایی ،چفیه، کلاه و،،،، زیرپا افتاده بود، ناگهان صبیه شیرخوارشهیدکه مقنعه مشکی بسرداشت بالای دست تبلیغاتچی جلوی چشمها نمایان شدو بدست حاج آقاموحدی داده شد. فضا کاملاعوض شد. عزاداران وشیون کنان ومرثیه سراها سکوت کردند. آهنگ عزاتبدیل شد به صدای جمعی های های گریه های مردم بطوریکدست ویک صدا. 🌷حواسهاهمه به نازدانه شهیدتمرکز یافت. گویی که (بلاتشبیه) به علی اصغر امام حسین (ع)نظر انداخته و بیادعلی اصغر امام حسین علیه السلام می گریستیم. لحظه ای فقط گریه بود وگریه حاجی موحدی حرف تازه ای برای گفتن نداشت. 🌷 دوباره فریادگریه های حضاربلند شد. دوستان نزدیک کاوه چنان ازخود بیخودشده بودند که می ترسیدم روح ازکالبدشان خارج شود. 🌸 ازبردن نامشان امتناع می کنم؛ آنهامثل کسانی که همه هستی شان راازدست داده اند بچشمم می آمدند.(این تعبیر غلطم بود.چراکه دوستان نزدیک شهیدکاوه رامومنین راسخی میدیدم که ازکوه محکمتر ند)!! 🌷 فقط یک مصداق آشکار 🌷فریادهای -علی-اصغر- بودکه دادمی زد کمرمان شکست. 🌷 ؟ 🌷-مان-خراب-شد؛!! 🌱در آن لحظه دلم بیشتر شکست به محراب نگاه میکردم ومی گریستم . 🌴 اما بعداز شهادت شهید خدای کاوه بوده و هست . گرچه خلا وکاوه ها تاابداحساس میشود اما خداوند متعال ،راه پرفروغش راحفظ کرده و می کند. . 🌸والعاقبه للمتقین 🌸🕊🕊 🌸راوی خاطره حامدی فر مشهد الرضا (ع )