eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
113 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
میگفت‌ چشمان‌ به راهی است‌که‌ از خود به یادگـار گذاشته‌اند اما چشم‌ ما به‌ روزی است که با‌ آنان‌ رو به‌ رو‌ خواهیم‌ شد !
صادق آهنگران تو یه تیکه از شعرش می‌خونه: «شمعِ شب‌های دوعیجی می‌شدیم» می‌دونید یعنی چی؟ عراق تو منطقه دوعیجی بمبِ فسفری می‌نداخت. فسفر وقتی با اکسیژنِ هوا ترکیب بشه، شعله‌ور میشه. رزمنده‌ها که زیر این بمب‌ها گیر می‌کردن، فسفر به تن‌شون می‌چسبید و با هیچ وسیله‌ای دیگه خاموش نمی‌شد! و اونا می‌سوختن و می‌سوختن و می‌سوختن.. صبح، باد، خاکسترهاشون رو با خودش می‌برد💔 + شادی روح همه شهدا صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️ هر صبح، خورشید در آرزوی روی شما طلوع می‌کند هر صبح، آسمان و زمین ، به شوق سلام بر آستان شما چشم می ‌گشایند ... و ما، چه خوشبختیم که هر سپیده ، همنوا با تمام زیبایی ها ، رخصت بردن نام شما را می‌یابیم ؛ السلام علیک یا بقیه الله🍃 🆔@mahmodkaveh
🔴 ما مکلفیم زمینه ظهور را فراهم کنیم 🔵 ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست حالا که ما منتظر ظهور امام زمان- سلام الله علیه- هستیم پس دیگر بنشینیم در خانه‌، تسبیح به دست بگیریم و بگوییم «عَجّلْ عَلی‌ فَرَجِهِ». عجّل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. و فراهم کردن اینکه مسلمین را با هم جمع کنید. 📚 صحيفه امام، ج‏۱۸، ص ۲۷۰ 🆔@mahmodkaveh
6⃣ تا خواستم‌ صدایش بزنم همان که کنارش ایستاده بودم گفت"چی کار می خواهی بکنی؟ از جان خودت سیر شده ای؟" گفتم"کارش دارم خب.من‌..." گفت"هرکی هستی باید صبر کنی.پا بگذاری بروی تو بازی،یا الکی صداش کنی خیلی شکار می شود.🌿 آن وقت دیگر خونت🩸پای خودت است." تکیه دادم به دیوار نگاهش کردم. فکر کردم"پس کاوه ای که همه ازش حرف می زنند این است." بازی شان تمام شد،رفتم گفتم کی هستم.🌱 همه گریه می کردند.هرکسی که فکرش را بکنید.ترک و کُرد و فارس‌.مداح بعد از من اصلاََ نمی توانست فارسی حرف بزند. تُرکی خواند.و با چه سوزی.پای هداپیما🛩 منتظرم بودند.می دیدم.همه می خواستند با هواپیما بیایند،هرجا که هست و نمی شد.چندنفر با هم و پشت سرهم صدا می زدند"حاج آقا مداح.کجایی شما؟"🍃 پیدایم کردند.آمدند بردند و با چه مکافاتی توی هواپیما نشاندندم.خیلی زود توی آسمان بودیم.و حالا دیگر خودمان بودیم.یا شدیم.موحدی و قالیباف،چشم در چشم هم و،بغض شان ترکید.🍀 ادامه دارد... راوی:علی اکبر مداح 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃 ▪️بر پا شده حسینیه گریه ها بیا بر روی چشم های تر از اشک ما بیا... ▪️شال عزای تو به عزایم نشانده است وقت عزای مان شده صاحب عزا بیا... 🆔@mahmodkaveh
🌻ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم، دستگیری ولی‌خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم. باید به ولی‌عصر (عج‌‌) استغاثه کنیم که مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد همراه خود ببرد.🌻 🍀آیت الله بهجت (ره) 🆔@mahmodkaveh
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 ویژه ♨️خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است! 👌 بسیار شنیدنی 🎙حجت الاسلام 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید. 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7⃣ بلند شدند رفتند خودشان را انداختند روی صورت و پای ،ناله کردند، درد دل کردند.منصوری هم بود.او هم داشت را صدا می زد.احساس کردم باید دلداری شان بدهم،نگذارم بی تابی کنند.شانه هایشان را می گرفتم بلندشان کنم.🌱 هرچی هم می رفتیم نمی رسیدیم.وقت می گذشت و نمی رسیدیم.قبل از ظهر کجا و دم غروب🌅 کجا.نگو تو آسمان مشهدیم و نمی دانم برای چی نمی توانستیم فرود بیاییم و همین طور دور شهر می چرخیدیم.نگاه از آسمان گرفتم برگشتم دیدم باقر دارد پوتین های را در می آورد.🍀 هردو راگرفت دستش،درازش کرد طرف من گفت"پیش شما باشد بهتر است." منصوری گفت"جانشینش منم.حق من است اگر قرار است پا بگذارم جای پای او." باقر گفت"این ها به این شرط می رسد به او که برای یک ختم قرآن بگیرد ثوابش برسد به روحش. 🌿 هواپیمایمان✈️ انگار نشست روی سر مردم.آمده بودند را صدا می زدند.اصلاََ نفهمیدیم چطورآمدند بردندش. پوتین هایش توی بغلم بود،اصلاََ احساس نمی کردم گمش کرده ام.هنوز همین حس را دارم وقتی می روم پوتین هایش را می آورم می نشینم توی تنهایی نگاهش میکنم.🍃 پایان این قسمت راوی:علی اکبر مداح 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❣ 📖 السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ... 🌱سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی. سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند. 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117. 🆔@mahmodkaveh
🔴غربت امام زمان (عج) علیه السلام غربت امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف از غربت امام رضا علیه السلام و امام حسين علیه السلام نيز بيشتر است. اگر حسين بن علی علیه السلام به دليل کمی ياران و اعوان، غريب بود، فرزندش مهدی از او نيز غريب‌تر است. چراکه همان هفتاد و دو يارِ حسين، در محشر عاشورا تا پای جان، امام خويش را نصرت کردند؛ اما بيش از هزار سال است که امام زمان، در رسيدن به سيصد و سيزده ياور مخلص، انتظار می‌کشد.۱ اگر تنهایی و دوری از خانه و کاشانه و اهل و عيال، غربت است، چگونه يوسف زهرا غريب نباشد، وقتی امام کاظم علیه السلام در وصف او چنين می فرمايند: او همان طرد شده‌ی تنهای غريبِ پنهان از خاندانش است؟۲ آری! امام زمان غريب است، نه در ميان خِيل گرگان درنده در صحرای کربلا يا در کاخ مأمون؛ بلکه در ميان محبّان و شيعيانش. 📚 (۱)کمال‌الدين، ج۲، ص۳۷۸ 📚 (۲)هو الطريد الوحيد الغريب الغايب 📚 بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۵۱ 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 🎙 ✘ چرا در کربلا، بعضیا تونستن بمونن پای امام، و خیلی‌ها نتونستن؟ ✘ چرا همین الآن، بعضی‌ها رسیدن به همراهی با امام زمان علیه‌السلام و ما هنوز نرسیدیم؟ 🆔@mahmodkaveh
🌸باسلام وصلوات برمحمد وآل محمدص وعجل فرجهم .عجب مطلب وپست بامناسبتی. اول محرم ماه خون وشهادت روز تشییع وتدفین فرمانده محمود کاوه بعد ازهشت سال مجاهدت شبانه روزی و جان برکف وسربه خداوند متعال وسبحان عاریه دادن وپابرزمین کوفتن و دندان بردندان فشردن وخون دادن وخون دل خوردن .وچندین سال هم قبل ازآن درمبارزه برعلیه طاغوت .بالاخر ه آرام گرفت ودربهشت رضا ع درکنار همرزمانش به خاک سپرده شد. وخوابی راحت زد. آن هم بعدازچندین سال .روح امام وشهدا وانعم الله شادویاد به برکت حمدوسوره وصلوات برمحمدوال محمد.ص.التماس دعا محمدرضا رحمانی🌱
1⃣ تا اسم می آید می بینمش که نشسته پای بی سیم📞 دارد هدایت می کند بچه ها چطور بروند عملیات را ادامه بدهند.یا استخاره گرفتنش را یادم می آید.قبل از هر عملیات،قرآن به دست با چشم های بسته و لبی که ذکر می خواند.🍃 آن عملیات را هم یادم می آید، روی ارتفاع و خسته از سه شب🌘 تشنه و گرسنه ماندن و از بی غذایی و تنهایی. دوازده سیزده نفر بیشتر نبودیم.غذایمان فقط انجیرهایی بود که نمی شد خوردشان.بو می دادند.🌿 بچه ها همان روز اول می انداختندشان این ور و آن ور،بعد که بهشان فشار آمد رفتند برداشتند می خوردندشان.تمام نگاه ها به بود.نشسته بود کنارمان خیره شده بود به روبرو و حتم به عملیات مان فکر می کرد و این که می توانیم موفق بشویم یا نه.🌱 یکی از بچه ها کمپوت داشت.درآورد بازش کرد. را صدا زد،بی هیچ حرف اضافه ای،کمپوت را تعارفش کرد گذاشت کف دستش.می دانستیم از همه ما گرسنه تر و تشنه تر است.دیده بودیم جیره غذایی بر نمی دارد.یا اگر بر می دارد که برمی دارد.حتم داشتیم باید ضعف کرده باشد،مثل ما.🍀 ادامه دارد... راوی:علی اصغر حسین خانی 📚