eitaa logo
💕سردارشهیدمحمودکاوه💕
1.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
113 فایل
✨کاوه:فرزندکردستان ،معجزه انقلاب✨ 🌷امام خامنه ای:"محمود"زمان انقلاب شاگردمابودولی حالااستادماشد🌷 الفتی با خاک پاوه داشتیم🌹 مثل گل محمود کاوه داشتیم🌹 نی نوایی از دم محزون اوست🌹 خاک کردستان رهین خون اوست🌹 ارتباط باادمین کانال👇👇 @fadak335
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️🍃 مگه نه؟💛🙂 در دلم جایی برای هیچکس غیرِ تو نیست ... گاه یک دنیا با یک نفر پر میشود ):❤️🔗🍃 یادش باصلوات🌷🌷 ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بلای جانسوز عصر ما نیست.. است.. او غائب نیست... پرده بر چشمان ماست.. چه کسی صادقانه دست به دعابرداشته وخالصانه امام خویش را طلب کرده وجواب نگرفته؟!! 🍃
◾️دلتنگے_شهدایے 🌱 من کویری پُرِ اندوه و تو لبریز بهار بر دل تب زده‌ام، برف‌تر از بارانی... چه بگویم چه نه، انگار خبر داری از آن! از نگاهم همه‌ی حس مرا می‌خوانے♥️(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌بٰا هَرنَفسے..؛ *سَلام ڪَردَن﴿؏ـــِشق۔۔𔘓﴾ أست۔۔* _آقـــــآ بہِ تــُᰔـــو۔۔۔اِحتـــــرٰام ڪَردَن ؏ـِـشق۔۔ أست۔۔۔ 🔹‌اِسم قَشَنـــــگت ۔۔؛ بِہ میٰان چوُن آیَد۔۔ أز رو؎« أدب» ۔۔! "قیـــــآم ڪَردن ؏ِـــشق أست" 🆔@mahmodkaveh
❇️ آبادانی دوران پس از ظهور ✅ رسول اکرم (ص) در وصف دوران پس از ظهور می‌فرمایند: 🌧 «خداوند با باران رحمتش او را سیراب می‌سازد، 🌱 زمین گیاه خود را بیرون می‌فرستد، 🐑 دامها فراوان می‌شوند 🌟 و امّت اسلامی شکوه و عظمت خاصّی پیدا می‌کند.. . 💎 امّت اسلامی در عهد او آنچنان از فراخی معیشت برخوردار می‌شود که هرگز نظیر چنین نعمت و آسایش دیده نشده است» ⬅️ روزگار رهایی، جلد ‌۲، صفحه: ۶۰۱ 🆔@mahmodkaveh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 امام عسکری علیه السلام فرمودند : 🔵 کسی که این دو صفت رو داشته باشه، دلش پر میکشه به طرف (عجل الله تعالی فرجه)... 🎙حجت الاسلام فرحزاد 🆔@mahmodkaveh
1⃣3⃣ وقتی برگشت صورتش پر از اشک بود. گریه بی صدا کرده بود.آخر شب رفت توی ماشینش نشست.نگاهش می گفت" تنهام بگذارید."زدم به شیشه ماشین گفتم"کجا؟" زهرخند زد.🌱 گفتم"تنهایی می خواهی بروی؟" نیشخند زد و رفت.توی قرارگاه گوشم همه اش به بی سیم بود.و فریادی که دلم نمی خواست بشنومش و منتظرش بودم"عسگری عسگری عسگری."🌿 منصوری بود.گفت"بگو ملخ بیاید،مسافر داریم." گفتم"توی این هوای ابری؟" آقا رحیم آمد خودش را رساند بالا گفت" کجاست؟" گفتم.🍀 محبی گفت"من می دانم کجاست." او اولین کسی بود که گفت"هرجور شده باید برویم بیاوریمش." هوا هنوز ابری بود.هیچ هلی کوپتری نمی توانست پرواز کند.🍃 پایان این قسمت راوی:حمیدعسگری 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا