🌸بی پروا🌸
🔸قسمت اول
ضد انقلاب😱 حمله گسترده و حساب شده ای به سقز کرد و سی چهل نفر از نیروهای نظامی را اسیر گرفت و برد.😢 این کار را وقتی کرد که #کاوه 🦋رفته بود مرخصی.همان شب جریان را به #کاوه 🦋اطلاع دادند و او همان لحظه،بدون معطلی راه افتاد طرف منطقه.😳وقتی رسید، هنوز عرقش خشک نشده بود جلسه گذاشت و مسئولان را کشید زیر سئوال.😟محزون و ناراحت به آنها گفت:" پ شما اینجا چه کاره بودید؟؟چرا این همه نیرو اسیر کردند؟" جوابی که میدادند،قابل قبول نبود.😔جلسه را زود تمام کرد و دست به کار شد.برای اینکه بفهمد اسرا را کجا برده اند،همان شب 🌒رفتیم سمت بوکان برای شناسایی. مسیر پر بود از پایگاههای ضد انقلاب.#کاوه🦋 افتاد جلو.از راههایی می رفت که به عمرم قدم توی آنها نگذاشته بودم.😳 رسیدیم به پایگاهی که میانه راه بوکان بود.هنوز موقعیت آنجا دستم نیامده بود که صدای ناله ای شنیدیم.....🤔
🌹ادامه دارد....
راوی:حسین علی دروکی
منبع:📚حماسه کاوه ص ۶٠
@mahmodkaveh
.
.
| شہآدت.. |🍃
بہ خون و تیر و ترڪش نیسٺ..!
آن روز کہ خُـدا را با همہ چیز🙃
و در همہ جا دیدیم و نشآن دادیم،
شہـید شدهایم..♥️
مهدی جان❣
آنقدر به ما نزدیکی که بوی گناهمان آزرده ات میکند😔
و ماهم آنقدر از تو دوریم که عطر مهربانی ات را حس نمیکنیم...😥
#ظهورمعطلماست
#بهخودآییم
#اللهمعجللولیک الفرج❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتم چی شده❤️محمود❤️
خاطره اولین باری که #کاوه زخمی شد....
☝️☝️
شهید...
به قَلبت نگاه می کُند اگر جایی
برايَش گذاشته باشی
می آيد
می مانَد
لانه می کُند
تا شهيدت کُند...
"وَ مَنْ عَشَقْتُهُ قَتَلْتُهُ"
#رفیق_شهید_یعنی_همین♥️
#سردار_شهید_محمودکاوه
💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞
🌸🍃
#دلنوشته
#درد دارد دویدن و نرسیدن...
که دویدن ما #درجا زدن است...
.
به قول شهید آوینی تنها کسانی مردانه میمیرند که مردانه #زیسته باشند...
.
شــ🌹ـــــهادت را نمےخواهیم و به خیال خودمان #عاشق شهادتیم...
بسنده کردیم فقط به عکس های چسبانده شده ی دیوار #اتاق!
عکس و #دلنوشته_شهدایی که فقط پست #اینستاگرام شد!
کانال #تلگرامی که پر شد از صوت و روایت شهدا!
و تصویر زمینه ی گوشی هایمان که سنگینی نگاه #شهید را درک نکردیم...
.
.
نفهمیدیم که
#شهادت تنها برای #شهیدان است...
که #آسمان و #خاک این عالم شهادت می دهند به #برای_خدا_شدن شهیدان...
.
.
#نخواستیم شهادت را؛
اگر #مےخواستیم مےدیدیم هر مکان و زمان که باشیم شهادت ما را در بر خواهد گرفت...
.
.
به یاد صحبت های حاج حسین یکتا در ظهر عاشورا ی فکه:
اگر شهادت را می خواستیم!
.
در #شیراز هیئت رهپویان وصال هم باشی به شهادت میری...
در شمال #تهران هم باشی،شهید #صیادشیرازی میری...
.
در وسط #بازار هم باشی،شهید #لاجوردی میری...
وسط این رمل های #فکه بعد از جنگ هم باشی، #سیدشهیدان_اهل_قلم میری...
.
#مصطفےاحمدےروشن هم بشی،در کوچه پس کوچه های تهران به شهادت میری...
.
.
.
شهادت را بخواهیم...
اگر خادم الشهدا باشیم...
شبیه شان می شویم...
نه به حرف ، در #عمل...
#شهیدانه زندگی کنیم که #شهید می شویم...
.
به تصویر زیبای تــو نگاه می کنم
و مهربانی ات ،
که حتی از پشت قاب شیشه ای هم
به من لبخند می زند...
دلتنگی ات
رودخانه ای ست
که به دریـا نمی رسد...!
💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓💓
#سردار_شهید_محمودکاوه
📎سلام ، صبـحتون شهـدایـی
💓💓💓💓💓💓💓💓💓
🦋•^اینھمـه سراغ دکترهایداخلی
وخارجی رفتید؛
یک دستورهم مامیدهیم،
صَـلواتزیادبفرستید بـه
نیّت برآوردهشدن همه
حوائج ازجمله شفایخودتان؛
.
وقتیهم خستهشدید به نیت
صلوات زبانتانرا حرکت دهید
وزیاد استغفارکنید..✨
#آیتاللهبھجت
🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂🌷🍂
🔸روزهای قبل از عملیات بدر تازه به اهواز رفته و در پنج طبقه اهواز مستقر بودیم. گردانی از تیپ کماندویی نوهد ارتش به تیپ شهدا🕊 مامور شده بود و یک گردان از لشگر ویژه شهدا 🕊به نوهد. در صف غذا🥘 بودیم. یکی از ارتشیها مدام شکایت میکرد😡 که فرماندهان سپاه جای گرم و نرم دارند و برایشان شیشلیک و کباب میبرند،😏 آنوقت ما برای ذرهای غذا🥘 باید در صف بایستیم و همین طور بد و بیراه میگفت.🙈 ما هم تحمل میکردیم. عاقبت زدم روی شانهاش و به آن برادر ارتشی گفتم اخوی اون آقایی که چند نفر عقبتر در صف ایستاده و یقلوی دستشه رو میبینی؟ 😳گفت: «آره میبینم، که چی؟» گفتم او #محمودکاوه فرمانده تیپ است. بغض گلویش را گرفت😢 وگریه امانش نداد و این #آقامحمود 🦋بود که دست بر سر و روی او میکشید و صورتش را میبوسید.😄
@mahmodkaveh
25.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷حماسه یک دلاور🌷
(قسمت سوم)
#حتما_ببینید☝️☝️