eitaa logo
شهید آقا محمودرضـا بیضائی
235 دنبال‌کننده
512 عکس
293 ویدیو
0 فایل
﷽ مدافع حرم حضرت زینب (س) نام جهادی : (حسین نصرتی) ولادت: ۱۸ / ۹ /۱۳۶۰ تبریز شهادت: ۲۹/ ۱۰ /۱۳۹۲ 🌹قاسمیه شرق دمشق محل: دفن گلزار شهدای وادی رحمت تبریز .. اینیستاگرم 👇 https://instagram.com/shahid.beyzaei2?igshid
مشاهده در ایتا
دانلود
یادواده شهدای جبهه مقاومت اسلامی شهرستان اسلامشهر هفتمین سالروز شهادت شهیدمحمودرضابیضائی چهارشنبه ۸ بهمن ماه بعد از نماز مغرب و عشاء اسلامشهر اردوگاه شهید غلامی، حسینیه شهدای مدافع حرم @mahmoodrezabeyzai
15.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله چقدر دلتنگـ نگاهتـ میشم هر روز،هر شب،هر لحظه.. و تو چقـدر زیبا به قلب بیقرارم عشق و آرامـش هـدیہ میکنے.. تا به نگاهت میکشم، شاید که برگردی باران ببارد میروی باران نبارد میروی این بغض بی صاحب چرا از تو ندارد پیروی... . @mahmoodrezabeyzai
پوستر جدید سایت رهبرانقلاب به‌مناسبت فرارسیدن ۲۲بهمن @mahmoodrezabeyzai
. بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله برای محمودرضا یکی از همسنگرهاش تو چهلم شهادتش تو تبریز میگفت: محمودرضا تو سوریه برای ما فقط "برادری" نمیکرد؛ در حق بعضی از ما "پدری" می کرد. مثلا با اونی که موفق نشده بود ازدواج کنه می نشست حرف میزد تا مشکلش حل شه اونی رو که بچه دار نشده بود راهنمایی میکرد بچه دارشه و ... به قلم برادر بزرگوار شهید @mahmoodrezabeyzai
. بسم الله الرحمن الرحیم قربة الی الله برای محمودرضا شهادتش، مزد پر کاریش بود و با شهادتش «الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا» را ثابت کرد. روزهایی که تهران با او بودم شاهد بودم که چطور دو شب متوالی را نمی‌خوابد یا خوابش از دو – سه ساعت بیشتر تجاوز نمی‌کند. تماسهای کاریش شبها گاهی تا ۲ صبح طول می کشید و از صبح خیلی زود هم شروع به زنگ زدن به نفرات مختلف برای هماهنگی کارهای آنروز میکرد. چشمهای همیشه سرخ و تن همیشه خسته‌اش بارزترین خصوصیتش بود. دفعه قبل که بعد از شهادت شهید محمد حسین مرادی برگشته بود کمردرد شدیدی داشت و نمی‌توانست رانندگی کند. می‌گفت آنطرف برای این کمردرد رفتم دکتر، مسکنی زد که گفت این فیل را از پا می‌اندازد ولی فرقی به حال کمردرد من نکرد. با همین کمردرد هم سفر آخر را رفت. روزی هم که شهید شد، از دو شب قبل بیدار بود. توی اتاقش پوستری از حاج همت روی کمد لباسهایش زده بود که این جمله حاج همت روی آن به چشم می‌خورد: «با خدای خود پیمان بسته‌ام که در راه حفظ و حراست از این انقلاب الهی یک آن آرام و قرار نگیرم» و از این لحاظ به حاج همت اقتدا کرده بود @mahmoodrezabeyzai
شهید آقا محمودرضـا بیضائی
برای محمودرضا محمودرضا گفت مدتی تو سوریه کار کرده بودیم (یعنی اوایل حضور محمودرضادر سوریه ) حاج قاسم به ما گفته بود که به اینها فلان توپ رو بدهید(تفنگ106) که خوب سیستمی که ارتش سوریه از آن استفاده میکرد سیستم روسی بود که البته تفنگ106 در سیستم آنها جایی نداشت یا اصلا به کارگیری نمیکردند دو نفر از نظامیان ارتش سوریه مدتها بود که نقطه ای را هدف قرار داده بودند که منهدم کنند که البته نمیتوانستند روزی که آمدم سیستم رو به آنها تحویل بدهم بنا بود که اولین شلیک رو هم خودم بکنم و اجرای آتیش بکنم و آنها ببینند ▪️میگفت رو کردم به آن دو نظامی و گفتم نقطه ای که میگویید نمیتوانیم بزنیم رو همونجا رو هدف قرار میدیم سیستم رو مستقر و آماده کردیم و یه دیده بان هم داشتیم که آماده بود و گرا میداد و بعد از شلیک ما قرار بود که خبربدهد که محل مورد نظر مورد اصابت قرار گرفت یانه میخواستم اجرای آتیش بکنم که توی دلم گفتم ان شالله این شلیک به هدف میخوردکه اگر نخورد آبروی جمهوری اسلامی میرود یعنی برداشت من این هستش که محمود اونجا خودش را نماینده جمهوری اسلامی می دانست و باخودش میگفت ان شالله وجهه جمهوری اسلامی حفظ میشود میگفت با دلشوره توپ رامستقر کرده و توکل کردم بخدا و شلیک کردم که به حمدالله به هدف مورد نظر اصابت کرد و بلافاصله از همه بی سیم های صدای الله اکبر بلندشد همه شان خوشحال شده بودند چرا که مدتها بود تلاششان بی ثمر بود ▪️محمود خیلی خوشحال بود میگفت نظامیان ارتش سوریه به دورم حلقه زدند و تشویقم کردند بیسیم زدند و فرمانده شان هم آمد فرمانده شان ازم پرسید که شما درجه تان چیست ودر چه عملیاتهایی شرکت کردید محمود میگفت ما لباس بسیجی به تنمان بود ‘ گفتم من از نیروهای مردمی(شعبی) هستم و یک نیروی ساده میگفت بعد از اصابت گلوله تفنگ106 به هدف گفتم خدایا شکرت که آبروی جمهوری اسلامی(به واسطه من) نرفت این جمله رو(خدایا شکرت که آبروی جمهوری اسلامی(به واسطه من نرفت ) @mahmoodrezabeyzai