📃 هرکــس که عمـر خویــش را
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_علی_اکبر "ع"
_________________
هر کس که عمر خویش را با عشق سر کرد
از اوّل عمرش، هوای دردسر کرد
من به کسی از گریهام چیزی نگفتم
یک شهر را چشمان سرخم با خبر کرد
حتماً سرم را میگذارم زیر پایش
از کوچهی ما هم اگر روزی، گذر کرد
هر چند من کمتر برایش کار کردم
مزد مرا هر روز امّا بیشتر کرد
اینبار هم دیر آمدم روضه، ولیکن
مثل همیشه چشم من را زود، تر کرد
اینجا ادای گریه را هم میپذیرند
هر کس نشد مهموم در روضه، ضرر کرد
هر چند ما را عشق او دیوانه کرده
مهر علیاکبرش، دیوانهتر کرد
جان داد وقتی باغبان خسته فهمید
یک لشکر از روی گل باغش گذر کرد
با اکبر او نیزه کاری کرد مثل
کاری که با پهلوی زهرا، میخ در کرد
میریخت بیرون از دهانش لختهی خون
حال پسر، حال پدر را محتضر کرد
أولادُنا اَکبادُنا یعنی پدر را
مقراض اهل کوفه، تقطیع جگر کرد
بالای جسم اکبر خود، داد میزد
زینب که آمد، کار او را سختتر کرد
پیش جوانش داشت، جان میداد امّا
محض حجاب خواهرش، صرف نظر کرد
__________________
#امام_حسین
#محرم
#سربند_سرخ
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
🎧 فایل صوتی ↙️
📃 یـــــا نجـــل خامـــس آلالله
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_علی_اکبر "ع"
______________
یا نجل خامس آلالله
سرتاپا، پیغمبر صلّالله
تا محشر، اولیا حیرون از
عهد تو با اباعبدالله
ای آیینهی ماه کربلا
آقازادهی شاه کربلا
مجموع انوار اربابی
محرم اسرار اربابی
سالار حرم سلطانی
ارباب دربار اربابی
ای فرماندهی اصحاب الحسین
یا بابالنّجات، یا بابالحسین
دل بستم به تو آقازاده
حتّی عشق هم به تو دلداده
تا الله، غیر تو راهی نیست
هرکس شد اسیرت، آزاده
میریزه شرر از شمشیر تو
میلرزه زمین با تکبیر تو
پیش عشق، تو ولی عهدی
موضوع ازلی عهدی
ای عشق ولیعصر ما
بانی مجلس تو، مهدی
ای قلب زمین، ای جان جهان
گریه میکنم با صاحبزمان
ارشد نوههای زهرا
سیر تو، ملکوت اعلی
بابای تو، امیر عالم
رهبر ملّت عاشورا
شد میراث تو، عزم حیدری
شیر بیشهی رزم حیدری
دریایی با لب خشکیده
خورشیدت به همه تابیده
نسلاندرنسل ما هرکس شد
فانی در عشق تو جاویده
دین از دولت تو شد جاودان
ای جان نماز، ای روح اذان
هر نوری، بینورت خاموشه
عشق تو، توو دلا میجوشه
پایتخت عاشقا، شهر تو
ساکن گوشهی ششگوشه
معنای حقّی، خصم باطلی
یار و همدم ابوفاضلی
تفسیر قرآن نازل، تو
الگوی انسان کامل، تو
دستای ما سینهزنهارو
میگیری با ابوفاضل، تو
هستی معنی «الله الصّمد»
امداد تو از یا «حیدر مدد»
به لیلای عشق مسیحا؛ ای جانم
به خورشید اولاد زهرا؛ ای جانم
به مصداق نیروی مولا؛ ای جانم
به شیر نر امّلیلا؛ ای جانم
علیاکبر ای جانم
یل حیدر ای جانم
به قاری قرآن ارباب؛ ای جانم
امام شهیدان ارباب؛ ای جانم
بیا عاشق خسته دریاب؛ ای جانم
علیاکبر، ای جان ارباب؛ ای جانم
علیاکبر ای جانم
یل حیدر ای جانم
به شمشیر تیز شجاعت؛ ای جانم
به خورشید راه هدایت؛ ای جانم
به اکبر، شهید امامت؛ ای جانم
به جانباز راه ولایت؛ ای جانم
به «مولا علی» شیر داور؛ ای جانم
به آن فاتح بدر و خیبر؛ ای جانم
به سلطان دنیا و محشر؛ ای جانم
به مولای زهرا، به حیدر؛ ای جانم
_______________
#امام_حسین
#محرم
#سربند_سرخ
🏴متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
🎧 فایل صوتی ↙️
📃 بـــا چشــم گریــــان مـیرود
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_علی_اکبر "ع"
_________________
با چشم گریان میرود
جنّات تجری تحتهاالانهار طفلان میرود
آنقدر او زیباست که
روح، ارباًاربا از تنش حتّی خرامان میرود
ممسوس فی ذات خدا
تفسیر قرآن حسین از زیر قرآن میرود
ابن حسینبنعلی
یعنی که طوفان بن طوفان بن طوفان میرود
ابروش هم خیبرگشاست
زیرا که سلطانزاده معمولاً به سلطان میرود
لبتشنه بود آن مرد که
دنبال او دامنکشان در دشت، باران میرود
شد خَلقاً و خُلقاً «نبی»
پیدرپیاش، جان از دل بابا دوچندان میرود
ارباب شد مهجور از او
کان دل که با خود داشت؛ او دارد به میدان میرود
با ارباً اربا گشتنش
تکّهبهتکّه،آبروی عید قربان میرود
جان رفت و دیگر برنگشت
اکبر چنان برگشت که انگار، اکبر برنگشت
پر شد دهان از خاک و خون
فریاد بابا تا ابد از بین حنجر برنگشت
چون در حصار نیزه بود
سمت حرم، آخر سر او تا به آخر برنگشت
برخورد کرد آنگونهکه
شمشیر دشمن از تنش درحدّ خنجر برنگشت
برگشت اگرچه در عبا
امّا بمیرم! بعضی از اعضای پیکر برنگشت
اکبر به میدان زد ولی
مقراض کاری کرد که همقدّ اصغر برنگشت
_________________
#سربند_سرخ
#محرم
#امام_حسین
🏴متناشعار حاجمحمودکریمی
📎@mahmoudKarimi_matn
🎧 فایل صوتی ↙️
📃 پاشــــو نگاه کـن کـه بـا چـه
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_علی_اکبر "ع"
___________________
پاشو نگاه کن که با چه حالی رسیده بابا
پاشو کمک کن بریم به خیمه، امید بابا
زخم شمشیر روی قلبم
جگرم آتیش میگیره
بچّم از دستم داره میره
الهی باباش بمیره
حال من زاره؛ بیا زینب ببین بچّم نیمهجونه
کاکل و گیسوش، چش و ابروش، کلاه خودش غرقخونه
سر تا پا پیکرش لالهبارونه، نفساش آتشفشونه
زینب جان! دست من جون نداره
برداره این جسم پارهپاره
از زخماش بارون خون میباره
اهلخیمه دستامو بگیرید
گوشههای عبامو بگیرید
چشمای دخترامو بگیرید
کنار جسمت اومد خمیده، خمیده بابا
شبیه مادر شدی عزیزم، شهید بابا
اوّلینباره جلو پاهام، علیاکبر پا نمیشه
پیکرش طوری پراکندس، که همش پیدا نمیشه
من نگرونم؛ ما دوتا رو کی به خیمه میرسونه
این همه عضو متلاشی روی خاکا، جا میمونه
سر تا پا پیکرش لالهبارونه
نفساش آتی فشونه
_________________
#سربند_سرخ
#محرم
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
🎧 فایل صوتی ↙️
📃 عالــم به علــی نازد و مــولا
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_علی_اکبر "ع"
_________________
عالم به علی نازد و مولا به اباالفضل
عبّاس بنازد به وفای علیاکبر
ای یل خیمهی ارباب دو عالم؛ علیاکبر
ای نسیم خوش شبهای محرّم؛ علیاکبر
وسط گرد راهت، همه عالم معلّق
به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علیالحق»
دل برده حسین از همهی عالم و آدم
دل برده ز ارباب، صدای علیاکبر
ای تو آیینهی سیمای پیمبر؛ علیاکبر
ای رجزهای تو طوفانی چو حیدر؛ علی اکبر
همه عالم فدایت که تویی عشق مطلق
به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علیالحق»
بیتابی ارباب، دلیلش شده زینب
زینب شده بیتاب برای علیاکبر
جلوی چشم بابا، شده فرق تو منشق
به فدایت که گفتی «اَوَلسنا علیالحق»
__________________
#محرم
#امام_حسین
#سربند_سرخ
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 میزنـم دم ز علمــدار رشیـــد
🎙 #تک از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_هشتم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
_________________________
میزنم دم ز علمدار رشید حرم عشق
شه با کرم عشق؛ مه محترم عشق؛ صفای قدم عشق
همان یار که گشته، صنم عشق
چکد از لب او بر لب پیمانه، نم عشق
همان شاه که باشد سر دوشش، علم عشق
نگار دل زارم؛ صفابخش مزارم
به جزء عشق جمالش به دل خویش ندارم
قرارم و بهارم و شعارم؛ همه دار و ندارم
که باشد به شب اوّل قبرم به کنارم
دلم عاشق رویش؛ شدم بندهی کویش
دلم بسته به مویش؛ قدحنوش سبویش
شتابان دل زارم، همهشب جانب کویش
چنان برگ خزانیست روان در دل جویش
ندارم به خدا جزء هوس دیدن رویش
مرا کشته به والله، علیواری خویش
اباالفضل امیرم؛ امیر بینظیرم
صفابخش ضمیرم
که جزء عشق رخش در دل خسته نپذیرم
چه خوش باشد اگر باز زند با دو سه تیرم
که صیدش شوم و زیر قدمهاش بمیرم
ز غیرش، همه سیرم؛ دل از مهر خدایی اباالفضل نگیرم
علمدار، اباالفضل؛ سپهدار، اباالفضل
جهانگیر و جهاندار، اباالفضل
بود دلبر و دلدار، اباالفضل
مرا یار، اباالفضل؛ مدد کار، اباالفضل
طپشهای دل حیدر کرار، اباالفضل
شده در حرم فاطمه پرگار، اباالفضل
زنم جار، اباالفضل؛ بود عشق شرربار، اباالفضل
بگوید سر دیوانه، سر دار، اباالفضل
سرم پر ز هوایش؛ دلم جای ولایش
غلامم به سرایش
همه هستی و دینم به فدایش
ربوده ز سر روحالامین عقل، صدایش
بود محور عرش ازلی، دست جدایش
حسینبنعلی، سورهی توحید بخواند ز برایش
کسی نیست به پایش
به قربان نوایش؛ به قربان دعایش
دلم گشته خریدار بلایش
به قربان گرهبند قبایش
لقب، باب حوائج، نسب، باب حوائج
خداوند نجابت و ادب، باب حوائج
دلم غرق کمالش؛ پریشان وصالش
دو ابروی هلالش؛ جمالش و کمالش
بود زینب کبری، همهجا محو جمالش
دلم بندهی نامش؛ گرفتار مرامش
که افتاده به نامش
نه حاتم، نه سلیمان و نه لقمان
که موسیست غلامش
حسین است کلامش
ببین حُسن ختامش
به زهراست سلامش
قیامت متجلّی شود از وقت قیامش
تمامی بهشت است به نامش
_________________________
#امام_حسین
#محرم
#سربند_سرخ
#تاسوعا
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 راز عطــش سفــــره افطــــار
🎙 #مدح از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راز عطش سفرهی إفطار؛ اباالفضل
لبتشنه شدم؛ باز زدم جار، اباالفضل
معنا ندهد عشق، زمانی که نباشد
دلدار، حسینبنعلی؛ یار، اباالفضل
با گیسوی او، کار دلم خورده گره؛ کاش
هرگز مگشاید گره از کار، اباالفضل
میرفت که تفسیر شود سورهی زلزال
آنلحظهکه شد عازم پیکار، اباالفضل
میخواست بریزد بههم ارکان جهان را
فرمود خدا: دست نگهدار، اباالفضل
"پشت سر او، لشکر القاب به صف شد، سردار و وزیر و سپر حضرت ارباب کرم، حامی و همبازی طفلان حرم، ماه بنیهاشم و خورشید بنیآدم و سرلشکر و صاحبعلم و فارس و وافی و یل بیمثل و ناصر و مُستعجل و صدّیق و امیر و بطل و اکبر و اعلیدرجات و حمس و اطلس و اطیار، اباالقاسم و ساعی و قدرقدرت و واقی و خدای ادب و ضیغم و ضرغام و قویشوکت و فادی و جوانمرد، حسنروی و علیهیبت و کشّاف کروب و اسد و صابر و زهرا صفت و غیرتی و صفشکن و سیّد و سالار، اباالغوث و اباالقربه و سقّا و ولینعمت و عبّاس جهانگیر و جهانبخش و جهاندار و، مصفّا و مواسی و سپهدار و علمگیر و علمدار، اباالفضل"
از روز ازل با علی و فاطمه بودهاست
همسایهی دیوار به دیوار، اباالفضل
هرچند که حر، سیّدالاحرار جهان است
شد سیّد این سیّداحرار، اباالفضل
معشوق شدن، اصل اصولش دوکلام است
مقیاس، علیاکبر و معیار، اباالفضل
در روضهی رضوان هم اگر روضه گرفتند
تردید نکن؛ هست میاندار، اباالفضل
چون خواست خدا، نام تو را باب حوائج
یک بار خدا گفتم و صد بار، اباالفضل
ای کاش تو هم «میثم تمّار» بخواهی
بردار سرم را بده بر دار، اباالفضل
#استاد_سازگار
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 مشکــت صدپـــاره شـــــده
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مشکت صدپاره شده؛ قلبم آواره شده
رفتی و برادر تو، بیچاره شده
گل وفای من، شنو صدای من
زمین و آسمان ببین میلرزد به نالههای من
شدم غریب و قاتلت میخندد به گریههای من
بی تو، من بیسپرم، بی تو، بیبال و پرم
با دیدن پیکر تو، خم شد کمرم
یل دلاورم، امیر لشکرم
میان نالههای تو میآید صدای مادرم
صدای وامصیبتای زینب میآید از حرم
جان جانان منی، امّا گریان منی
از بس نگران من و اطفال منی
چه شد پناه من، یل سپاه من؟
کجایی آندمی که آید قاتل به قتلگاه من؟
کجایی آندمی که آید آتش به خیمهگاه من؟
تو سر نهادهای دم آخر به سینهام
من را بگو که رو به زمین میشود سرم
تو سر نهادهای روی دامان فاطمه
من را بگو که شمر نهاد پا به حنجرم
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 ای آبآور رشیــــــد زینـــــب
🎙 #زمینه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای آبآور رشید زینب
امّید همه، امّید زینب
با هر رفتنت به معرکه تا
برگردی، دلش تپیده زینب
ای علمدار اباعبدالله
یا ابوفاضل، فی امانالله
سرباز حرم، سردار لشکر
زنده میکنی قتال حیدر
وقتی میزنی به قلب میدون
پیغمبر میگه اللهاکبر
چشمت از ارباب حتّی یهلحظه
برنمیگرده، مطیع محضه
عالم میکنه از تو تمنّا
افتاده به پات، ماه مهنّا
وقتی که سوار میشی رو مرکب
میخونه حسین إنّا فَتَحنا
محضر زهرا، آبرو داری
آبروی این ایل و تباری
استدعای هر موج فراتی
گرمای دل مخدّراتی
ای معنای یا بابالحوائج
سکّاندار کشتی نجاتی
یا ابوفاضل، ذکر عاشوراس
خیمهها امنه تا علم بالاس
شهید علقمه؛ واویلا
عزیز فاطمه؛ واویلا
ابوفاضل مدد؛ واویلا
گل امّالبنین؛ واویلا
شده قطعالیمین؛ واویلا
فتاده بر زمین؛ واویلا
به روی آن جبین؛ واویلا
عمود آهنین؛ واویلا
علمدار حسین؛ واویلا
امیر نشعتین؛ واویلا
عزیز عالمین؛ واویلا
امّید زینبین؛ واویلا
ای نازنین برادرم؛ واویلا
خفته به خون برابرم؛ واویلا
خیز و ز جا و بکن نظر؛ واویلا
قدّ خمیدهی مرا؛ واویلا
آب نمیخورد دگر؛ واویلا
سکینه گر کند نظر؛ واویلا
مشک دریدهی تو و؛ واویلا
رنگ پریدهی مرا؛ واویلا
علمدار حسین؛ واویلا
سپهدار حسین؛ واویلا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 بیشـــه از سیطــــرهی شیـر
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشه از سیطرهی شیر، بههم ریخته بود
لشکر از غیرت شمشیر، بههم ریخته بود
چشمهای غضبآلود، نفس میگیرد
دشت از ضرب نفسگیر، بههم ریخته بود
مثل این بود، زمینلرزه به شام افتاده
کوفه با نعرهی تکبیر، بههم ریخته بود
یک سوار آمده بود و همه رم میکردند
دشمن از صاعقهی تیر، بههم ریخته بود
مرتضی بود، حسن بود ولی لبتشنه
کربلا با دو سه تصویر، بههم ریخته بود
آب بر دامن او چنگ زد و گفت: بنوش
آب از غصّهی تقدیر، بههم ریخته بود
دست در آب فرو برد؛ فرات آتش شد
آب از سوز لب آب حیات، آتش شد
ناگهان داغ رقم خورد؛ بماند بعدش
به زمین، ماه حرم خورد؛ بماند بعدش
داد زد حرمله از دور؛ چه چشمی دیدم
تیر را تا که زدم، خورد؛ بماند بعدش
همه سردرد گرفتند میان خیمه
به سر او که علم خورد؛ بماند بعدش
آبرویش، همه از مشک چکید و بر مشک
خون آن دست قلم خورد؛ بماند بعدش
این عمو، جان حرم بود که هی کم میشد
قامتش زود بههم خورد؛ بماند بعدش
تاکه افتاد زمین، موقع مشعلها شد
راه دشمن به حرم خورد؛ بماند بعدش
وای من! داد حرم، داد حرم در آمد
یک برادر به سر چند برادر آمد
خیز از جا بگو تا کمرم را چه کنم
تو که راحت شدهای؛ من جگرم را چه کنم
موقع آمدنم، حال ربابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چه کنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد، پدرم را چه کنم
پا مکش روی زمین؛ دشت نگاهت نکند
جان من، هلهلهی دور و برم را چه کنم
از رشیدی تو در راه، کمی ریخته است
بازویت را چه کنم، چشم ترم را چه کنم
مشک افتاده، زمین پر شده، سر پاشیده
یک نفر هستم و صد دردسرم را چه کنم
قطعهقطعه شدی و قطعیقین میبیند
از مدینه به خدا امّبنین میبیند
سر، کنار تو نهم یا به حرم سر بکشم
که سر دخترکانم، دو سه معجر بکشم
قول دادی که بیایی و برایم بد شد
حال، شرمندگی مادر اصغر بکشم
تا که زینب نرسیده به تماشای تنت
زود باید به رویت، چادر مادر بکشم
به زمین دوختهای؛ مزرعهی تیر شدی
چند صد تیر، چگونه همه از پر بکشم
وای! خاصیّت این تیر سهشعبه این است
باید از پشتسرت از طرف سر بکشم
خوردهای تیر از اینسو و از آنسو پیداست
اینکه بالای سرت تاب ندارد؛ زهراست
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 آبآور را زدند، نالهای پیچید
🎙 #روضه از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آبآور را زدند
نالهای پیچید در خیمه که لشکر را زدند
در میان نخلها
دستها تا شد قلم، گفتند حیدر را زدند
بازهم از پشت نخل
حرمله یک چشم، خولی چشم دیگر را زدند
خورد تا روی زمین
دید بر دیوار کوچه، روی مادر را زدند
تا که کوتاهش کنند
تیغها از سمت پا، بدجور پیکر را زدند
یکنفر مو را گرفت
یک تبر محکم به پایین آمد و سر را زدند
آستین شد موی سر
دزدهای قافله اینبار معجر را زدند
روی تیغ نیزهها
ابتدا عبّاس را و بعد اصغر را زدند
چند باری افتاد
باز محکمتر به نیزه، حنجر را زدند
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn
📃 خواستم مشــک به دستــت
🎙 #واحد از #حاج_محمود_كريمى
🗓 در #شب_نهم_محرم_۱۴۰۰
📍 #اجتماع_عظیم_عشیره_عاشورا
🏷 #حضرت_عباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خواستم مشک به دستت برسانم که نشد
یا که آبی به لبت، حیف به جانم که نشد
بین دندان من، این مشک دلم را سوزاند
سعی کردم نشود خیس لبانم که نشد
پیش تو پا نشدم؛ آه! مرا میبخشی
گفتم از تیر، خودم را بتکانم که نشد
سعی کردم بهخدا هرچه که تیر است و سنان
جای این مشک بر این سینه نشانم که نشد
که عمود آمد و تا بین دو ابرو واشد
خواستم نشکند ابروی کمانم که نشد
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#محرم
#عاشورا
#امام_حسین
متناشعار حاجمحمودکریمی
📎 @mahmoudKarimi_matn