فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتنتمومزندگیت؟
گفتمامامرضا:)🖤!
#شهادت_امام_رضا🥀
-<@mahmoum01>✨
✳️ شبها برای نماز بیدارم میکنند!
🔻 مرحوم شیخ مرتضی زاهد خودش نقل فرموده بود: «شبها برای عبادت سحری مرا صدا میزنند. یک شب میگویند: مرتضی برخیز! یک شب دیگر میگویند: شیخ مرتضی! و یک شب دیگر میگویند: آقا شیخ مرتضی! من وقتی دقت میکنم، میبینم اینها به «روز» من بستگی دارد. هر روز که من در رفتار و اعمالم دقت بیشتری میکنم و زیادتر مواظب هستم، در بیدارشدن، با احترام بیشتری روبهرو هستم.»
📚 کتاب #سیره_و_خاطرات_علما
📖 ص ۶۹
👤 #آیت_الله_جاودان
#⃣ #سلوک
کانال معرفتی 🌙
@mahmoum01
✅#خاطرات_شهدا
⭐️#شهید_مدافع_حرم
🌹🕊 شهید فرهاد طالبی
🌀 به روایت: همرزم شهید
ایشان در جبهه مقاومت چندین کیلومتر طی کرده و آب خنک 🧊🥤برای رزمندگان مدافع حرم تهیه می کرد.
مدافعان حرم به شهید طالبی می گفتند: یاور یخی که نمی گذاشت رزمندگان تشنه باشند 🥲 و کمتر دیدیم خودش روزها آب بخورد.
ایشان در معرفی خودش می گفت: من ایرانی ✋🏻 و انتخاب شده حضرت زینب (س) 🥹 هستم.
🌀 به روایت: مادر شهید
آخرین تماس فرهاد گفت نگران نباش مادر که ششم محرم برمیگردم و همان ششم محرم هم بازگشت و افتخار می کنم که پسرم در این راه و به خاطر حضرت زینب (س) شهید شده است.
🌱 ولادت: ۱۳۷۲/۳/۱
🦋 شهادت: ۱۳۹۷/۶/۱۸ - گلزار شهدای روستای دهنو بخش فاضلی چاهورز
شهید مدافع حرم
#فرهاد_طالبی
🔴@mahmoum01 🔴
#نماز_شب...🌿
▫️ آیةاللّه سید محمد صادق حسینی طهرانی:
🔸 آنهایی که شب ها خوابند، در روز قیامت فقیر محشور می شوند.
یعنی هیچ ندارند، توشه ای کسب نکرده اند و فقیر و محتاج اند.
👌 با نماز شب، زاد و توشه کسب کنید.
#نَشـــــــر=صَــــدَقِہ جاریِہ
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
رهایی از گناه
╭┅────────┅╮
@mahmoum01
╰┅────────┅╯
🌷
✨آیت الله بهجت (ره) ؛
هرقدر ڪہ نمازهایت منظم
و اول وقت باشد ؛ امور زندگیت
هم تنظیم خواهد شد
مگر نمےدانے ڪہ رستگارے و
سعادت با نماز قرین شده است.
🔴
@mahmoum01
#خاطره_ای_از_کرامت_شهید_فاطمی
میگفت: هر هفته میومدم گردوخاک مزار سید یدالله رو با آب می شستم.
یه روز وقتی اومدم گلزار، دیدم آب ها قطع شده و نتونستم آبی پیدا کنم.
آخه خیلی این شهید مظلوم بود. حتما باید سنگ مزارش رو تمیز می کردم.
خلاصه خیلی گشتم ولی آبی پیدا نکردم. همینطور که در محوطه گلزارشهدا قدم میزدم، یکدفعه دیدم یه جوان بسیجی با یه کلمن آب اومد نزدیک من، و کلمن رو داد دستم.
منم خیلی خوشحال شدم و کلمن آب رو از دستش گرفتم و تشکر کردم. خیلی دقت نکردم که این جوان کیه...
اون لحظه فقط تو فکر این بودم که آب از کجا پیدا کنم. چون باید مزار شهید رو از خاک و گردوغبار تمیز می کردم. آخه خیلی بهش ارادت داشتم.
خلاصه کلمن آب رو از دست اون پسر بسیجی گرفتم، کمی که گذشت، به ذهنم اومد چطور شد که این جوان فهمید من آب نیاز دارم؟! اصلا این جوان کی بود؟
برگشتم و نگاهی بهش انداختم، خوب که دقت کردم دیدم خود شهید سید یدالله فاطمی هست.
تعجب کرده بودم...
شهید نگاهی به من کرد و لبخندی زد و رفت. منم اینقدر متحیر شده بودم که پاهام خشک شده بود و نتونستم خودمو به شهید برسونم.
کمی بعد که به خودم اومدم، هرچقدر گشتم دیگه پیداش نکردم و متوجه شدم که شهید به دیدار من اومده بود🥺
کلیپ پایین 👇رو ببینید.
میخوایم یه سر بریم مزار آقا سید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ |
امروز میخوایم بریم یه جای نورانی😍
مزار شهید سید یدالله فاطمی
شهیدی ۱۸ ساله
🆔️ @mahmoum01
🌼🌿🌼
🌿🌼
🌼
🌸 #رمــان
🍃 #آوای_انتظار
📖 #قسمت_هشتاد_و_نهم
با شوک عمیقی که توش گرفتار بودم وارد خونه شدم بی حوصله به جواب دادن سوالای مامان رفتم تو اتاقم ...
انگار دنیا رو سرم خراب شده بود !
نمیدونستم چه بلایی سرش میارن!
اشک تو چشمام جمع شده بود!
قلبم از شدت ترس میخواست از جاش دربیاد!
اما نمیدونستم تو این وضعیت باید چی کار میکردم !
با صدای ماهور که گفت
+: خانم بفرمایید ناهار حاضره!
از فکر کردن دست کشیدم چند ساعت گذشته بود!
بی میل به همه چی ! پتو رو تا نوک سر کشیدم و زدم زیر گریه!
از شدت گریه خوابم گرفته بود نفهمیدم کی چشمام بسته شد با صدای سه تقه به در و باز شدنش متوجه حضور ماما شدم
+: ناهار که نخوردی بابات پایین منتظره بیا شام بخور!
سر از پتو بیرون اوردم مامان رفته بود
چشمم به آینه رو به روم افتاد چقدر پریشون شده بودن!
موهامو جمع. کردم و از پله ها پایین رفتم ماهور مثل همیشه میز شام رو با ظرافت چیده بود!
با یه سلام پشت میز نشستم!
بابا . با دیدنم پرسید
+: تو حالت خوبه بابا؟
به یه لبخند اکتفا کردم و جواب دادم
-: خوبم!
انگار سیرِسیر بودم با چنگال روی غذا میکشیدم که بابا ر به مامان گفت
+: امروز مامورای سازمان امنیت و اطلاعات پسر علی رو دستگیر کردن!
با شنیدن این حرف انگار برای بار هزارم خنجز فرو کردن تو قلبم!
مامان همونطور باتعجب و دهن پر گفت
-: سپهر؟؟
بعد غذاشو قورت دادو ادامه داد
-: واسه چی بردنش؟
بابا با خونسردی جواب داد
+: مثل اینکه تو کار سیاست ضد اعلی حضرت کار میکرده!
مامان با تاسف نیم نگاهی بهم انداخت و رو به بابا گفت
-: خب حالا چی میشه؟
+: بد کاراه دادگاهش منتقلش میکنن به زندان قصر!
با شنیدن کلمه زندان قصر مو به تنم سیخ شد!
یه چیزایی راجع بهش شنیده بودم!
شنیده بودم زندانیارو شکنجه
#رمان '💚✨'
᯽⊱┈──╌❊╌──┈⊰᯽
🌸 #رمــان
🍃 #آوای_انتظار
📖 #قسمت_نود
میدن
با فکرایی که تو سرم رژه میرفت دست از بازی کردن با غذام کشیدم و بی توجه به صدا زدنای مامان و آوا دوییدم طرف اتاقم زانوی غم بغل گرفتم و هق هق کنان زدم زیر گریه !
با صدای زنگ کوک شده سر میز نماز صبحو خوندم سر گذاشتم روی سجده و با بغض رو به خدا گفتم
+: خدایا ! تو میدونی چقدر دوستت دارم ! تو میدونی سپهر چه قدر منو به تو نزدیکتر کرد! خدایا خودت فقط میتونی کمکش کنی! خدایا خودت میدونی اون اشتباهی مرتکب نشده!
اونو به ناحق دارن اذیتش میکنن!
نمیدونم چقدر از دردو دلم با خدا گذشت که سر جانماز خوابم برد!
امروز جمعه بودو قرار نبود مدرسه برم!
دلم نمیخواست دل از اتاقم بکنم دلم میخواست همینجا یه گوشه بشینم واز ته دل جیغ بکشم! فریاد بزنم!
آبان و آذر هم همینطور گذشت با صدای مامان اشکامو پاک کردم
+: تو هنوز حاضر نشدی؟
-: من نمیام شما برید!
با تعجب اخم کردو گفت
+: یعنی چی نمیام؟؟ عمو شاهرخت ااا امشب واسه شب یلدا کلی تدارک دیدن!!
خودمو لای پتو گم کردمو چیزی نگفتم
کنارم نشست پتو رو از روی سرم کشیدو با حرص و صدای بلند گفت
+: خسته نشد از بس یه گوشه کِز کردی؟؟؟؟
خسته نشدی انقدر گریه کردی؟ آخه واسه چی؟ هان؟ واسه پسر عموت؟
دست بردار آوا این قضیه به منو تو هیچ ربطی نداره!
هیچ تو آینه به خودت یه نگاه انداختی ببینی به چه روزی افتادی؟؟
رنگ به رُخِت نمونده دختر!!!
شدی آوای ۴۰ساله نه یه دختر بچه ۱۷...۱۸ساله!
میفهمی؟؟؟ افسرده شدی اونم از درست که گند زدی به همه نمره هات!!
میدونی بابات بفهمه میزارت تو محدودیت تا فقط تموم تمرکزتو بزاری روی درست تو مثلا امثال با این نمره های افتضاحت میخوای کنکور بدی؟؟؟؟
دستشو زد زیر چونمو ادامه داد
+: متوجه هستی چی میگم؟؟
#رمان '
🌼
🌿🌼
🌼🌿🌼
@MAHMOUM01
شبانه روز، از #شب شروع می شود، نه از روز.
آیتالله میرباقری:
🔸️ لذا باید برنامه ریزی برای شب را مقدم کنیم. اگر کسی بتواند شبش را خوب مدیریت کند، انگیزه و وسعت ظرفیت برای روز پیدا می کند، ولو نیمی از شب را شب زنده داری کرده باشد. در واقع، آن قدرتی که برای کار و جهاد در روز احتیاج داریم، از شب باید بگیریم.
🔸️ به قول یکی از علما:
روز خبری نیست... اگر میخواید باری برای #آخرت ببندید، #شب قیام کنید.
🔸️ یک الی یک و نیم ساعت قبل از اذان صبح (اوقات #سَحَر) و از اذان صبح تا طلوع آفتاب (#بین_الطلوعین). این دو وقت، گل سرسَبد ۲۴ساعت شبانه روز است. این دو وقت را از دست ندهید!!!
کانال معرفتی
@mahmoum01
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥کلیپ بسیار کوتاه ودلنشین وتاثیرگذار از آیت الله مجتهدی در مورد علت عدم توفیق برای خواندن #نماز_شب..
کانال معرفتی
@mahmoum01
🔴چهار علت نمازهای روزانه از زبان رسول خدا(صلےاللهعلیهوآله):
🔹چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»
🔹چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.
🔹چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
🔹چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
🔹چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
📚علل الشرایع ص ۳۳۷
الّلهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم📿
#نَشـــــــر=صَــــدَقِه جاریِه📲
┄┄┅┅┅❅⏰❅┅┅┅┄┄
@mahmoum01
❤️#سلام_امام_زمانم
🔹بوینرگس میدهد هرصبح انگاری کهیار
هر سحر از کوچهی دلتنگیام رد میشود
🔹هرکه میخواند "فرج" را تا سرآیدانتظار
شامل الطاف بیپایان ایزد میشود. الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
@mahmoum01