eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
416 دنبال‌کننده
3 عکس
25 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱۷۹ کس نباشد بجز تو دلدارم که بُوَد غیر تو طرفدارم؟ همه‌ی هستی‌ام ز دستم رفت بس‌که آلوده و گنهکارم به رخ یار می‌خورَم سوگند عاشق دیدن رخ یارم همه سرمایه‌ام فقط این است که به عالم فقط تو را دارم منِ بی‌مایه و محبت تو مانده‌ام خواب یا که بیدارم از فراق شماست بی‌تردید گره افتاده است در کارم بخداوندی خدا سوگند چون شما نیستی گرفتارم تو همیشه به یاد ما هستی من همیشه به تو بدهکارم تا نفس داشت مادرت را زد تا ابد از مغیره بیزارم تا نفس دارم ای عزیز دلم منهم عجّل فرج به لب دارم تا که حرف از دمشق شد آقا یاد زینب میان بازارم تا غم عمّه‌ی تو را خوردم از عنایت شدی، تو غمخوارم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۰ یادمان رفته سر سفره‌ی مولا هستیم زنده از یک نفس عترت طاها هستیم بارها گوشه‌ی چشمی سوی ما کرده ولی ما نبودیم به یادش، پی دنیا هستیم باید از شرم به والله بمیریم که ما کم به یاد فرج یوسف زهرا هستیم پسر فاطمه دریای محبت باشد قطره هستیم ولی راهی دریا هستیم بخداوند قسم گر که ببینیم رُخش همه‌ی عمر فقط محو تماشا هستیم به ابالفضل قسم دادم‌و او کرد نگاه برد با ماست که ما عاشق سقا هستیم @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۱ کعبه‌ی دل! کعبه‌ی آمال می‌خواند تو را بخت می‌خواند تو را، اقبال می‌خواند تو را هم ولایت هم زکات و خمس و حج، عدل و معاد هم نماز و روزه هم اعمال می‌خواند تو را چون کبوتر بوده شیعه، هر دو بالش را زدند حال دیگر بی پر و بی بال می‌خواند تو را حامیِ قرآن و دین، ای بطن قرآن! العجل حرمت قرآن شده پامال می‌خواند تو را با که گویم از لگد، زهرا دگر زهرا نشد مادرت شد قامتش چون دال می‌خواند تو را نیزه باران شد تن جدّت، بدن آشفته شد پیکری در گوشه ی گودال می‌خواند تو را تا به کِی در کوچه و بازارها زینب اسیر عمه جانت خسته و بد حال می‌خواند تو را یک سه ساله دختری رنجور، با لکنت زبان در خرابه روز و ماه و سال می‌خواند تو را @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۲ دلم ز دوری رویت شده کباب بیا نمانده در دل شیعه توان و تاب بیا بدون روی تو مه رونقی ندارد که فروغ بخش مه و نور آفتاب بیا قبول_ نیست زمانش ببینمت حالا عنایتی؛ فقط امشب مرا به خواب بیا امید حیدر و زهرا فراق تو تا کی؟ قسم به بانوی آب و ابوتراب بیا بیا که تا تو نیایی هنوز هم باشد به دور گردن شیر خدا طناب بیا به ناخنی که زبس چنگ زد پر از خون شد تو را قسم که به بی‌شیری رباب بیا به مصحف بدنی که ورق ورق گشته نمانده است به جز جلد این کتاب بیا به حنجری که بر آن نیزه را فرو کردند به دختری که کتک خورد بی‌حساب بیا قسم به چشم ابوالفضل، که فقط یک بار دو چشم عمه‌ات افتاد بر شراب بیا @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۲ الا جان امیرالمومنین جانم به قربانت بُوَد گیسوی تو حبل المتین جانم به قربانت نه تنها خاک پایت سرمه‌ی چشمان ما باشد بُوَد بر چشم جبریل امین جانم به قربانت امید هر شکسته دل، به دل دارم هوای تو پناه آسمانی و زمین جانم به قربانت اگر چه من گنهکارم،تو را دارم نگاهی کن شوم ای‌کاش با تو همنشین جانم به قربانت بیا ای یوسف زهرا ببینم تا سپاهت را علمدارت یل ام البنین جانم به قربانت تو در ناحیه فرمودی ولی اصلاً نمی‌فهمم بگو معنای مقطوع الوتین جانم به قربانت بگو تا کِی بُوَد زینب اسیر فتنه‌های شمر بگو تا کِی بُوَد محمل نشین جانم به قربانت @mahmud_asadi_shaegh135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۸۳ اُمّ کلثوم غم و محنت دوران دیده از همان کودکی‌اش غصه فراوان دیده داشت تنها دو سه سالی که میان کوچه مادرش را به زمین زار و پریشان دیده پشت هم غم روی غم دید و تحمل می‌کرد کربلا بود که اندوه، دوچندان دیده غمِ اصغر، غم عباس و علی جای خودش یوسفش را به زمین با لب عطشان دیده سر جدا بود ولی باز به او نیزه زدند نیزه‌ باران شدنِ پیکر عریان دیده بدنی دید روی خاک ولی سینه نداشت پاره پاره بدن از سُمّ ستوران دیده صحنه‌ای دید در آنجا، که به لکنت افتاد تکه‌های بدنش را به بیابان دیده عصر آن روز فقط پارگیِ گوش ندید دختران را به روی خار مغیلان دیده هرچه غم دید بماند، زِ همه سخت‌ترش وسط تشت، سرِ قاری قرآن دیده از غم چوب به لب‌ها و غم جامِ شراب خواهرش را به خدا پاره گریبان دیده چه بگویم که اسیران و یتیمان را بعد وسط هلهله‌ی برده فروشان دیده @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۴ کجایی تو نجف، سوریه یا کربلایی تو به زخم دلها فقط شفایی تو کجایی تو اینه آرزومون ای امام مظلوم با شما بگرییم واسه اُم‌ّکلثوم آقا جان دردت بجون تموم ما کاش بشیم فدایی شما با اینکه بدیم ولی شده ذکر لبامون آقا بیا آقا جان بیا که دلم پر از غمه بیا ای عزیز فاطمه بیا بیا یا مهدی بیا ذکر لب اهل عالمه **** بلا دیدم شبیه زینب منم جفا دیدم سر داداشم رو زیر پا دیدم بلا دیدم دیدم یکی با چوب می‌زد روی لبهاش افتاد میون طشت دندون ثنایاش دیدم که سر بریده نگام می‌کرد با چشاش منو صدام می‌کرد سپر یتیما تا شدم با گریه منو دعام می‌کرد از یادم نمیره نگاه آخرش خون گرفته بود چشِ ترش دیدم توی کوچه مونده بود زیر سم مرکبا سرش **** ستم دیدم من ازطفلی درد ورنج وغم دیدم به بازوی مادرم ورم دیدم ستم دیدم گودالو که دیدم کوچه یادم اومد هرکی رسید از راه داداشمو میزد دیدمش که چیزی نموند از بدنش از بس‌ رو خاکا کشیدنش یه عده با نیزه اومدن نیزه خورده رو باز زدنش دیدم که روی نیزه‌ای، زدن سرش می‌اومد صدای مادرش خیره به سر حسین شدم شمر اومد ولی با خنجرش **** @mahmud_asadi_shaegh135
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱۸۵ اول ماه رجب ماه دل‌آرا آمد امشب بر علی بن الحسین یک یاس زیبا آمد امشب چه مولودی که از دو نسل طاهر است عزیز مصطفی امام باقر است امام باقر مدد **** مژده مژده عید میلاد ولی بن ولی شد از قدومش روشنی بر دیده دوم علی شد ز یمن مقدمش جهان گلشن شده تمام هستی از رخش روشن شده امام باقر مدد **** فاطمه بنت الحسن نور دوعین آورده امشب روح و ریحان حسن، جان حسین آورده امشب چراغانی شده به نورش آسمان رخ نیکوی او جنان اندر جنان امام باقر مدد **** @mahmud_asadi_shaegh135
4_6028491752514524548.mp3
36.56M
شهادت حضرت ام‌کلثوم سلام‌الله‌علیها روضه خوانی با نوای کربلائی کربلائی ابوالفضل عصمت پرست @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۶ گل طاها کجایی ای نور دیده‌ی زهرا گمونم امشب میری به سامرا گل طاها زیبا گل نرگس من خار تو هستم شب تا سحر ای یار بیدار تو هستم یا مهدی هر خوشه صدا زند تو را بی توشه صدا زند تورا فدای یه گوشه چشم تو شش‌گوشه صدا زند تو را یا مهدی در به روی ما نبسته‌ای تو امید قلب خسته‌ای تو دوای زخم سینه و مرهم پهلو شکسته‌ای **** دلم خونه مثل حیدر من رو بردن از خونه کشیدن من رو حالم پریشونه دلم خونه با پای برهنه همرهش دویدم از دشمن جانی ناسزا شنیدم توو کوچه دست بسته می‌کشیدنم خنده کردن به خمیدنم مثل علی بردنم ولی سیلی نزد هیچ‌کی به زنم زهرا رو تو برو بیا می‌زدنش خیلی بی‌هوا می‌زدنش هنوزم برام سواله که؟ با غلاف چرا می‌زدمش **** نیمه جونم دیگه از اون شب به بعد نمی‌مونم به یاد راس بریده گریونم نیمه جونم دیگه بعد از اون شب من خونه خرابم وقتی که تعارف کردن به شرابم بازم شکر که دور و برم سنان نبود روی لبم خیزران نبود با چادر پاره خواهرم مابین نامحرمان نبود می‌سوزم به یادِ عمه،خدای من بارونی شده چشای من شب نشینیِ یه عده مست بردن عمه رو، ای وای من **** @mahmud_asadi_shaegh135
۱۱۸۷ به غیر زهر جفا، با کس آشنا نشدم ز پای تا به سرم دردم و دوا نشدم منم که از همه رفع بلا کنم امّا دمی نبود که غرق غم و بلا نشدم میان کوچه در آن لحظه که زمین خوردم به ضرب کعب نی و تازیانه پا نشدم مرا به مجلس می با شتاب آوردند ولی غریب تر از دخت مرتضی نشدم به روی زخم لبم پای چوب،باز نشد نخورده چوب به لبها و بیصدا نشدم ز کودکانم اگر چه جدا شدم اما شبیه پیکر جدّم، جدا جدا نشدم دلم شکست زمانی که شد کفن بدنم خدا گواست که محتاج بوریا نشدم به روی پیکرم اصلاً کسی قدم نزده که پاره پاره تن از سُمّ اسبها نشدم @mahmud_asadi_shaegh135