eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
428 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۸۵۰ ای نور چشم علی  عزیز زهرا حسین سربسته گویم به تو  کوفه میا یا حسین علیِ اصغر ز تیر  جوجه‌ی بی سر شود اینجا علی اکبرت  صد علی اصغر شود حرامیان منتظر  به راه تو مانده اند برگرد آقا هنوز  برت نگردانده اند میا که در این سفر  جسم تو عریان شود پیکر تو پایمال  ز سم اسبان شود غمی ندارم اگر که جان من بر لب است دل نگرانیِ من ز بابت زینب است میا که ترسم حسین جسم تو غارت شود میا که از دخترت خلخال غارت شود @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۱ کجاست اینجا اخا در تب و تابم ببین دلنگرانم حسین حال دلم شد غمین چقدر این خاک بر مشام جان آشناست غم به دلم آمده اینجا مگر کربلایت آید از اینجا حسین بوی جدایی چرا بیا که برگردیم از این زمین یا اخا در این زمین یا اخا طعنه به ما می‌زنند سر بریده ات را به نیزه ها می‌زندد در این زمین یا اخا اسیر زینب شود پیکر تو پایمال به زیر مرکب شود وای حسینم حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۲ ای سر غرق به خون بدیدنم آمدی نیمه‌ی شب اینچنین سر به یتیمان زدی یا ابتا یا حسین تو رفتی و دشمنان سوی حرم آمدن به جای بوسه گاهت مدام سیلی زدن یا ابتا یا حسین بریده است ای پدر رگ گلوی تو را همان که در بین راه کشید موی مرا یا ابتا یا حسین اگر چه خاکی ولی باز تویی غرق نور ولی چرا ای پدر دهی تو بوی تنور یا ابتا یا حسین سه ساله ات اشکبار دیده به تو دوخته ای سر پر خون چرا موی سرت سوخته یا ابتا یا حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۳ ای غنچه‌ ی‌ پرپرم لای لای علی اصغرم ای جوجه‌ی بی سرم لای لای علی اصغرم به روی دست پدر تو دست و پا میزنی با هر نگاهت علی مرا صدا می‌رنی از این گروه پلید برای تو ای شهید از بهر یک جرعه آب حسین منّت کشید تیر سه شعبه بد جور به حنجرت نشسته راه نقس را علی به حنجر تو بسته فدای خنده های آخر تو اصغرم فدای پارگیّ حنجر تو اصغرم ببین که از داغ تو رنگ پریدم علی خودم ز حلقوم تو تیر کشیدم علی @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۴ ای شبه پیغمبرم وای علی اکبرم دیدی چه آمد سرم وای علی اکبرم تو روی خاکی ولی نمی‌شود باورم دو چشم خود باز کن ای نور چشم ترم داغت تمامِ بود و هست مرا گرفته ببین که عمه زینب دست مرا گرفته جمعی به من می‌خندن هنگام جمع تنت تو ریز ریزی علی از بس که پاشیدنت @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۵ ای یل ام البنین وای اباالفضل من غریبی ام را ببین وای اباالفضل من به جان تو ماه من روزم به مثل شام است از بعد تو یقیناً کار منم تمام است پاشو ز جا ابالفضل چشمم شده ز خون تر از شدت تشنگی شد روبه قبله اصغر لاله‌ی ام البنین فتادی از صدر زین دیدم که خوردی عباس با سر به روی زمین بی دستی ات چو دیدن هر سو تو را کشیدن به حالت ما دو تا همه با هم خندیدن دیدم که ذره ذره تمام پیکرت ریخت سرت به نیزه زدند از روی نی سرت ریخت سر بسته با تو گویم بعد از تو ای علمدار حرامیان می برند خواهرمو به بازار @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۶ ای یوسف بی سرم وای حسینم حسین ای لاله‌ی پرپرم وای حسینم حسین به پیش چشمم حسین تو را چه بد چیده اند به طرز ذبح سرت مدام خندیده اند ازبس که ازدحام است شد قتلگه مدینه مقابل مادرت لگد زدن به سینه اسبا با نعل تازه رد شدن از پیکرت بدتر از اینها حسین دیدم چه آمد سرت شمر حرامی داداش دیدم که با تو چه کرد درد می‌کنه سرم چون سرت رو بازیچه کرد پیش بنین و بنات شد بدن تو خیرات بعد تو ای غیورم وَ نسوة البارزات @mahmud_asadi_shaegh135
2023_07_25_02_35_58.mp3
303.8K
از ۸۵۰ الی ۸۵۶ به این سبک
۸۵۷ بر لب من رسانده دشمنت جان حسین خواهرت را کشانده کنج زندان حسین همدم و محرمم غرق آه و غمم واحسینا **** قامتم شد ز ظلم دشمنانت کمان یا اخا من کجا و جمع نامحرمان کی برم من ز یاد ظلم ابن زیاد واحسینا واحسینا **** یا اخا،زینبت ز غصه از پا فتاد خواهر تو کجا و بزم ابن زیاد دل به تاب و تب است روز من چون شب است واحسینا **** کوفیان بی مروت اند و پست و بدند تازیانه به صورت ربابت زدند قدکمانم حسین نیمه جانم حسین واحسینا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۸ من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم @mahmud_asadi_shaegh135