eitaa logo
محرم دل
279 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
10 فایل
﷽ میخوای بدونی مطالبِ کانال مَحرمِ دل، راجع به چیه و کیا دارن داخلش محتوا بارگذاری می کنند؟ یه سر کوچولو بزن به این لینک 👇 https://eitaa.com/mahram_e_del/1096 🌸امید که قبول اُفتد🌸 راه ارتباط با ادمین ها: ⛭ @Mahramedel@mj62moradi ایجاد:۹۶/۱۰/۱۷
مشاهده در ایتا
دانلود
دو گونی بزرگ جلوی مروت گذاشت. چشمهای مروتی گرد شد:"چه کردی پسر! امروز مزدت رو بیشتر میدم که بری حال کنی. فردام نیا. یه چیز خوبم واسه مادرت بخر. فکر کنم روسری آبی خیلی دوس داره". مسعود پول را گرفت. از محبت و حرف مروتی جا خورد. با همین فکرها به سمت خانه حرکت کرد. از صبح زود مشغول ساخت وسایلش شد. یک پذیرایی کوچک با یک شومینه و صندلی راک از فانتزی های مسعود بود. چوب های داخل شومینه سه میلیمتر بودند. مسعود با نوک چاقویی که برای خریدش کلی پول داده بود، آنها را برش می داد. برای سوزاندن سر چوبها نیاز به فندک داشت. بعد از خوردن نهار، مادر برای خرید وسایل ترشی به مغازه ی اکبر آقا میوه فروش رفت. مسعود می دانست که آمدن مادر یک ربع نهایت بیست دقیقه طول می کشد. سریع به اتاق رفت تا از کمد جعبه اش را بردارد. ملیحه آن را زیر کلی وسایل مخفی کرده بود. جعبه را که بیرون کشید. یک پاکت زرد از بین وسایل بیرون افتاد. پشت چند کتاب و جعبه مخفی شده بود. پاکت را باز کرد. عکس مروتی را اول از همه دید. تعجب کرد که عکس او اینجا چه می کند؟ تا خواست بقیه ی پاکت را نگاه کند صدای در آمد. پاکت را داخل کمد مخفی کرد. جعبه را برداشت. به اتاق مریم رفت. انگشتش را روی لبش گذاشت و به مریم هیس گفت. مادر از پله بالا آمد. تا داخل راهرو شد، مسعود از پنجره ی اتاق مریم به داخل حیاط پرید و به زیرزمین رفت. ادامه دارد... 🇵🇸🇮🇷 👇👇🇮🇷🇵🇸 https://eitaa.com/joinchat/3133669378C349d1c71fb
9.ماجرای حسین علیه السلام قسمت نهم.mp3
22.52M
سال ها پیش پیغمبر، « ورود حسین به جغرافیایی به نام کربلا» را پیشگویی کرده بود؛ 🔺با ورود حسین به کربلا، اینجا دیگر صرفاً یک جغرافیا نیست، بلکه «مغناطیس جذّابی» است که قلب‌های تمام تاریخ را برای «سلوک با حسین» به سوی خودش جذب می کند! ادامه «ماجرای حسین» براساس کتاب لهوف سیدابن طاووس قسمت نهم: اینجا کربلاست❗️ https://eitaa.com/joinchat/995557609Cbefd88e171